شاعر انقلابی در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به سخنان اخیر وزیر امور خارجه کشورمان نوشت: مرسی آقای ظریف! پیشتر هم فیض برده بودیم از افاضات مرد #دیپلماستمالی دولت؛ لکن ما بنا نداریم عزتمان را به حراج بگذاریم. و اگر باور کنید، نه فقط عزت و آبرو؛ که انرژی هستهای هم هنوز حق مسلم ماست.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سپاس؛ مصعب یحیایی شاعر انقلابی در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به سخنان اخیر وزیر امور خارجه کشورمان نوشت: مرسی آقای ظریف! پیشتر هم فیض برده بودیم از افاضات مرد #دیپلماستمالی دولت؛ لکن ما بنا نداریم عزتمان را به حراج بگذاریم. و اگر باور کنید، نه فقط عزت و آبرو؛ که انرژی هستهای هم هنوز حق مسلم ماست.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سپاس,با همان رآکتوری که بتن ریختید توی حلقش و همان سانتریفیوژهای کنج انبار و زیر راه پلههای سازمان متبوع آقای صالحی!
امت از حق و حقوقش عدول نکرده است حضرات. چشم اگر بستیم به روی بعضی حرف و حدیثها، برای این بود که عیار شما مشخص شود! و محک بزنیم که چند مرده حلاجید! صبر کردیم تا زمستان به سر شود و زغال بماند و روسیاهیاش!
دندان به جگر گرفتیم تا فردا روزی زبانتان دراز نباشد که: میخواستیم اُنچنان رونقی ایجاد کنیم ولی نگذاشتند!
و والله ما هیچ نمیخواستیم که تاریخ زبان به طعن و لعن و نفرین شما باز کند و جز به سیاست از شما خطی بنویسد و غیر از ظرافت خاطرهای بازگو کند. اما حیف که با آن همه بلدم بلدم، ناپختگی را به اوج بردید و آنقدر ظریف ظریف با اجنبی تا کردید و قدم زدید، که کُلُفت کُلُفت چوب کردند توی آستینتان و ریشخندتان کردند!
مرسی حضرت ظریف!
خدا میداند که من یکی حساب تویِ ظریفِ ریشپروفسوری را همیشه از آن رئیسِ زمختِ ریشقشنگتتان سوا میکردم. حتی آن وقتی که در به در به دنبال برجام و اف.ای.تی.اف کوفتیتان بودید و پا گذاشته بودید بیخ گلوی حاج قاسم که برگردد؛ آنهم درست وقتی که داشت میرسید به آن خیمهی سیاه!
راستی یادتان هست که در ذیل آفتاب تابان برجام حکم کردید که بانکها مبادلات ارزی سپاه را کَأنلَمیَکُن کنند و فکر کردید که شهید زندهی مقاومت را خانهنشین میکنید؟! و راه باز میشود برای مذاکره دربارهی همه چیز؟!
مرسی قهرمان دیپلماسی!
خوب جواب خون سردار ما را دادید و سکه یک پولمان کردید در انظار بینالملل. بهتر از این هم میشد گل زد به خودی؟! پیشتر گفته بودید هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنند. ولی تحقیر چطور؟! تحقیرمان کردند جناب وزیر. کیش و مات شدی قهرمان دیپلماسی. باختی امیرکبیر دولت اعتدال. با یک حرکت. “نه. مرسی!”
آه که اگر دیپلماسی این است که دار و ندار امت را بفروشید، آن هم به ثمن بخس؛ که هر اُمقمری میتواند ظریف باشد و هر دلقکی رئیس!
هیچ مایل نیستیم همتراز باشی با جماعتی که گرا دادند به پهپادهای تروریست و آنهایی که نمک پاشیدند به زخممان در عزای سردار لکن یک چیز را فراموش نکن.
ینکه ما میرویم و تاریخ قصهی ما را لالایی شبهای کودکان میکند.
ما هیچ نمیخواستیم که جز به سیاست و ظرافت اسمی باشد از تو…
مرسی آقای ظریف!
انتهای پیام/
با همان رآکتوری که بتن ریختید توی حلقش و همان سانتریفیوژهای کنج انبار و زیر راه پلههای سازمان متبوع آقای صالحی!
,امت از حق و حقوقش عدول نکرده است حضرات. چشم اگر بستیم به روی بعضی حرف و حدیثها، برای این بود که عیار شما مشخص شود! و محک بزنیم که چند مرده حلاجید! صبر کردیم تا زمستان به سر شود و زغال بماند و روسیاهیاش!
,دندان به جگر گرفتیم تا فردا روزی زبانتان دراز نباشد که: میخواستیم اُنچنان رونقی ایجاد کنیم ولی نگذاشتند!
,و والله ما هیچ نمیخواستیم که تاریخ زبان به طعن و لعن و نفرین شما باز کند و جز به سیاست از شما خطی بنویسد و غیر از ظرافت خاطرهای بازگو کند. اما حیف که با آن همه بلدم بلدم، ناپختگی را به اوج بردید و آنقدر ظریف ظریف با اجنبی تا کردید و قدم زدید، که کُلُفت کُلُفت چوب کردند توی آستینتان و ریشخندتان کردند!
,مرسی حضرت ظریف!
,خدا میداند که من یکی حساب تویِ ظریفِ ریشپروفسوری را همیشه از آن رئیسِ زمختِ ریشقشنگتتان سوا میکردم. حتی آن وقتی که در به در به دنبال برجام و اف.ای.تی.اف کوفتیتان بودید و پا گذاشته بودید بیخ گلوی حاج قاسم که برگردد؛ آنهم درست وقتی که داشت میرسید به آن خیمهی سیاه!
,راستی یادتان هست که در ذیل آفتاب تابان برجام حکم کردید که بانکها مبادلات ارزی سپاه را کَأنلَمیَکُن کنند و فکر کردید که شهید زندهی مقاومت را خانهنشین میکنید؟! و راه باز میشود برای مذاکره دربارهی همه چیز؟!
,مرسی قهرمان دیپلماسی!
,خوب جواب خون سردار ما را دادید و سکه یک پولمان کردید در انظار بینالملل. بهتر از این هم میشد گل زد به خودی؟! پیشتر گفته بودید هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنند. ولی تحقیر چطور؟! تحقیرمان کردند جناب وزیر. کیش و مات شدی قهرمان دیپلماسی. باختی امیرکبیر دولت اعتدال. با یک حرکت. “نه. مرسی!”
,آه که اگر دیپلماسی این است که دار و ندار امت را بفروشید، آن هم به ثمن بخس؛ که هر اُمقمری میتواند ظریف باشد و هر دلقکی رئیس!
,هیچ مایل نیستیم همتراز باشی با جماعتی که گرا دادند به پهپادهای تروریست و آنهایی که نمک پاشیدند به زخممان در عزای سردار لکن یک چیز را فراموش نکن.
,ینکه ما میرویم و تاریخ قصهی ما را لالایی شبهای کودکان میکند.
,ما هیچ نمیخواستیم که جز به سیاست و ظرافت اسمی باشد از تو…
,مرسی آقای ظریف!
,,
انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه