اخبار داغ

بحران فنی در آینده تراکتـور

بحران فنی در آینده تراکتـور
به نظر می‌رسد درصورتی‌که قانون منع جذب مربیان خارجی تداوم داشته باشد، این مسئله منجر به ورود تراکتور به یک چرخه تکراری خواهد شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آناج در یادداشتی به قلم سینا سلمان‌زاده ممقانی نوشت: مشکلات اقتصادی کشور و به طور مشخص‌تر افزایش بهای ارز موجب شده است تا در فصل پیش روی لیگ برتر فوتبال، باشگاه‌های ایرانی از مربی و بازیکن خارجی چشم بپوشند و نگاه به داخل داشته باشند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,

این درحالی است که این وضعیت با شدت کمتر در یک دهه اخیر نیز اتفاق افتاده بود و بعید نیست در آینده هم همچنان گریبان‌گیر تیم‌های کشور باشد. غیبت مربیان خارجی در سطح فوتبال ایران، در شرایطی اتفاق می‌افتد که تیمی مثل تراکتور در طول یک دهه‌ای که در لیگ برتر حضور داشته، تقریباً تمام مربیان برجسته و سرشناس ایرانی را آزموده است. به عبارتی غیر از مربی‌ای مثل علی دایی، چهره‌هایی نظیر امیر قلعه‌نویی، یحیی گلمحمدی، مجید جلالی، فراز کمالوند و رسول خطیبی هر کدام چند صباحی سکان‌دار هدایت سرخ‌های تبریز بوده‌اند و حالا هم نوبت به علیرضا منصوریان رسیده است.

,

به نظر می‌رسد درصورتی‌که عدم امکان بهره‌گیری از مربیان خارجی به دلیل به‌صرفه نبودن هزینه‌شان و رو آوردن اجباری به مربیان داخلی تداوم یابد، این مسئله منجر به ورود تراکتور (و البته سایر مدعیان همیشگی فوتبال ایران) به یک چرخه تکراری خواهد شد؛ بدین معنا که این تیم مجبور خواهد شد در بهترین حالت، بازهم همان مربیان را روی نیمکت خود بنشاند. در چنین شرایطی و حتی به‌منظور تأمین مربی خوب وطنی جهت استفاده در آتیه، یک مدل مناسب می‌تواند استفاده از دستیاران باشد.

چیزی که پیش‌تر هم در فوتبال جهان و ایران سابقه داشته و بعضاً به نتایج خوب انجامیده است. «هانس دیتر فلیک» سرمربی موفق فعلی بایرن مونیخ که سال‌ها در بایرن و تیم ملی آلمان کمک‌مربی بوده، مثال خوبی در این زمینه است. در داخل نیز مجتبی حسینی، ساکت الهامی، علیرضا منصوریان و قبل‌تر افشین قطبی، حسین فرکی و عبدالصمد مرفاوی از نمونه‌های نسبتاً موفق این مدل هستند. حتی تجربه نشان داده بعضاً کمک‌مربی‌هایی که در یک بازه زمانی طولانی عضو یک باشگاه بوده‌اند و سپس به‌جای سرمربی بر نیمکت تکیه زده‌اند به دلیل آشنایی با چم‌وخم کار در آن تیم، بهتر از رئیس خود نتیجه گرفته‌اند.   

اما در تراکتور هنگامی‌که به عملکرد دستیاران ادوار مختلف نگاه می‌کنیم، جز در ارتباط با علی نظرزاده و مجید باقری نیا که کمک‌های فراز کمالوند بودند و بعداً در تیم‌های دیگر سرمربی شدند، به‌طورکلی چهره‌ای که بتواند در سطح یک سرمربی همانند سرمربیان قبلی و حتی برتر از آن‌ها ظاهر شود نداشته‌ایم و به دیگر کلام، شاهد ناکامی این باشگاه در تولید مربی هستیم.

حتی برعکس، گاهی سرمربیان ایرانی به استفاده از دستیاران خارجی مثل رودولفو میگوئنز و ژوزه میگوئل تکسیرا روی آورده‌اند. ستار همدانی، غلامرضا باغ آبادی، حسین خطیبی، یونس باهنر و قادر رحیم‌زاده برخی از نام‌هایی هستند که هرکدام مدتی عضو کادر فنی تراکتور بوده‌اند و تا به امروز نتوانسته‌اند خود را به‌عنوان یک گزینه جدی برای نشستن در نیمکت سرخ پوشان مطرح سازند.

با این مقدمه پرسشی که به ذهن می‌رسد نحوه خروج از این مشکل و درنتیجه تربیت و تحویل سرمربی‌های بالقوه برای آینده است. یکی از این راهکارها که در ایران چندان شناخته‌شده نیست اما در فوتبال اروپا مسبوق به سابقه است، راه‌اندازی آکادمی دائمی مربیگری است؛ مشابه آنچه باشگاه بارسلونا با راه‌اندازی رشته دانشگاهی مربیگری در دانشگاه خود (در کنار رشته‌های دیگری مثل مدیریت بازرگانی، بدنسازی و ...) انجام می‌دهد. نمونه دیگر باشگاه آژاکس هلند است که در کنار آکادمی تربیت بازیکن، آکادمی مربیگری تاسیس کرده است.

همین وضعیت در کشور کرواسی نیز روبه رشد است. در کشور پرتغال هم از 20 سال پیش علاوه بر مدارک معمول و رایج اعطایی از سوی یوفا و فیفا، مربیان جدید ملزم به داشتن مدرک دانشگاهی در رشته مربیگری از دانشگاههای معتبر شده‌اند. به همین منظور برخی از باشگاه‌ها با اعطای بورسیه تحصیلی به افراد مستعد، از آنان تعهد می‌گیرند تا برای مدت معینی پس از فارغ‌التحصیلی در خدمت باشگاه باشند که این خدمت شامل فعالیت در ارکان مختلف باشگاه اعم از تیم‌های پایه و اصلی است تا در طی این پروسه عملکرد این مربی تحت نظر قرار گیرد.

گفتنی است به دلیل ماهیت کار مربیگری و مقررات مختص به آن، امکان درآمدزایی مشابه تربیت و فروش بازیکن وجود ندارد اما در عین حال همین دانشگاه یا آکادمی زیرمجموعه باشگاه‌ها به محلی برای درآمدزایی با دریافت شهریه از داوطلبان آزاد تبدیل شده است. فارغ از شکل این گونه آکادمی‌ها بطور کلی می‌توان گفت که مربیانی که دوره کامل و جامع مربیگری را می‌گذرانند و سپس با دانش کافی برای چند سال متوالی در قسمت‌های مختلف باشگاه و در سطوح گوناگون مشغول به کار می‌شوند می‌توانند با توشه‌ای از دانش و تجربه خود را به یک گزینه مناسب برای سرمربیگری تبدیل کنند.

مخلص کلام آنکه با عنایت به شرایط موجود، فقدان اینگونه نهادهای دائمی تربیت مربی به چرخه تولید مربی آسیب زده و تاسیس آن ضروری بنظر می‌رسد؛ پس بهتر آنکه آغازین خشت این بنا در شهر اولین‌ها گذاشته شود و آثار مثبت آن پیش از همه در این شهر ظاهر گردد.

انتهای پیام/

,

به نظر می‌رسد درصورتی‌که عدم امکان بهره‌گیری از مربیان خارجی به دلیل به‌صرفه نبودن هزینه‌شان و رو آوردن اجباری به مربیان داخلی تداوم یابد، این مسئله منجر به ورود تراکتور (و البته سایر مدعیان همیشگی فوتبال ایران) به یک چرخه تکراری خواهد شد؛ بدین معنا که این تیم مجبور خواهد شد در بهترین حالت، بازهم همان مربیان را روی نیمکت خود بنشاند. در چنین شرایطی و حتی به‌منظور تأمین مربی خوب وطنی جهت استفاده در آتیه، یک مدل مناسب می‌تواند استفاده از دستیاران باشد.

,

چیزی که پیش‌تر هم در فوتبال جهان و ایران سابقه داشته و بعضاً به نتایج خوب انجامیده است. «هانس دیتر فلیک» سرمربی موفق فعلی بایرن مونیخ که سال‌ها در بایرن و تیم ملی آلمان کمک‌مربی بوده، مثال خوبی در این زمینه است. در داخل نیز مجتبی حسینی، ساکت الهامی، علیرضا منصوریان و قبل‌تر افشین قطبی، حسین فرکی و عبدالصمد مرفاوی از نمونه‌های نسبتاً موفق این مدل هستند. حتی تجربه نشان داده بعضاً کمک‌مربی‌هایی که در یک بازه زمانی طولانی عضو یک باشگاه بوده‌اند و سپس به‌جای سرمربی بر نیمکت تکیه زده‌اند به دلیل آشنایی با چم‌وخم کار در آن تیم، بهتر از رئیس خود نتیجه گرفته‌اند.   

,

اما در تراکتور هنگامی‌که به عملکرد دستیاران ادوار مختلف نگاه می‌کنیم، جز در ارتباط با علی نظرزاده و مجید باقری نیا که کمک‌های فراز کمالوند بودند و بعداً در تیم‌های دیگر سرمربی شدند، به‌طورکلی چهره‌ای که بتواند در سطح یک سرمربی همانند سرمربیان قبلی و حتی برتر از آن‌ها ظاهر شود نداشته‌ایم و به دیگر کلام، شاهد ناکامی این باشگاه در تولید مربی هستیم.

,

حتی برعکس، گاهی سرمربیان ایرانی به استفاده از دستیاران خارجی مثل رودولفو میگوئنز و ژوزه میگوئل تکسیرا روی آورده‌اند. ستار همدانی، غلامرضا باغ آبادی، حسین خطیبی، یونس باهنر و قادر رحیم‌زاده برخی از نام‌هایی هستند که هرکدام مدتی عضو کادر فنی تراکتور بوده‌اند و تا به امروز نتوانسته‌اند خود را به‌عنوان یک گزینه جدی برای نشستن در نیمکت سرخ پوشان مطرح سازند.

,

با این مقدمه پرسشی که به ذهن می‌رسد نحوه خروج از این مشکل و درنتیجه تربیت و تحویل سرمربی‌های بالقوه برای آینده است. یکی از این راهکارها که در ایران چندان شناخته‌شده نیست اما در فوتبال اروپا مسبوق به سابقه است، راه‌اندازی آکادمی دائمی مربیگری است؛ مشابه آنچه باشگاه بارسلونا با راه‌اندازی رشته دانشگاهی مربیگری در دانشگاه خود (در کنار رشته‌های دیگری مثل مدیریت بازرگانی، بدنسازی و ...) انجام می‌دهد. نمونه دیگر باشگاه آژاکس هلند است که در کنار آکادمی تربیت بازیکن، آکادمی مربیگری تاسیس کرده است.

,

همین وضعیت در کشور کرواسی نیز روبه رشد است. در کشور پرتغال هم از 20 سال پیش علاوه بر مدارک معمول و رایج اعطایی از سوی یوفا و فیفا، مربیان جدید ملزم به داشتن مدرک دانشگاهی در رشته مربیگری از دانشگاههای معتبر شده‌اند. به همین منظور برخی از باشگاه‌ها با اعطای بورسیه تحصیلی به افراد مستعد، از آنان تعهد می‌گیرند تا برای مدت معینی پس از فارغ‌التحصیلی در خدمت باشگاه باشند که این خدمت شامل فعالیت در ارکان مختلف باشگاه اعم از تیم‌های پایه و اصلی است تا در طی این پروسه عملکرد این مربی تحت نظر قرار گیرد.

,

گفتنی است به دلیل ماهیت کار مربیگری و مقررات مختص به آن، امکان درآمدزایی مشابه تربیت و فروش بازیکن وجود ندارد اما در عین حال همین دانشگاه یا آکادمی زیرمجموعه باشگاه‌ها به محلی برای درآمدزایی با دریافت شهریه از داوطلبان آزاد تبدیل شده است. فارغ از شکل این گونه آکادمی‌ها بطور کلی می‌توان گفت که مربیانی که دوره کامل و جامع مربیگری را می‌گذرانند و سپس با دانش کافی برای چند سال متوالی در قسمت‌های مختلف باشگاه و در سطوح گوناگون مشغول به کار می‌شوند می‌توانند با توشه‌ای از دانش و تجربه خود را به یک گزینه مناسب برای سرمربیگری تبدیل کنند.

,

مخلص کلام آنکه با عنایت به شرایط موجود، فقدان اینگونه نهادهای دائمی تربیت مربی به چرخه تولید مربی آسیب زده و تاسیس آن ضروری بنظر می‌رسد؛ پس بهتر آنکه آغازین خشت این بنا در شهر اولین‌ها گذاشته شود و آثار مثبت آن پیش از همه در این شهر ظاهر گردد.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه