پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر ایران گفت: وزارت آموزش و پرورش باید برای نمایندگان مجلس کلاس ایرانشناسی بگذارد![
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، در بخش اول گفتگو با استاد معتضد صحبتهایمان از مدرس به مشتیباقر بقال کشید؛ نمایندهای که به معنای دقیق کلمه، «مردمی» بود؛ این خصیصهای است که از نظر استاد معتضد در نمایندگان کنونی یافت نمیشود! میگفت بنویسید که نسل مشتیباقرها و مدرسها خشکیده است!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,در جایی از گفتگو بر به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم تأکید میکرد؛ میگفت باید آکومالاتور دنیا را خالی کرد! او از بیشفقتی دولت نسبت به مردم گلایه داشت؛ آن هم در شرایطی که مردم روزگار را به سختی میگذرانند.
رضاخان و تبعید و قتل مدرس!
خسرو معتضد در بخش دوم گفتگو باز هم از مدرس آغاز کرد و اظهار داشت: مرحوم مدرس، مرد بزرگی بود که وقتی از دنیا رفت، هیچ نداشت. در نهایت سادگی و با فقر و فاقه زندگی میکرد اما مردم او را دوست داشتند. تمام مردم پشتیبان مدرس بودند. یکی از خبطهای بزرگ رضاشاه این بود که سرهنگ درگاهی بیشرافت را فرستاد و مدرس را کتک زدند و کشانکشان او را به ماشین رساندند و بردند. تا سال 1316 که او را کشتند، در زجر و بدبختی و فقر نگهش داشتند.(مرآت: یکی از اقدامات درگاهی، تأسیس زندان قصر بود؛ زندانی که خود شاهنشاه آن را افتتاح کرد)
اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما...
وی ادامه داد: مدرس در تبعید یادداشتهایی نوشت که اخیرا پیدا شده و آن را با عنوان «گنجینه خواف» منتشر کردهاند. از محتوای این کتاب دانسته میشود که او برای پاسبانان شهربانی کلاس فقه و عرفان گذاشته بود! مدرس یک انسان کمیاب بود! یکی از سخنرانیهای خوبی که درباره مدرس شنیدهام، مربوط به آقای رحیمپور ازغدی است.
معتضد گفت: من در اغلب موارد با ازغدی موافق نیستم اما سخنرانیاش درباره مدرس فوقالعاده بود و هرچه که گفت، درست گفت.(مرآت: ازغدی در سخنرانیاش مدرس را نمایندهای صالح و مصلح توصیف کرد که با غم مردم اشک میریخت. او میگوید مدرس به دنبال احترام نبود و تنها به وظیفه میاندیشید؛ با همه این اوصاف یک نماینده بدردبخور از 280 نفر بهتر است!)
وی اظهار داشت: تکرار میکنم که من اغلب با مضمون سخن آقای ازغدی موافق نیستم اما در او شجاعتی هست. از سخنرانی اخیر او بسیار خوشم آمد. او میگفت مدرس پیش از آن که روحانی باشد، سیاستمدار بود. وقتی مدرس به ترکیه میرود، میبیند که به سربازهای ترک(عثمانی) سرودی را آموختهاند با این مضمون که ما ایران را مثل یک عروس زیبا گرفتیم و از آنِ ما شد!
استاد تاریخ معاصر ایران افزود: مدرس با شنیدن این حرفها در هتل توکاتالیان به طلعت پاشا که در دولت عثمانی مقام بالایی داشت گفت اگر سربازان عثمانی از این پس چنین سرودی بخوانند به سرباز ایرانی فتوا میدهم که با سرنیزه به استقبال سرباز عثمانی برود! نه ایران عروس است و نه کسی جرأت فتح ایران را دارد. او یک شخصیت میهندوست بود. مدرس را باید در تاریخ پیدا کرد. صفات و زندگینامه مدرس را بخوانید.
در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!
معتضد گفت: او به خاطر مخالفت با دیکتاتوری و استبداد رضاخان آسیب بسیار دید. یک چشمش آب مروارید آورد و کور شد. دو سال تمام موهای او را اصلاح نکرده بودند. درخواست میکند که کسی را بفرستید تا موهای مرا اصلاح کند. یک نان تافتون به او میدادند تا نهارش باشد!(مرآت: مدرس از سال 1289 تا سال 1307 نماینده مردم در مجلس بود) آیا ما چنین نمایندگانی داریم؟ در مجلس نشستن و شعار دادن که هنر نیست. بروید به مردم سر بزنید.
وی ادامه داد: نمایندگان در هر شهری دفتر دارند و خرج دفتر! مگر ملت بیچاره ایران چقدر پول دارد؟ به خصوص الان که صادرات نفت قطع شده است. به تازگی جهانگیری میگفت هند هم از ما نفت نمیخرد! میگفت ما فکر نمیکردیم در این شرایط دوستان ما از ما نفت نخرند. در این شرایط چه خبر است که هر نماینده باید در هر شهری یک دفتر داشته باشد؟
چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟
معتضد بیان داشت: به خاطر همین خرجهاست که چرخ مملکت نمیچرخد. شما چقدر میخواهید مالیات بدهید؟ میخواستند حقوق نمایندگان را در زمان مدرس از به 300 تومان برسانند؛ مدرس اعتراض کرد که این پولها را از کجا آوردهاید؟ رضاخان در اوج قدرتش میخواست به واسطه این حقوقها دل نمایندگان به دست آورد که هوای او و دولت را داشته باشند. مدرس یک الگو بود.
وی گفت: نسل مدرس نابود شد و دیگر کسی مانند او نداریم. آخر نماینده 7 نوع کباب میخورد؟ چه خبر است؟ تلویزیون مستندی به نام ایرانگرد پخش میکرد که من با آن گریه کردم. در قسمتی مردم سیستان و بلوچستان را نشان میداد که دانه انار خشکیده را با پیاز و سیر و کشک داغ میکنند و در آن نان میریزند و میخورند. در مناطقی، مردم در کپر زندگی میکنند.
اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند
وی با اشاره به مستند ایرانگرد اظهار داشت: در مستند ایرانگرد مدارسی را نشان میداد که ساختمانش یک کپر است! حال آن که همین وزرای آموزش و پرورش میگفتند ما دیگر مدارس کپری نداریم! در چنین شرایطی چه جای این تجملها و پرخوریهاست؟ عکس مدرس هنوز در اتاق من است. مردم هم او را دوست دارند؛ چون او ساده زندگی میکرد و مردم را دوست داشت. مدرس میتوانست با رضاشاه بسازد! باور کنید اگر با رضاشاه میساخت، تولیت آستان قدس رضوی را به او میدادند.
معتضد افزود: مردم نمایندهای که مردمی و باسواد باشد را دوست دارند. همه میخواهند خودشان را به چنین نمایندهای نزدیک کنند. مدرس با مردم زندگی میکرد. اگر به خانهاش میرفتید ممکن بود یک دیزی بدون گوشت به شما بدهد! آیتالله کاشانی هم چنین بود. او به قصاب و بنا و آشپز و بقال و این و آن 700 تومان بدهی داشت. این موضوع را مکی در خاطراتش نقل میکند.
10 هزار تومان برای آیتالله!
وی گفت: خسرو قشقایی برای آیتالله 10 هزار تومان فرستاد. کاشانی گفت این پول برای چیست؟ گفتند برای مخارج منزل شما! آیتالله کاشانی اولاد زیادی داشت و رفت و آمد به خانهاش هم زیاد بود اما 10 هزار تومان را نزد خود قشقایی به امانت گذاشت و گفت از فردا هر مستحقی را که معرفی کردم از این پول مقداری به او بدهید؛ من این پول را لازم ندارم.
توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!
استاد تاریخ معاصر ایران یادآور شد: پول را نزد یک بازاری گذاشتند. از فردای آن روز گهگاه نامههایی از جانب آیتالله کاشانی، پشت کاغذ سیگار اشتون به دست آن بازاری میرسید که به فلانی 40 تومان و به فلانی 50 تومان بدهید! علماء ایران اینگونه بودند. از صبح تا شب دنبال اتومبیل جدید نبودند. من خودم کاشانی را دوبار دیده بودم. او یک عالم متواضع بود. وقت غذا، هرکس که در خانهاش بود باید سر سفره مینشست. بگذارید به بحث مدرس برگردیم.
وی افزود: روح مدرس درعذاب است! چرا یک کاندیدا برای نماینده شدن باید خرج کند؟ من شنیدهام که چندین میلیارد برای انتخابات خرج میکنند. کسی حساب کرده بود و گفته بود مگر حقوق نمایندهها در مجموع 4 سال چقدر است؟ خرج تبلیغات چقدر است؟ چاپ بنر و برگزاری چند اجتماع بیشتر از 100 میلیون تومان هزینه دارد؟ با این حساب چرا نمایندگان باید چند میلیارد تومان خرج کنند تا به مجلس راه پیدا کنند؟
وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!
معتضد بیان داشت: دل مدرس برای مردم میسوخت. من وقتی مشکلات مردم را میشنوم، گریهام میگیرد؛ چون یکی از کشورهای بزرگ و بینظیر و ثروتمند دنیا هستیم. به نظر من همه نمایندگان مجلس باید در کلاس دیپلماسی شرکت کنند. یکی از وزارتخانهها هم–چه آموزش و پرورش باشد چه وزارت علوم- باید برای نمایندهها کلاس تاریخ و جغرافیا بگذارد. آنها باید دوره ایرانشناسی ببینند.
من اگر جای رئیس مجلس بودم میگفتم هرازچندی نمایندهها را با اتوبوس ببرند و ایران را نشانشان بدهند تا ببینند ایران چه عظمتی دارد. ایران هم مناطق زیبا دارد هم نقاط درگیر با آسیب مثل سیستان و بلوچستان. چرا برخی سودای تجزیهطلبی دارند؟ چون به برخی مناطق نمیرسند. چرا الان به مسأله فاضلاب اهواز رسیدگی نمیکنند؟ چرا ستاد ویژه دولت به اهواز نمیرود؟
به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید
وی با اشاره به سفرهای مقامات دولتی به کشورهای دیگر اظهار داشت: به جای مسافرتهای بیخود و بیفایده به مالزی و ژاپن، چرا گروهی از وزرا به اهواز نمیروند؟ به نظر من استاندار اهواز فقط حرف میزند و تعریف میکند. استاندار کرمانشاه از او کارآمدتر است. من به هرکس که به ایران خدمت کند، ارادت دارم.
دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد
معتضد گفت: نکته دیگر آن که متأسفانه برخی از مسئولان آمار و ارقام غیرواقعی به مردم اعلام میکنند. در فضای مجازی هم از این آمارهای دروغ درست میکنند! در فضای مجازی لیستی منتشر کردهاند که برخی چهرهها اموال زیادی را از کشور خارج کردهاند؛ آقامجتبی(خامنهای) 4 میلیارد، آن یکی 20 میلیارد، هاشمی ثمره 100 میلیون دلار، پسر احمدینژاد 500 میلیون! حتی وزیر بیچاره دادگستریِ دوره احمدینژاد که من او را میشناسم را هم متهم کردهاند. این وزیر برای روزی فلان مقدار دستمزد، در دانشگاه تدریس میکند.
این ارقام دروغ است. در زمان شاه هم از این دست آمار و ارقام را درست میکردند. چرا این دروغها مجال نشر پیدا میکند؟ چون مردم اعتماد ندارند؛ چون ما واقعیات را نمیگوییم. امروز فیلمی را از کانادا برای من فرستادهاند که در آن صدام حسین در لباس نظامی کنار حافظ اسد و علی عبدالله صالح در یک کامیون خاور نشسته است.
صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟
وی ادامه داد: نوشتهاند که عظمت شاهنشاه را ببینید! تمام رهبران عرب برای مراسم شاهنشاهی به تخت جمشید میروند! آقاجان! آن فیلم مربوط به افتتاح کانال سوئز است. آن موقع که مدنظر شماست صدام حسین اصلا لباس نظامی بر تن نمیکرد. صدامحسین زمانی لباس نظامی بر تن کرد که رئیسجمهور شد و با ایران وارد جنگ شد. فیلم مربوط به زمانی است که روابط عراق و مصر خوب بود است.(مرآت: حتی در برههای که عراق با ایران وارد جنگ شده بود، مصر حمایت تسلیحاتی گستردهای از این کشور کرد!)
100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!
معتضد اظهار داشت: اینها اصلا به جشن شاهنشاهی نیامدند؛ انورسادات هم معاون خود را فرستاد. ببینید چقدر از بیاطلاعی مردم سوءاستفاده میکنند. باز هم میگویم که علت این است که ما واقعیات را به مردم نمیگوییم. یک خبر دروغ دیگر را به شما میگویم. در ماجرای اعتراضات اخیر میگفتند به ازای هر کشته، 100 میلیون پاداش میدهند! مگر میشود؟ این حرفها را برای فرمانداران نظامی هم میگفتند.
وی ادامه داد: وقتی وقایع 17 شهریور اتفاق افتاد، شایع کرده بودند که فرماندار نظامی هر جنازهای را که تحویل بدهد، 100 هزار تومان میگیرد! آن 100 هزار تومان حالا 100 میلیون تومان شده! این یک دروغ است. ما یک سخنگوی حسابی برای دولت نداریم. سخنگوی دولت باید درباره این دروغها به مردم توضیح بدهد؛ سخنگو باید سند طلب کند و بگوید اگر این پولها داده میشود آن را به چه حسابی میریزند؟
تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!
وی گفت: این آقای ربیعی مثل آقای نوبخت، تنها چیزی که نمیداند، سخنگویی است! دولت به یک سخنگوی حسابی و تحصیلکرده نیاز دارد. این آقای ربیعی حرف حسابی نمیزند. در برههای به قالیباف حمله کرده است! قالیباف به تو چه مربوط است؟ قالیباف وقتی شهردار بود، تهران را عوض کرد. تهرانِ پیش از قالیباف را به یاد بیاورید؛ بنویس که قالیباف برای تهران زحمت کشید. اگر اینها را ننویسی دیگر با تو مصاحبه نمیکنم!
انتهای پیام/
در جایی از گفتگو بر به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم تأکید میکرد؛ میگفت باید آکومالاتور دنیا را خالی کرد! او از بیشفقتی دولت نسبت به مردم گلایه داشت؛ آن هم در شرایطی که مردم روزگار را به سختی میگذرانند.
رضاخان و تبعید و قتل مدرس!
خسرو معتضد در بخش دوم گفتگو باز هم از مدرس آغاز کرد و اظهار داشت: مرحوم مدرس، مرد بزرگی بود که وقتی از دنیا رفت، هیچ نداشت. در نهایت سادگی و با فقر و فاقه زندگی میکرد اما مردم او را دوست داشتند. تمام مردم پشتیبان مدرس بودند. یکی از خبطهای بزرگ رضاشاه این بود که سرهنگ درگاهی بیشرافت را فرستاد و مدرس را کتک زدند و کشانکشان او را به ماشین رساندند و بردند. تا سال 1316 که او را کشتند، در زجر و بدبختی و فقر نگهش داشتند.(مرآت: یکی از اقدامات درگاهی، تأسیس زندان قصر بود؛ زندانی که خود شاهنشاه آن را افتتاح کرد)
اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما...
وی ادامه داد: مدرس در تبعید یادداشتهایی نوشت که اخیرا پیدا شده و آن را با عنوان «گنجینه خواف» منتشر کردهاند. از محتوای این کتاب دانسته میشود که او برای پاسبانان شهربانی کلاس فقه و عرفان گذاشته بود! مدرس یک انسان کمیاب بود! یکی از سخنرانیهای خوبی که درباره مدرس شنیدهام، مربوط به آقای رحیمپور ازغدی است.
معتضد گفت: من در اغلب موارد با ازغدی موافق نیستم اما سخنرانیاش درباره مدرس فوقالعاده بود و هرچه که گفت، درست گفت.(مرآت: ازغدی در سخنرانیاش مدرس را نمایندهای صالح و مصلح توصیف کرد که با غم مردم اشک میریخت. او میگوید مدرس به دنبال احترام نبود و تنها به وظیفه میاندیشید؛ با همه این اوصاف یک نماینده بدردبخور از 280 نفر بهتر است!)
وی اظهار داشت: تکرار میکنم که من اغلب با مضمون سخن آقای ازغدی موافق نیستم اما در او شجاعتی هست. از سخنرانی اخیر او بسیار خوشم آمد. او میگفت مدرس پیش از آن که روحانی باشد، سیاستمدار بود. وقتی مدرس به ترکیه میرود، میبیند که به سربازهای ترک(عثمانی) سرودی را آموختهاند با این مضمون که ما ایران را مثل یک عروس زیبا گرفتیم و از آنِ ما شد!
استاد تاریخ معاصر ایران افزود: مدرس با شنیدن این حرفها در هتل توکاتالیان به طلعت پاشا که در دولت عثمانی مقام بالایی داشت گفت اگر سربازان عثمانی از این پس چنین سرودی بخوانند به سرباز ایرانی فتوا میدهم که با سرنیزه به استقبال سرباز عثمانی برود! نه ایران عروس است و نه کسی جرأت فتح ایران را دارد. او یک شخصیت میهندوست بود. مدرس را باید در تاریخ پیدا کرد. صفات و زندگینامه مدرس را بخوانید.
در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!
معتضد گفت: او به خاطر مخالفت با دیکتاتوری و استبداد رضاخان آسیب بسیار دید. یک چشمش آب مروارید آورد و کور شد. دو سال تمام موهای او را اصلاح نکرده بودند. درخواست میکند که کسی را بفرستید تا موهای مرا اصلاح کند. یک نان تافتون به او میدادند تا نهارش باشد!(مرآت: مدرس از سال 1289 تا سال 1307 نماینده مردم در مجلس بود) آیا ما چنین نمایندگانی داریم؟ در مجلس نشستن و شعار دادن که هنر نیست. بروید به مردم سر بزنید.
وی ادامه داد: نمایندگان در هر شهری دفتر دارند و خرج دفتر! مگر ملت بیچاره ایران چقدر پول دارد؟ به خصوص الان که صادرات نفت قطع شده است. به تازگی جهانگیری میگفت هند هم از ما نفت نمیخرد! میگفت ما فکر نمیکردیم در این شرایط دوستان ما از ما نفت نخرند. در این شرایط چه خبر است که هر نماینده باید در هر شهری یک دفتر داشته باشد؟
چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟
معتضد بیان داشت: به خاطر همین خرجهاست که چرخ مملکت نمیچرخد. شما چقدر میخواهید مالیات بدهید؟ میخواستند حقوق نمایندگان را در زمان مدرس از به 300 تومان برسانند؛ مدرس اعتراض کرد که این پولها را از کجا آوردهاید؟ رضاخان در اوج قدرتش میخواست به واسطه این حقوقها دل نمایندگان به دست آورد که هوای او و دولت را داشته باشند. مدرس یک الگو بود.
وی گفت: نسل مدرس نابود شد و دیگر کسی مانند او نداریم. آخر نماینده 7 نوع کباب میخورد؟ چه خبر است؟ تلویزیون مستندی به نام ایرانگرد پخش میکرد که من با آن گریه کردم. در قسمتی مردم سیستان و بلوچستان را نشان میداد که دانه انار خشکیده را با پیاز و سیر و کشک داغ میکنند و در آن نان میریزند و میخورند. در مناطقی، مردم در کپر زندگی میکنند.
اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند
وی با اشاره به مستند ایرانگرد اظهار داشت: در مستند ایرانگرد مدارسی را نشان میداد که ساختمانش یک کپر است! حال آن که همین وزرای آموزش و پرورش میگفتند ما دیگر مدارس کپری نداریم! در چنین شرایطی چه جای این تجملها و پرخوریهاست؟ عکس مدرس هنوز در اتاق من است. مردم هم او را دوست دارند؛ چون او ساده زندگی میکرد و مردم را دوست داشت. مدرس میتوانست با رضاشاه بسازد! باور کنید اگر با رضاشاه میساخت، تولیت آستان قدس رضوی را به او میدادند.
معتضد افزود: مردم نمایندهای که مردمی و باسواد باشد را دوست دارند. همه میخواهند خودشان را به چنین نمایندهای نزدیک کنند. مدرس با مردم زندگی میکرد. اگر به خانهاش میرفتید ممکن بود یک دیزی بدون گوشت به شما بدهد! آیتالله کاشانی هم چنین بود. او به قصاب و بنا و آشپز و بقال و این و آن 700 تومان بدهی داشت. این موضوع را مکی در خاطراتش نقل میکند.
10 هزار تومان برای آیتالله!
وی گفت: خسرو قشقایی برای آیتالله 10 هزار تومان فرستاد. کاشانی گفت این پول برای چیست؟ گفتند برای مخارج منزل شما! آیتالله کاشانی اولاد زیادی داشت و رفت و آمد به خانهاش هم زیاد بود اما 10 هزار تومان را نزد خود قشقایی به امانت گذاشت و گفت از فردا هر مستحقی را که معرفی کردم از این پول مقداری به او بدهید؛ من این پول را لازم ندارم.
توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!
استاد تاریخ معاصر ایران یادآور شد: پول را نزد یک بازاری گذاشتند. از فردای آن روز گهگاه نامههایی از جانب آیتالله کاشانی، پشت کاغذ سیگار اشتون به دست آن بازاری میرسید که به فلانی 40 تومان و به فلانی 50 تومان بدهید! علماء ایران اینگونه بودند. از صبح تا شب دنبال اتومبیل جدید نبودند. من خودم کاشانی را دوبار دیده بودم. او یک عالم متواضع بود. وقت غذا، هرکس که در خانهاش بود باید سر سفره مینشست. بگذارید به بحث مدرس برگردیم.
وی افزود: روح مدرس درعذاب است! چرا یک کاندیدا برای نماینده شدن باید خرج کند؟ من شنیدهام که چندین میلیارد برای انتخابات خرج میکنند. کسی حساب کرده بود و گفته بود مگر حقوق نمایندهها در مجموع 4 سال چقدر است؟ خرج تبلیغات چقدر است؟ چاپ بنر و برگزاری چند اجتماع بیشتر از 100 میلیون تومان هزینه دارد؟ با این حساب چرا نمایندگان باید چند میلیارد تومان خرج کنند تا به مجلس راه پیدا کنند؟
وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!
معتضد بیان داشت: دل مدرس برای مردم میسوخت. من وقتی مشکلات مردم را میشنوم، گریهام میگیرد؛ چون یکی از کشورهای بزرگ و بینظیر و ثروتمند دنیا هستیم. به نظر من همه نمایندگان مجلس باید در کلاس دیپلماسی شرکت کنند. یکی از وزارتخانهها هم–چه آموزش و پرورش باشد چه وزارت علوم- باید برای نمایندهها کلاس تاریخ و جغرافیا بگذارد. آنها باید دوره ایرانشناسی ببینند.
من اگر جای رئیس مجلس بودم میگفتم هرازچندی نمایندهها را با اتوبوس ببرند و ایران را نشانشان بدهند تا ببینند ایران چه عظمتی دارد. ایران هم مناطق زیبا دارد هم نقاط درگیر با آسیب مثل سیستان و بلوچستان. چرا برخی سودای تجزیهطلبی دارند؟ چون به برخی مناطق نمیرسند. چرا الان به مسأله فاضلاب اهواز رسیدگی نمیکنند؟ چرا ستاد ویژه دولت به اهواز نمیرود؟
به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید
وی با اشاره به سفرهای مقامات دولتی به کشورهای دیگر اظهار داشت: به جای مسافرتهای بیخود و بیفایده به مالزی و ژاپن، چرا گروهی از وزرا به اهواز نمیروند؟ به نظر من استاندار اهواز فقط حرف میزند و تعریف میکند. استاندار کرمانشاه از او کارآمدتر است. من به هرکس که به ایران خدمت کند، ارادت دارم.
دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد
معتضد گفت: نکته دیگر آن که متأسفانه برخی از مسئولان آمار و ارقام غیرواقعی به مردم اعلام میکنند. در فضای مجازی هم از این آمارهای دروغ درست میکنند! در فضای مجازی لیستی منتشر کردهاند که برخی چهرهها اموال زیادی را از کشور خارج کردهاند؛ آقامجتبی(خامنهای) 4 میلیارد، آن یکی 20 میلیارد، هاشمی ثمره 100 میلیون دلار، پسر احمدینژاد 500 میلیون! حتی وزیر بیچاره دادگستریِ دوره احمدینژاد که من او را میشناسم را هم متهم کردهاند. این وزیر برای روزی فلان مقدار دستمزد، در دانشگاه تدریس میکند.
این ارقام دروغ است. در زمان شاه هم از این دست آمار و ارقام را درست میکردند. چرا این دروغها مجال نشر پیدا میکند؟ چون مردم اعتماد ندارند؛ چون ما واقعیات را نمیگوییم. امروز فیلمی را از کانادا برای من فرستادهاند که در آن صدام حسین در لباس نظامی کنار حافظ اسد و علی عبدالله صالح در یک کامیون خاور نشسته است.
صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟
وی ادامه داد: نوشتهاند که عظمت شاهنشاه را ببینید! تمام رهبران عرب برای مراسم شاهنشاهی به تخت جمشید میروند! آقاجان! آن فیلم مربوط به افتتاح کانال سوئز است. آن موقع که مدنظر شماست صدام حسین اصلا لباس نظامی بر تن نمیکرد. صدامحسین زمانی لباس نظامی بر تن کرد که رئیسجمهور شد و با ایران وارد جنگ شد. فیلم مربوط به زمانی است که روابط عراق و مصر خوب بود است.(مرآت: حتی در برههای که عراق با ایران وارد جنگ شده بود، مصر حمایت تسلیحاتی گستردهای از این کشور کرد!)
100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!
معتضد اظهار داشت: اینها اصلا به جشن شاهنشاهی نیامدند؛ انورسادات هم معاون خود را فرستاد. ببینید چقدر از بیاطلاعی مردم سوءاستفاده میکنند. باز هم میگویم که علت این است که ما واقعیات را به مردم نمیگوییم. یک خبر دروغ دیگر را به شما میگویم. در ماجرای اعتراضات اخیر میگفتند به ازای هر کشته، 100 میلیون پاداش میدهند! مگر میشود؟ این حرفها را برای فرمانداران نظامی هم میگفتند.
وی ادامه داد: وقتی وقایع 17 شهریور اتفاق افتاد، شایع کرده بودند که فرماندار نظامی هر جنازهای را که تحویل بدهد، 100 هزار تومان میگیرد! آن 100 هزار تومان حالا 100 میلیون تومان شده! این یک دروغ است. ما یک سخنگوی حسابی برای دولت نداریم. سخنگوی دولت باید درباره این دروغها به مردم توضیح بدهد؛ سخنگو باید سند طلب کند و بگوید اگر این پولها داده میشود آن را به چه حسابی میریزند؟
تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!
وی گفت: این آقای ربیعی مثل آقای نوبخت، تنها چیزی که نمیداند، سخنگویی است! دولت به یک سخنگوی حسابی و تحصیلکرده نیاز دارد. این آقای ربیعی حرف حسابی نمیزند. در برههای به قالیباف حمله کرده است! قالیباف به تو چه مربوط است؟ قالیباف وقتی شهردار بود، تهران را عوض کرد. تهرانِ پیش از قالیباف را به یاد بیاورید؛ بنویس که قالیباف برای تهران زحمت کشید. اگر اینها را ننویسی دیگر با تو مصاحبه نمیکنم!
انتهای پیام/
در جایی از گفتگو بر به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم تأکید میکرد؛ میگفت باید آکومالاتور دنیا را خالی کرد! او از بیشفقتی دولت نسبت به مردم گلایه داشت؛ آن هم در شرایطی که مردم روزگار را به سختی میگذرانند.
رضاخان و تبعید و قتل مدرس!
خسرو معتضد در بخش دوم گفتگو باز هم از مدرس آغاز کرد و اظهار داشت: مرحوم مدرس، مرد بزرگی بود که وقتی از دنیا رفت، هیچ نداشت. در نهایت سادگی و با فقر و فاقه زندگی میکرد اما مردم او را دوست داشتند. تمام مردم پشتیبان مدرس بودند. یکی از خبطهای بزرگ رضاشاه این بود که سرهنگ درگاهی بیشرافت را فرستاد و مدرس را کتک زدند و کشانکشان او را به ماشین رساندند و بردند. تا سال 1316 که او را کشتند، در زجر و بدبختی و فقر نگهش داشتند.(مرآت: یکی از اقدامات درگاهی، تأسیس زندان قصر بود؛ زندانی که خود شاهنشاه آن را افتتاح کرد)
اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما...
وی ادامه داد: مدرس در تبعید یادداشتهایی نوشت که اخیرا پیدا شده و آن را با عنوان «گنجینه خواف» منتشر کردهاند. از محتوای این کتاب دانسته میشود که او برای پاسبانان شهربانی کلاس فقه و عرفان گذاشته بود! مدرس یک انسان کمیاب بود! یکی از سخنرانیهای خوبی که درباره مدرس شنیدهام، مربوط به آقای رحیمپور ازغدی است.
معتضد گفت: من در اغلب موارد با ازغدی موافق نیستم اما سخنرانیاش درباره مدرس فوقالعاده بود و هرچه که گفت، درست گفت.(مرآت: ازغدی در سخنرانیاش مدرس را نمایندهای صالح و مصلح توصیف کرد که با غم مردم اشک میریخت. او میگوید مدرس به دنبال احترام نبود و تنها به وظیفه میاندیشید؛ با همه این اوصاف یک نماینده بدردبخور از 280 نفر بهتر است!)
وی اظهار داشت: تکرار میکنم که من اغلب با مضمون سخن آقای ازغدی موافق نیستم اما در او شجاعتی هست. از سخنرانی اخیر او بسیار خوشم آمد. او میگفت مدرس پیش از آن که روحانی باشد، سیاستمدار بود. وقتی مدرس به ترکیه میرود، میبیند که به سربازهای ترک(عثمانی) سرودی را آموختهاند با این مضمون که ما ایران را مثل یک عروس زیبا گرفتیم و از آنِ ما شد!
استاد تاریخ معاصر ایران افزود: مدرس با شنیدن این حرفها در هتل توکاتالیان به طلعت پاشا که در دولت عثمانی مقام بالایی داشت گفت اگر سربازان عثمانی از این پس چنین سرودی بخوانند به سرباز ایرانی فتوا میدهم که با سرنیزه به استقبال سرباز عثمانی برود! نه ایران عروس است و نه کسی جرأت فتح ایران را دارد. او یک شخصیت میهندوست بود. مدرس را باید در تاریخ پیدا کرد. صفات و زندگینامه مدرس را بخوانید.
در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!
معتضد گفت: او به خاطر مخالفت با دیکتاتوری و استبداد رضاخان آسیب بسیار دید. یک چشمش آب مروارید آورد و کور شد. دو سال تمام موهای او را اصلاح نکرده بودند. درخواست میکند که کسی را بفرستید تا موهای مرا اصلاح کند. یک نان تافتون به او میدادند تا نهارش باشد!(مرآت: مدرس از سال 1289 تا سال 1307 نماینده مردم در مجلس بود) آیا ما چنین نمایندگانی داریم؟ در مجلس نشستن و شعار دادن که هنر نیست. بروید به مردم سر بزنید.
وی ادامه داد: نمایندگان در هر شهری دفتر دارند و خرج دفتر! مگر ملت بیچاره ایران چقدر پول دارد؟ به خصوص الان که صادرات نفت قطع شده است. به تازگی جهانگیری میگفت هند هم از ما نفت نمیخرد! میگفت ما فکر نمیکردیم در این شرایط دوستان ما از ما نفت نخرند. در این شرایط چه خبر است که هر نماینده باید در هر شهری یک دفتر داشته باشد؟
چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟
معتضد بیان داشت: به خاطر همین خرجهاست که چرخ مملکت نمیچرخد. شما چقدر میخواهید مالیات بدهید؟ میخواستند حقوق نمایندگان را در زمان مدرس از به 300 تومان برسانند؛ مدرس اعتراض کرد که این پولها را از کجا آوردهاید؟ رضاخان در اوج قدرتش میخواست به واسطه این حقوقها دل نمایندگان به دست آورد که هوای او و دولت را داشته باشند. مدرس یک الگو بود.
وی گفت: نسل مدرس نابود شد و دیگر کسی مانند او نداریم. آخر نماینده 7 نوع کباب میخورد؟ چه خبر است؟ تلویزیون مستندی به نام ایرانگرد پخش میکرد که من با آن گریه کردم. در قسمتی مردم سیستان و بلوچستان را نشان میداد که دانه انار خشکیده را با پیاز و سیر و کشک داغ میکنند و در آن نان میریزند و میخورند. در مناطقی، مردم در کپر زندگی میکنند.
اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند
وی با اشاره به مستند ایرانگرد اظهار داشت: در مستند ایرانگرد مدارسی را نشان میداد که ساختمانش یک کپر است! حال آن که همین وزرای آموزش و پرورش میگفتند ما دیگر مدارس کپری نداریم! در چنین شرایطی چه جای این تجملها و پرخوریهاست؟ عکس مدرس هنوز در اتاق من است. مردم هم او را دوست دارند؛ چون او ساده زندگی میکرد و مردم را دوست داشت. مدرس میتوانست با رضاشاه بسازد! باور کنید اگر با رضاشاه میساخت، تولیت آستان قدس رضوی را به او میدادند.
معتضد افزود: مردم نمایندهای که مردمی و باسواد باشد را دوست دارند. همه میخواهند خودشان را به چنین نمایندهای نزدیک کنند. مدرس با مردم زندگی میکرد. اگر به خانهاش میرفتید ممکن بود یک دیزی بدون گوشت به شما بدهد! آیتالله کاشانی هم چنین بود. او به قصاب و بنا و آشپز و بقال و این و آن 700 تومان بدهی داشت. این موضوع را مکی در خاطراتش نقل میکند.
10 هزار تومان برای آیتالله!
وی گفت: خسرو قشقایی برای آیتالله 10 هزار تومان فرستاد. کاشانی گفت این پول برای چیست؟ گفتند برای مخارج منزل شما! آیتالله کاشانی اولاد زیادی داشت و رفت و آمد به خانهاش هم زیاد بود اما 10 هزار تومان را نزد خود قشقایی به امانت گذاشت و گفت از فردا هر مستحقی را که معرفی کردم از این پول مقداری به او بدهید؛ من این پول را لازم ندارم.
توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!
استاد تاریخ معاصر ایران یادآور شد: پول را نزد یک بازاری گذاشتند. از فردای آن روز گهگاه نامههایی از جانب آیتالله کاشانی، پشت کاغذ سیگار اشتون به دست آن بازاری میرسید که به فلانی 40 تومان و به فلانی 50 تومان بدهید! علماء ایران اینگونه بودند. از صبح تا شب دنبال اتومبیل جدید نبودند. من خودم کاشانی را دوبار دیده بودم. او یک عالم متواضع بود. وقت غذا، هرکس که در خانهاش بود باید سر سفره مینشست. بگذارید به بحث مدرس برگردیم.
وی افزود: روح مدرس درعذاب است! چرا یک کاندیدا برای نماینده شدن باید خرج کند؟ من شنیدهام که چندین میلیارد برای انتخابات خرج میکنند. کسی حساب کرده بود و گفته بود مگر حقوق نمایندهها در مجموع 4 سال چقدر است؟ خرج تبلیغات چقدر است؟ چاپ بنر و برگزاری چند اجتماع بیشتر از 100 میلیون تومان هزینه دارد؟ با این حساب چرا نمایندگان باید چند میلیارد تومان خرج کنند تا به مجلس راه پیدا کنند؟
وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!
معتضد بیان داشت: دل مدرس برای مردم میسوخت. من وقتی مشکلات مردم را میشنوم، گریهام میگیرد؛ چون یکی از کشورهای بزرگ و بینظیر و ثروتمند دنیا هستیم. به نظر من همه نمایندگان مجلس باید در کلاس دیپلماسی شرکت کنند. یکی از وزارتخانهها هم–چه آموزش و پرورش باشد چه وزارت علوم- باید برای نمایندهها کلاس تاریخ و جغرافیا بگذارد. آنها باید دوره ایرانشناسی ببینند.
من اگر جای رئیس مجلس بودم میگفتم هرازچندی نمایندهها را با اتوبوس ببرند و ایران را نشانشان بدهند تا ببینند ایران چه عظمتی دارد. ایران هم مناطق زیبا دارد هم نقاط درگیر با آسیب مثل سیستان و بلوچستان. چرا برخی سودای تجزیهطلبی دارند؟ چون به برخی مناطق نمیرسند. چرا الان به مسأله فاضلاب اهواز رسیدگی نمیکنند؟ چرا ستاد ویژه دولت به اهواز نمیرود؟
به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید
وی با اشاره به سفرهای مقامات دولتی به کشورهای دیگر اظهار داشت: به جای مسافرتهای بیخود و بیفایده به مالزی و ژاپن، چرا گروهی از وزرا به اهواز نمیروند؟ به نظر من استاندار اهواز فقط حرف میزند و تعریف میکند. استاندار کرمانشاه از او کارآمدتر است. من به هرکس که به ایران خدمت کند، ارادت دارم.
دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد
معتضد گفت: نکته دیگر آن که متأسفانه برخی از مسئولان آمار و ارقام غیرواقعی به مردم اعلام میکنند. در فضای مجازی هم از این آمارهای دروغ درست میکنند! در فضای مجازی لیستی منتشر کردهاند که برخی چهرهها اموال زیادی را از کشور خارج کردهاند؛ آقامجتبی(خامنهای) 4 میلیارد، آن یکی 20 میلیارد، هاشمی ثمره 100 میلیون دلار، پسر احمدینژاد 500 میلیون! حتی وزیر بیچاره دادگستریِ دوره احمدینژاد که من او را میشناسم را هم متهم کردهاند. این وزیر برای روزی فلان مقدار دستمزد، در دانشگاه تدریس میکند.
این ارقام دروغ است. در زمان شاه هم از این دست آمار و ارقام را درست میکردند. چرا این دروغها مجال نشر پیدا میکند؟ چون مردم اعتماد ندارند؛ چون ما واقعیات را نمیگوییم. امروز فیلمی را از کانادا برای من فرستادهاند که در آن صدام حسین در لباس نظامی کنار حافظ اسد و علی عبدالله صالح در یک کامیون خاور نشسته است.
صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟
وی ادامه داد: نوشتهاند که عظمت شاهنشاه را ببینید! تمام رهبران عرب برای مراسم شاهنشاهی به تخت جمشید میروند! آقاجان! آن فیلم مربوط به افتتاح کانال سوئز است. آن موقع که مدنظر شماست صدام حسین اصلا لباس نظامی بر تن نمیکرد. صدامحسین زمانی لباس نظامی بر تن کرد که رئیسجمهور شد و با ایران وارد جنگ شد. فیلم مربوط به زمانی است که روابط عراق و مصر خوب بود است.(مرآت: حتی در برههای که عراق با ایران وارد جنگ شده بود، مصر حمایت تسلیحاتی گستردهای از این کشور کرد!)
100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!
معتضد اظهار داشت: اینها اصلا به جشن شاهنشاهی نیامدند؛ انورسادات هم معاون خود را فرستاد. ببینید چقدر از بیاطلاعی مردم سوءاستفاده میکنند. باز هم میگویم که علت این است که ما واقعیات را به مردم نمیگوییم. یک خبر دروغ دیگر را به شما میگویم. در ماجرای اعتراضات اخیر میگفتند به ازای هر کشته، 100 میلیون پاداش میدهند! مگر میشود؟ این حرفها را برای فرمانداران نظامی هم میگفتند.
وی ادامه داد: وقتی وقایع 17 شهریور اتفاق افتاد، شایع کرده بودند که فرماندار نظامی هر جنازهای را که تحویل بدهد، 100 هزار تومان میگیرد! آن 100 هزار تومان حالا 100 میلیون تومان شده! این یک دروغ است. ما یک سخنگوی حسابی برای دولت نداریم. سخنگوی دولت باید درباره این دروغها به مردم توضیح بدهد؛ سخنگو باید سند طلب کند و بگوید اگر این پولها داده میشود آن را به چه حسابی میریزند؟
تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!
وی گفت: این آقای ربیعی مثل آقای نوبخت، تنها چیزی که نمیداند، سخنگویی است! دولت به یک سخنگوی حسابی و تحصیلکرده نیاز دارد. این آقای ربیعی حرف حسابی نمیزند. در برههای به قالیباف حمله کرده است! قالیباف به تو چه مربوط است؟ قالیباف وقتی شهردار بود، تهران را عوض کرد. تهرانِ پیش از قالیباف را به یاد بیاورید؛ بنویس که قالیباف برای تهران زحمت کشید. اگر اینها را ننویسی دیگر با تو مصاحبه نمیکنم!
انتهای پیام/
در جایی از گفتگو بر به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم تأکید میکرد؛ میگفت باید آکومالاتور دنیا را خالی کرد! او از بیشفقتی دولت نسبت به مردم گلایه داشت؛ آن هم در شرایطی که مردم روزگار را به سختی میگذرانند.
,رضاخان و تبعید و قتل مدرس!
, رضاخان و تبعید و قتل مدرس!, رضاخان و تبعید و قتل مدرس!,خسرو معتضد در بخش دوم گفتگو باز هم از مدرس آغاز کرد و اظهار داشت: مرحوم مدرس، مرد بزرگی بود که وقتی از دنیا رفت، هیچ نداشت. در نهایت سادگی و با فقر و فاقه زندگی میکرد اما مردم او را دوست داشتند. تمام مردم پشتیبان مدرس بودند. یکی از خبطهای بزرگ رضاشاه این بود که سرهنگ درگاهی بیشرافت را فرستاد و مدرس را کتک زدند و کشانکشان او را به ماشین رساندند و بردند. تا سال 1316 که او را کشتند، در زجر و بدبختی و فقر نگهش داشتند.(مرآت: یکی از اقدامات درگاهی، تأسیس زندان قصر بود؛ زندانی که خود شاهنشاه آن را افتتاح کرد)
,اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما...
, اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما..., اغلب با آقای رحیمپور ازغدی موافق نیستم اما...,وی ادامه داد: مدرس در تبعید یادداشتهایی نوشت که اخیرا پیدا شده و آن را با عنوان «گنجینه خواف» منتشر کردهاند. از محتوای این کتاب دانسته میشود که او برای پاسبانان شهربانی کلاس فقه و عرفان گذاشته بود! مدرس یک انسان کمیاب بود! یکی از سخنرانیهای خوبی که درباره مدرس شنیدهام، مربوط به آقای رحیمپور ازغدی است.
,معتضد گفت: من در اغلب موارد با ازغدی موافق نیستم اما سخنرانیاش درباره مدرس فوقالعاده بود و هرچه که گفت، درست گفت.(مرآت: ازغدی در سخنرانیاش مدرس را نمایندهای صالح و مصلح توصیف کرد که با غم مردم اشک میریخت. او میگوید مدرس به دنبال احترام نبود و تنها به وظیفه میاندیشید؛ با همه این اوصاف یک نماینده بدردبخور از 280 نفر بهتر است!)
,وی اظهار داشت: تکرار میکنم که من اغلب با مضمون سخن آقای ازغدی موافق نیستم اما در او شجاعتی هست. از سخنرانی اخیر او بسیار خوشم آمد. او میگفت مدرس پیش از آن که روحانی باشد، سیاستمدار بود. وقتی مدرس به ترکیه میرود، میبیند که به سربازهای ترک(عثمانی) سرودی را آموختهاند با این مضمون که ما ایران را مثل یک عروس زیبا گرفتیم و از آنِ ما شد!
,استاد تاریخ معاصر ایران افزود: مدرس با شنیدن این حرفها در هتل توکاتالیان به طلعت پاشا که در دولت عثمانی مقام بالایی داشت گفت اگر سربازان عثمانی از این پس چنین سرودی بخوانند به سرباز ایرانی فتوا میدهم که با سرنیزه به استقبال سرباز عثمانی برود! نه ایران عروس است و نه کسی جرأت فتح ایران را دارد. او یک شخصیت میهندوست بود. مدرس را باید در تاریخ پیدا کرد. صفات و زندگینامه مدرس را بخوانید.
, میهندوست بود. مدرس را باید در تاریخ پیدا کرد. صفات و زندگینامه مدرس را بخوانید.,در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!
, در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!, در مجلس نشستن و شعار دادن هنر نیست!,معتضد گفت: او به خاطر مخالفت با دیکتاتوری و استبداد رضاخان آسیب بسیار دید. یک چشمش آب مروارید آورد و کور شد. دو سال تمام موهای او را اصلاح نکرده بودند. درخواست میکند که کسی را بفرستید تا موهای مرا اصلاح کند. یک نان تافتون به او میدادند تا نهارش باشد!(مرآت: مدرس از سال 1289 تا سال 1307 نماینده مردم در مجلس بود) آیا ما چنین نمایندگانی داریم؟ در مجلس نشستن و شعار دادن که هنر نیست. بروید به مردم سر بزنید.
,وی ادامه داد: نمایندگان در هر شهری دفتر دارند و خرج دفتر! مگر ملت بیچاره ایران چقدر پول دارد؟ به خصوص الان که صادرات نفت قطع شده است. به تازگی جهانگیری میگفت هند هم از ما نفت نمیخرد! میگفت ما فکر نمیکردیم در این شرایط دوستان ما از ما نفت نخرند. در این شرایط چه خبر است که هر نماینده باید در هر شهری یک دفتر داشته باشد؟
,چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟
, چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟, چرا چرخ مملکت نمیچرخد؟,معتضد بیان داشت: به خاطر همین خرجهاست که چرخ مملکت نمیچرخد. شما چقدر میخواهید مالیات بدهید؟ میخواستند حقوق نمایندگان را در زمان مدرس از به 300 تومان برسانند؛ مدرس اعتراض کرد که این پولها را از کجا آوردهاید؟ رضاخان در اوج قدرتش میخواست به واسطه این حقوقها دل نمایندگان به دست آورد که هوای او و دولت را داشته باشند. مدرس یک الگو بود.
,وی گفت: نسل مدرس نابود شد و دیگر کسی مانند او نداریم. آخر نماینده 7 نوع کباب میخورد؟ چه خبر است؟ تلویزیون مستندی به نام ایرانگرد پخش میکرد که من با آن گریه کردم. در قسمتی مردم سیستان و بلوچستان را نشان میداد که دانه انار خشکیده را با پیاز و سیر و کشک داغ میکنند و در آن نان میریزند و میخورند. در مناطقی، مردم در کپر زندگی میکنند.
,اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند
, اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند, اگر مدرس با رضاخان میساخت، تولیت آستان رضوی را به او میدادند,وی با اشاره به مستند ایرانگرد اظهار داشت: در مستند ایرانگرد مدارسی را نشان میداد که ساختمانش یک کپر است! حال آن که همین وزرای آموزش و پرورش میگفتند ما دیگر مدارس کپری نداریم! در چنین شرایطی چه جای این تجملها و پرخوریهاست؟ عکس مدرس هنوز در اتاق من است. مردم هم او را دوست دارند؛ چون او ساده زندگی میکرد و مردم را دوست داشت. مدرس میتوانست با رضاشاه بسازد! باور کنید اگر با رضاشاه میساخت، تولیت آستان قدس رضوی را به او میدادند.
,معتضد افزود: مردم نمایندهای که مردمی و باسواد باشد را دوست دارند. همه میخواهند خودشان را به چنین نمایندهای نزدیک کنند. مدرس با مردم زندگی میکرد. اگر به خانهاش میرفتید ممکن بود یک دیزی بدون گوشت به شما بدهد! آیتالله کاشانی هم چنین بود. او به قصاب و بنا و آشپز و بقال و این و آن 700 تومان بدهی داشت. این موضوع را مکی در خاطراتش نقل میکند.
,10 هزار تومان برای آیتالله!
, 10 هزار تومان برای آیتالله!, 10 هزار تومان برای آیتالله!,وی گفت: خسرو قشقایی برای آیتالله 10 هزار تومان فرستاد. کاشانی گفت این پول برای چیست؟ گفتند برای مخارج منزل شما! آیتالله کاشانی اولاد زیادی داشت و رفت و آمد به خانهاش هم زیاد بود اما 10 هزار تومان را نزد خود قشقایی به امانت گذاشت و گفت از فردا هر مستحقی را که معرفی کردم از این پول مقداری به او بدهید؛ من این پول را لازم ندارم.
,توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!
, توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!, توصیهنامههای کاشانی پشت کاغذ سیگار اشتون!,استاد تاریخ معاصر ایران یادآور شد: پول را نزد یک بازاری گذاشتند. از فردای آن روز گهگاه نامههایی از جانب آیتالله کاشانی، پشت کاغذ سیگار اشتون به دست آن بازاری میرسید که به فلانی 40 تومان و به فلانی 50 تومان بدهید! علماء ایران اینگونه بودند. از صبح تا شب دنبال اتومبیل جدید نبودند. من خودم کاشانی را دوبار دیده بودم. او یک عالم متواضع بود. وقت غذا، هرکس که در خانهاش بود باید سر سفره مینشست. بگذارید به بحث مدرس برگردیم.
,وی افزود: روح مدرس درعذاب است! چرا یک کاندیدا برای نماینده شدن باید خرج کند؟ من شنیدهام که چندین میلیارد برای انتخابات خرج میکنند. کسی حساب کرده بود و گفته بود مگر حقوق نمایندهها در مجموع 4 سال چقدر است؟ خرج تبلیغات چقدر است؟ چاپ بنر و برگزاری چند اجتماع بیشتر از 100 میلیون تومان هزینه دارد؟ با این حساب چرا نمایندگان باید چند میلیارد تومان خرج کنند تا به مجلس راه پیدا کنند؟
,وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!
, وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!, وزارتخانهها برای نمایندگان کلاس ایرانشناسی بگذارند!,معتضد بیان داشت: دل مدرس برای مردم میسوخت. من وقتی مشکلات مردم را میشنوم، گریهام میگیرد؛ چون یکی از کشورهای بزرگ و بینظیر و ثروتمند دنیا هستیم. به نظر من همه نمایندگان مجلس باید در کلاس دیپلماسی شرکت کنند. یکی از وزارتخانهها هم–چه آموزش و پرورش باشد چه وزارت علوم- باید برای نمایندهها کلاس تاریخ و جغرافیا بگذارد. آنها باید دوره ایرانشناسی ببینند.
,من اگر جای رئیس مجلس بودم میگفتم هرازچندی نمایندهها را با اتوبوس ببرند و ایران را نشانشان بدهند تا ببینند ایران چه عظمتی دارد. ایران هم مناطق زیبا دارد هم نقاط درگیر با آسیب مثل سیستان و بلوچستان. چرا برخی سودای تجزیهطلبی دارند؟ چون به برخی مناطق نمیرسند. چرا الان به مسأله فاضلاب اهواز رسیدگی نمیکنند؟ چرا ستاد ویژه دولت به اهواز نمیرود؟
,به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید
, به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید, به جای سفر بیهوده به ژاپن، به اهواز بروید,وی با اشاره به سفرهای مقامات دولتی به کشورهای دیگر اظهار داشت: به جای مسافرتهای بیخود و بیفایده به مالزی و ژاپن، چرا گروهی از وزرا به اهواز نمیروند؟ به نظر من استاندار اهواز فقط حرف میزند و تعریف میکند. استاندار کرمانشاه از او کارآمدتر است. من به هرکس که به ایران خدمت کند، ارادت دارم.
,دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد
, دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد, دروغ بستن به چهرهها؛ از مجتبی خامنهای تا وزیر احمدینژاد,معتضد گفت: نکته دیگر آن که متأسفانه برخی از مسئولان آمار و ارقام غیرواقعی به مردم اعلام میکنند. در فضای مجازی هم از این آمارهای دروغ درست میکنند! در فضای مجازی لیستی منتشر کردهاند که برخی چهرهها اموال زیادی را از کشور خارج کردهاند؛ آقامجتبی(خامنهای) 4 میلیارد، آن یکی 20 میلیارد، هاشمی ثمره 100 میلیون دلار، پسر احمدینژاد 500 میلیون! حتی وزیر بیچاره دادگستریِ دوره احمدینژاد که من او را میشناسم را هم متهم کردهاند. این وزیر برای روزی فلان مقدار دستمزد، در دانشگاه تدریس میکند.
,این ارقام دروغ است. در زمان شاه هم از این دست آمار و ارقام را درست میکردند. چرا این دروغها مجال نشر پیدا میکند؟ چون مردم اعتماد ندارند؛ چون ما واقعیات را نمیگوییم. امروز فیلمی را از کانادا برای من فرستادهاند که در آن صدام حسین در لباس نظامی کنار حافظ اسد و علی عبدالله صالح در یک کامیون خاور نشسته است.
,صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟
, صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟, صدام چه زمانی لباس نظامی بر تن کرد؟,وی ادامه داد: نوشتهاند که عظمت شاهنشاه را ببینید! تمام رهبران عرب برای مراسم شاهنشاهی به تخت جمشید میروند! آقاجان! آن فیلم مربوط به افتتاح کانال سوئز است. آن موقع که مدنظر شماست صدام حسین اصلا لباس نظامی بر تن نمیکرد. صدامحسین زمانی لباس نظامی بر تن کرد که رئیسجمهور شد و با ایران وارد جنگ شد. فیلم مربوط به زمانی است که روابط عراق و مصر خوب بود است.(مرآت: حتی در برههای که عراق با ایران وارد جنگ شده بود، مصر حمایت تسلیحاتی گستردهای از این کشور کرد!)
,100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!
, 100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!, 100 میلیون تومان پاداش به ازای هر کشته؟!,معتضد اظهار داشت: اینها اصلا به جشن شاهنشاهی نیامدند؛ انورسادات هم معاون خود را فرستاد. ببینید چقدر از بیاطلاعی مردم سوءاستفاده میکنند. باز هم میگویم که علت این است که ما واقعیات را به مردم نمیگوییم. یک خبر دروغ دیگر را به شما میگویم. در ماجرای اعتراضات اخیر میگفتند به ازای هر کشته، 100 میلیون پاداش میدهند! مگر میشود؟ این حرفها را برای فرمانداران نظامی هم میگفتند.
,وی ادامه داد: وقتی وقایع 17 شهریور اتفاق افتاد، شایع کرده بودند که فرماندار نظامی هر جنازهای را که تحویل بدهد، 100 هزار تومان میگیرد! آن 100 هزار تومان حالا 100 میلیون تومان شده! این یک دروغ است. ما یک سخنگوی حسابی برای دولت نداریم. سخنگوی دولت باید درباره این دروغها به مردم توضیح بدهد؛ سخنگو باید سند طلب کند و بگوید اگر این پولها داده میشود آن را به چه حسابی میریزند؟
,تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!
, تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!, تنها چیزی که نوبخت و ربیعی نمیدانند، «سخنگویی» است!,وی گفت: این آقای ربیعی مثل آقای نوبخت، تنها چیزی که نمیداند، سخنگویی است! دولت به یک سخنگوی حسابی و تحصیلکرده نیاز دارد. این آقای ربیعی حرف حسابی نمیزند. در برههای به قالیباف حمله کرده است! قالیباف به تو چه مربوط است؟ قالیباف وقتی شهردار بود، تهران را عوض کرد. تهرانِ پیش از قالیباف را به یاد بیاورید؛ بنویس که قالیباف برای تهران زحمت کشید. اگر اینها را ننویسی دیگر با تو مصاحبه نمیکنم!
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه