اخبار داغ

کودکانه‌های فراموش‌شده یزد را بشناسید؛

بازی‌های بومی یزد از اُسا زنجیرباف تا چشم قایم‌بازی

بازی‌های بومی یزد از اُسا زنجیرباف تا چشم قایم‌بازی
از دیرباز بازی‌ها یکی از سرگرمی‌هایی بوده است که انسان‌ها برای گذراندن اوقات فراغت خود و شادی و نشاط بخشیدن به زندگی روزمره از آنها بهره جسته‌اند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از یزدرسا، از دیرباز بازی‌ها یکی از سرگرمی‌هایی بوده است که انسان‌ها برای گذراندن اوقات فراغت خود و شادی و نشاط بخشیدن به زندگی روزمره از آنها بهره جسته‌اند. با گذشت زمان این سرگرمی‌ها جزئی از زندگی مردم شده و آنان کوشیده‌اند نه تنها این بازی‌ها را حفظ و تداوم بخشند، بلکه سعی کرده‌اند با ابداع و ایجاد بازی‌های جدید تنوع بیشتری به سرگرمی‌های خو بدهند. گرچه امروزه تعدادی از این بازی‌ها با رواج بازی‌های جدید در حال فراموشی‌اند اما برخی دیگر هنوز هم بین مردم کوچه و بازار هم چنان ادامه دارند. چند نمونه از بازی‌هایی که بین مردم یزد رایج بوده و شاید بتوان در این ایام قرنطینگی در منزل از آن بهره برد در  ادامه آمده است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, یزدرسا,

اُسا زنجیرباف

گروهی از بچه‌ها در یک صف می‌ایستند و یک نفر سرگروه جلوی صف می‌ایستد و نقش استاد را بازی می‌کند. یک نفر هم در خارج از گروه می‌ایستد و مقابل گروه می‌خواند: اُسای زنجیرباف، زنجیر منا بافتی؟ همه می‌گویند: بله. پشت کوه انداختی؟ بله. بعد استاد می‌گوید: دروازه کی؟ در جواب می‌شوند: مثلاً دروازه فلانی که آخر صف است. استاد می‌گوید: با صدای چی؟ که سفارش‌دهنده اسم یکی از حیوانات را می‌برد و در این حال استاد با گروه بچه‌ها دست در دست هم صدای حیوان را درآورده و از سمت جلو با تقلید صدای حیوان از زیر دست فلان شخص که اسمش را صدا کرده‌اند(نفر آخر)، درمی‌آیند و به جای اول خود برمی‌گردند. این در حالی است که نفر چسبیده به شخصی که اسمش را صدا زده‌اند حالت ایستادنش عوض شده و برعکس می‌ایستد. این نشانه این است که یک عدد زنجیر بافته شده است. این بازی ادامه می‌یابد تا تمام حلقه‌های زنجیر بافته شود و فقط حالت ایستادن نفر اول و آخر فرق نمی‌کند و حالت بقیه عوض‌شده که زنجیر مانند در کنار هم ایستاده‌اند. حالا سفارش‌دهنده به استاد می‌گوید: بکش ببینم زنجیر پاره میشه یا خیر؟ که در این صورت نیمی از بچه‌ها باید به‌طرف راست و نیمی به‌طرف چپ زورآزمایی کنند. تا بالاخره یک یا چند دانه از زنجیر(حلقه بچه‌های ضعیف‌تر) پاره می‌شود و بازی پایان می‌یابد.

 

کُپُل-کُپُل بازیک

دسته‌ای از بچه‌ها وسط میدان بازی رفته یکی از آنها که رهبری بازی را بر عهده دارد، هر دفعه ضمن این گفتار «کپل کپل، دست کپولک، پ کپولک، شام موخام این جور و این جور بکنم، وای به کسی که این جور و این جور نکنه» حرکات گوناگونی از جمله: لنگان لنگان راه رفتن، ورجه‌ورجه کردن، نشست‌وبرخاست‌های کج‌ومعوج و ... که همگی مضحک و خنده‌دار است، انجام می‌دهد، آنگاه هر بار دیگر بچه‌ها همان گفتار را تکرار کرده کارهای او را به طور دسته جمعی تقلید می‌کنند، جمعیت هم بیکار نشسته و می‌خندند و با کف زدن‌های خود مجلس را بیش‌ازپیش گرم و گرم‌تر می‌کنند.

بازی مال مال تو، تو شخ نگهش دار

چند نفر دور هم می‌نشستند، یکی از بچه‌ها استاد و یکی شاگرد در وسط می‌ایستادند. آنگاه استاد پاره‌سنگ یا شیئی کوچک به نام «مال» را در دست گرفته، ضمن آنکه می‌خواند، مال مال تو، این هم مال تو، شخ(محکم) نگهش دار. مشت خود را به دامن پیراهن یک یک از بچه‌ها فرو برده به هر یک چنان وانمود می‌کند که مال را به او داده است، در صورتی که مال فقط به دامن یکی از بچه‌ها گذاشته شده است. پس از انجام این دوره کار، استاد عقب ایستاده و شاگرد نگاهی به سر و صورت بچه‌ها انداخته با برانداز کردن قیافه‌ها دست خود را دراز کرده مال را از یکی که مشکوک به نظر می‌رسد، مثلاً حسن، طلب می‌کند. حال چنانچه مال نزد حسن بود آن را از دامن خود خارج و تحویل شاگرد می‌دهد و در این جا شاگرد برنده بازی خواهد بود و حسن باید تنبیه شود. نوع تنبیه بسته به نظر استاد است، مثلاً:
1- دستور می‌دهد که برنده بازی دو سه مرتبه از پیشانی شخص بازنده آب‌غوره بگیرد، یعنی که شخص برنده سر نفر بازنده را در بغل گرفته با فشار دو انگشت شصت از وسط پیشانی به‌موازات ابروها پوست پیشانی را چند دفعه به‌طرف خارج و بالعکس داخل محکم می‌دهد که طرف احساس درد کند
2-شخص بازنده بنا به‌حکم استاد باید چند یا چندین قدم با یک‌پا، ورجه‌ورجه راه برود.
3- شخص برنده بر پشت بازنده سوار شده چند متر راه برود و برگردد.
4- برنده با دو انگشت پلکان چشم بازنده را باز کرده، دو سه مرتبه به آن فوت کند که در این حال همه بچه‌ها دسته‌جمعی خطاب به بازنده می‌گویند، فوتینا، ای فوتینا و دیگر انواع تنبیه از این قبیل. در پایان اجرای برنامه تنبیهی برای دور بعید و بعدی به همین ترتیب بازی ادامه می‌یابد.

 

 

چشم قایم بازی

یک نفر چشم می‌گذارد و بعد از ده شماره باید دیگران را پیدا کند. هر نفر که پیدا کرده بود باید به او دست می‌زد. فرد دونده می‌دوید و سرجایی که چشم گذار چشم گذاشته بود، می‌ایستاد که در این صورت برنده بود. اگر شخص پنهان خود به جای شخص چشم گذار می‌دوید و بر آنجا دست می‌گذاشت، برنده می‌شد و این بازی هنوز هم در برخی شهرها رایج است. امروزه بدان «سُک سُک بازی» می‌گویند. فرد دست زننده باید به محل تعیین‌شده بدود و بگوید: سُک سُک تا اعلام برنده شدن کند.

انتهای پیام/

,

اُسا زنجیرباف

, اُسا زنجیرباف, اُسا زنجیرباف,

گروهی از بچه‌ها در یک صف می‌ایستند و یک نفر سرگروه جلوی صف می‌ایستد و نقش استاد را بازی می‌کند. یک نفر هم در خارج از گروه می‌ایستد و مقابل گروه می‌خواند: اُسای زنجیرباف، زنجیر منا بافتی؟ همه می‌گویند: بله. پشت کوه انداختی؟ بله. بعد استاد می‌گوید: دروازه کی؟ در جواب می‌شوند: مثلاً دروازه فلانی که آخر صف است. استاد می‌گوید: با صدای چی؟ که سفارش‌دهنده اسم یکی از حیوانات را می‌برد و در این حال استاد با گروه بچه‌ها دست در دست هم صدای حیوان را درآورده و از سمت جلو با تقلید صدای حیوان از زیر دست فلان شخص که اسمش را صدا کرده‌اند(نفر آخر)، درمی‌آیند و به جای اول خود برمی‌گردند. این در حالی است که نفر چسبیده به شخصی که اسمش را صدا زده‌اند حالت ایستادنش عوض شده و برعکس می‌ایستد. این نشانه این است که یک عدد زنجیر بافته شده است. این بازی ادامه می‌یابد تا تمام حلقه‌های زنجیر بافته شود و فقط حالت ایستادن نفر اول و آخر فرق نمی‌کند و حالت بقیه عوض‌شده که زنجیر مانند در کنار هم ایستاده‌اند. حالا سفارش‌دهنده به استاد می‌گوید: بکش ببینم زنجیر پاره میشه یا خیر؟ که در این صورت نیمی از بچه‌ها باید به‌طرف راست و نیمی به‌طرف چپ زورآزمایی کنند. تا بالاخره یک یا چند دانه از زنجیر(حلقه بچه‌های ضعیف‌تر) پاره می‌شود و بازی پایان می‌یابد.

,

 

,

, ,

کُپُل-کُپُل بازیک

, کُپُل-کُپُل بازیک, کُپُل-کُپُل بازیک,

دسته‌ای از بچه‌ها وسط میدان بازی رفته یکی از آنها که رهبری بازی را بر عهده دارد، هر دفعه ضمن این گفتار «کپل کپل، دست کپولک، پ کپولک، شام موخام این جور و این جور بکنم، وای به کسی که این جور و این جور نکنه» حرکات گوناگونی از جمله: لنگان لنگان راه رفتن، ورجه‌ورجه کردن، نشست‌وبرخاست‌های کج‌ومعوج و ... که همگی مضحک و خنده‌دار است، انجام می‌دهد، آنگاه هر بار دیگر بچه‌ها همان گفتار را تکرار کرده کارهای او را به طور دسته جمعی تقلید می‌کنند، جمعیت هم بیکار نشسته و می‌خندند و با کف زدن‌های خود مجلس را بیش‌ازپیش گرم و گرم‌تر می‌کنند.

,

بازی مال مال تو، تو شخ نگهش دار

, بازی مال مال تو، تو شخ نگهش دار, بازی مال مال تو، تو شخ نگهش دار,

چند نفر دور هم می‌نشستند، یکی از بچه‌ها استاد و یکی شاگرد در وسط می‌ایستادند. آنگاه استاد پاره‌سنگ یا شیئی کوچک به نام «مال» را در دست گرفته، ضمن آنکه می‌خواند، مال مال تو، این هم مال تو، شخ(محکم) نگهش دار. مشت خود را به دامن پیراهن یک یک از بچه‌ها فرو برده به هر یک چنان وانمود می‌کند که مال را به او داده است، در صورتی که مال فقط به دامن یکی از بچه‌ها گذاشته شده است. پس از انجام این دوره کار، استاد عقب ایستاده و شاگرد نگاهی به سر و صورت بچه‌ها انداخته با برانداز کردن قیافه‌ها دست خود را دراز کرده مال را از یکی که مشکوک به نظر می‌رسد، مثلاً حسن، طلب می‌کند. حال چنانچه مال نزد حسن بود آن را از دامن خود خارج و تحویل شاگرد می‌دهد و در این جا شاگرد برنده بازی خواهد بود و حسن باید تنبیه شود. نوع تنبیه بسته به نظر استاد است، مثلاً:
1- دستور می‌دهد که برنده بازی دو سه مرتبه از پیشانی شخص بازنده آب‌غوره بگیرد، یعنی که شخص برنده سر نفر بازنده را در بغل گرفته با فشار دو انگشت شصت از وسط پیشانی به‌موازات ابروها پوست پیشانی را چند دفعه به‌طرف خارج و بالعکس داخل محکم می‌دهد که طرف احساس درد کند
2-شخص بازنده بنا به‌حکم استاد باید چند یا چندین قدم با یک‌پا، ورجه‌ورجه راه برود.
3- شخص برنده بر پشت بازنده سوار شده چند متر راه برود و برگردد.
4- برنده با دو انگشت پلکان چشم بازنده را باز کرده، دو سه مرتبه به آن فوت کند که در این حال همه بچه‌ها دسته‌جمعی خطاب به بازنده می‌گویند، فوتینا، ای فوتینا و دیگر انواع تنبیه از این قبیل. در پایان اجرای برنامه تنبیهی برای دور بعید و بعدی به همین ترتیب بازی ادامه می‌یابد.

,
,
,
,
,

 

,

, ,

 

,

چشم قایم بازی

, چشم قایم بازی, چشم قایم بازی,

یک نفر چشم می‌گذارد و بعد از ده شماره باید دیگران را پیدا کند. هر نفر که پیدا کرده بود باید به او دست می‌زد. فرد دونده می‌دوید و سرجایی که چشم گذار چشم گذاشته بود، می‌ایستاد که در این صورت برنده بود. اگر شخص پنهان خود به جای شخص چشم گذار می‌دوید و بر آنجا دست می‌گذاشت، برنده می‌شد و این بازی هنوز هم در برخی شهرها رایج است. امروزه بدان «سُک سُک بازی» می‌گویند. فرد دست زننده باید به محل تعیین‌شده بدود و بگوید: سُک سُک تا اعلام برنده شدن کند.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه