اخبار داغ

یادداشت؛

کرونا، راه نجاتی برای "بشرِ از دماغِ فیل افتاده قرن ۲۱"!

کرونا، راه نجاتی برای "بشرِ از دماغِ فیل افتاده قرن ۲۱"!
بشر ساکن عصر مدرن باید بداند که امید را فقط از مبدا و مقصد عالم هستی می توان دریافت کرد نه از ابزارهای ساخته شده به دست بشر ضعیف که در توهم قدرت سیر می کند. بی شک کرونا بهانه ایست تا بشر را از این خود محوری ها رهایی بخشد... بهانه ایست تا بشر را دوباره به آغوش حقیقت ها بازگرداند و فراری کند از این بازی تلخ ابزارها، بازی تلخ رسانه ها...
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ بشرِ از دماغِ فیل افتاده قرن بیست و یک که خود را متمدن ترین و پیشرفته ترینِ نوع خودش می داند و یکایک گذشتگان را عقب مانده و غار نشین تعریف می کند، حال متحیر است به ویروسی با شاخک های نامعلوم و از تیره ی کرونا مسلکانی چون اِبولا و مِرس و سارس. بشری که تا دیروز باد در منتهی الیه غبغب مبارک می انداخت و از تسلطش بر سیارات و کنترل آنها تا سال ها بعد سخن می گفت حالا مانده است اندر خم ویروسی که میکروسکوپ ها هم ناتوانند از دیدن و یافتن آن.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب, ؛, ؛,

در این وانفسای مانورِ ادعای بشریتِ قرنِ حاضر، توسعه یافتگی هم شده است آشِ کشکِ خاله و خورده و نخورده نوشته شده است پای جوامع امروز بشری؛ توسعه ای که نوعی قیام است علیه زندگی سنتی و برآمده از طبیعت بشریت. البته در این تاریکی عصر مدرن توسعه یافتگی سیری چند، بشریت افتاده است به ورطه توسعه زدگی؛ به آن مفهوم که آنقدر آش خاله را زده اند که شده است حلیم و همه بشریت از هولش افتاده اند به دیگ تاریخ و آخرش هم دست در پوست گردو مانده و خسران زده به وقتِ گذرانده در مسیر توسعه می نگرند و می رسند به روز حسرت!

در این وانفسای مانورِ ابزار مدرن گویا برگشته ایم به عصر وبا و طاعون. تازه شده ایم شبیه همان عقب مانده های قبل از انقلاب صنعتی، قبل از ظهور رسانه. ویروس ها طوری افتاده اند به جان بشریت که بهم ریخته اند شب و روزِ آدمیزاد قرن ۲۱ را. خیال نکنیم که قصدشان جان بشریت است، نه؛ بلکه قیامشان برای فتح غرور افسار گسیخته و برای آن است که این غرور را زیر بگیرند. می خواهند کاری کنند که در تاریخ نوشته شود که در برهه ای، بشریتِ محصور در ساختمان های عجیب و غریب و بشریت عصر هوش مصنوعی زیر بار فشار ویروسی ناچیز بی توان شده و سر به بیابان گذاشته است.

از ابتدا هم باید می دانستیم که همه ظواهر بشر امروز پوشالی است و غیر قابل اعتماد. بشری که روزی همه چیز را ماده می دانست و ماده بود که به ماده ای دیگر تبدیل می شد و بعد که ناتوان از توجیه فعل و انفعالات طبیعت ماند، ناگهان تغییر مسلک به سمت انرژی داد که ماده سیری چند و مقاله های انرژی را کیلویی خدا تومان به بازار روانه ساخت و نوشت که همه چیز از انرژی است و انرژی فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. اندکی گذشت و تازه یافت جهان تاریک را و بعد از آن یافت که جهان شعور دارد و ذرات در کنش های میکروسکوپی و ماکروسکوپی  واکنش های مختلفی نشان می دهند و حال خدا می داند که این مسیر آزمون و خطاییِ بشرِ پر مدعا تا کی ادامه خواهد داشت.

آیا زمان آن نرسیده است که به بشر قرن ۲۱ بی اعتماد شویم و به همان علت العلل حاکم بر تمام قرن ها رجوع کنیم. آیا زمان آن نشده است له شدن بشریت زیر بار کوچک ترین ویروس ها را به مشاهده بنشینیم و تمامش کنیم این بازی ابزار ها را، این بازی رسانه ها را. غرض بازگشت به عصر خانقاه ها نیست، غرض فرار از توسعه زدگی است. فرار از غفلت است. فرار از قیام علیه طبیعت است که اگر او علیه ما خروش کند و بخواهد یقه گیرمان شود سهم همه مان از این دنیا همان یک فاتحه با یک صلوات است.

آیا بشریت محاط شده با نیازهای خود ساخته نمی خواهد خود را از دامن جولان نفس و شیطان رهایی بخشد و اندکی به تاریخ احترام بگذارد؟ اندکی به همان نوستالژی های عصر وبا و سل و طاعون احترام بگذارد. از دل این زندگی پر تنس و اضطراب عصر مدرن هزار رحمت و سلام بفرستد به روح پر فتوح همان به اصطلاح عقب مانده ها و غارنشینان تاریخ و بگوید که خدا بیامرزد پدر و مادر آنان را که دور از تنش و اضطراب زیستند.

آیا بشر عصر ارتباطات نمی خواهد یک بار دیگر مرور کند که «وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا» یا که « یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ...»

بشر ساکن عصر مدرن باید بداند که امید را فقط از مبدا و مقصد عالم هستی می توان دریافت کرد نه از ابزارهای ساخته شده به دست بشر ضعیف که در توهم قدرت سیر می کند.

به امید فرج و گشایش از این ناامیدی حاکم بر بشریت؛ به امیدِ روی آوری بشر به امیدی که نهفته در حقیقت هاست... بی شک کرونا بهانه ایست تا بشر را از این خود محوری ها رهایی بخشد... بهانه ایست تا بشر را دوباره به آغوش حقیقت ها بازگرداند و فراری کند از این بازی تلخ ابزارها، بازی تلخ رسانه ها...

 

انتهای پیام/

,

در این وانفسای مانورِ ادعای بشریتِ قرنِ حاضر، توسعه یافتگی هم شده است آشِ کشکِ خاله و خورده و نخورده نوشته شده است پای جوامع امروز بشری؛ توسعه ای که نوعی قیام است علیه زندگی سنتی و برآمده از طبیعت بشریت. البته در این تاریکی عصر مدرن توسعه یافتگی سیری چند، بشریت افتاده است به ورطه توسعه زدگی؛ به آن مفهوم که آنقدر آش خاله را زده اند که شده است حلیم و همه بشریت از هولش افتاده اند به دیگ تاریخ و آخرش هم دست در پوست گردو مانده و خسران زده به وقتِ گذرانده در مسیر توسعه می نگرند و می رسند به روز حسرت!

,

در این وانفسای مانورِ ابزار مدرن گویا برگشته ایم به عصر وبا و طاعون. تازه شده ایم شبیه همان عقب مانده های قبل از انقلاب صنعتی، قبل از ظهور رسانه. ویروس ها طوری افتاده اند به جان بشریت که بهم ریخته اند شب و روزِ آدمیزاد قرن ۲۱ را. خیال نکنیم که قصدشان جان بشریت است، نه؛ بلکه قیامشان برای فتح غرور افسار گسیخته و برای آن است که این غرور را زیر بگیرند. می خواهند کاری کنند که در تاریخ نوشته شود که در برهه ای، بشریتِ محصور در ساختمان های عجیب و غریب و بشریت عصر هوش مصنوعی زیر بار فشار ویروسی ناچیز بی توان شده و سر به بیابان گذاشته است.

,

از ابتدا هم باید می دانستیم که همه ظواهر بشر امروز پوشالی است و غیر قابل اعتماد. بشری که روزی همه چیز را ماده می دانست و ماده بود که به ماده ای دیگر تبدیل می شد و بعد که ناتوان از توجیه فعل و انفعالات طبیعت ماند، ناگهان تغییر مسلک به سمت انرژی داد که ماده سیری چند و مقاله های انرژی را کیلویی خدا تومان به بازار روانه ساخت و نوشت که همه چیز از انرژی است و انرژی فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. اندکی گذشت و تازه یافت جهان تاریک را و بعد از آن یافت که جهان شعور دارد و ذرات در کنش های میکروسکوپی و ماکروسکوپی  واکنش های مختلفی نشان می دهند و حال خدا می داند که این مسیر آزمون و خطاییِ بشرِ پر مدعا تا کی ادامه خواهد داشت.

,

آیا زمان آن نرسیده است که به بشر قرن ۲۱ بی اعتماد شویم و به همان علت العلل حاکم بر تمام قرن ها رجوع کنیم. آیا زمان آن نشده است له شدن بشریت زیر بار کوچک ترین ویروس ها را به مشاهده بنشینیم و تمامش کنیم این بازی ابزار ها را، این بازی رسانه ها را. غرض بازگشت به عصر خانقاه ها نیست، غرض فرار از توسعه زدگی است. فرار از غفلت است. فرار از قیام علیه طبیعت است که اگر او علیه ما خروش کند و بخواهد یقه گیرمان شود سهم همه مان از این دنیا همان یک فاتحه با یک صلوات است.

,

آیا بشریت محاط شده با نیازهای خود ساخته نمی خواهد خود را از دامن جولان نفس و شیطان رهایی بخشد و اندکی به تاریخ احترام بگذارد؟ اندکی به همان نوستالژی های عصر وبا و سل و طاعون احترام بگذارد. از دل این زندگی پر تنس و اضطراب عصر مدرن هزار رحمت و سلام بفرستد به روح پر فتوح همان به اصطلاح عقب مانده ها و غارنشینان تاریخ و بگوید که خدا بیامرزد پدر و مادر آنان را که دور از تنش و اضطراب زیستند.

,

آیا بشر عصر ارتباطات نمی خواهد یک بار دیگر مرور کند که «وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا» یا که « یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ...»

,

بشر ساکن عصر مدرن باید بداند که امید را فقط از مبدا و مقصد عالم هستی می توان دریافت کرد نه از ابزارهای ساخته شده به دست بشر ضعیف که در توهم قدرت سیر می کند.

,

به امید فرج و گشایش از این ناامیدی حاکم بر بشریت؛ به امیدِ روی آوری بشر به امیدی که نهفته در حقیقت هاست... بی شک کرونا بهانه ایست تا بشر را از این خود محوری ها رهایی بخشد... بهانه ایست تا بشر را دوباره به آغوش حقیقت ها بازگرداند و فراری کند از این بازی تلخ ابزارها، بازی تلخ رسانه ها...

,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه