سرمقاله روزنامه های امروز کشور؛
لشکر سلیمانی و اسب تروای ساورز/«نفوذ» خطری که جدی گرفته نشد
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
,
,
,
,
لشکر سلیمانی و اسب تروای ساورز
,
لشکر سلیمانی و اسب تروای ساورز,
لشکر سلیمانی و اسب تروای ساورز,
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
,
محمد ایمانی در کیهان نوشت: ,
محمد ایمانی در کیهان نوشت: ,
۱- عقل، قوه تشخیص مصالح از مفاسد و خسارات است. شیخ کلینی در کتاب شریف اصول کافی نقل میکند امام صادق علیهالسلام به یکی از یارانش فرمود «عقل و لشکر آن، و جهل و لشکر آن را بشناسید تا راه را پیدا کنید.» امام سپس برای عقل و جهل، 75 لشکر برشمردند؛ از آن جمله: «ایمان و کفر. تصدیق و انکار حق. امید و ناامیدی. توکل یا حرص. فهم یا حماقت. طمأنینه و ثبات قدم یا شتابزدگی و تذبذب. حلم یا سفاهت. صبر و شکیبابی یا جزع و بیتابی. تذکر یا سهو، حفظ یا نسیان. قناعت یا حرص. وفا یا عهدشکنی. صدق یا کذب. حق یا باطل. امانت یا خیانت. اخلاص یا شائبه. شهامت یا کُندی و خرفتی. رازداری یا افشای راز. جهاد یا ترک آن. انصاف یا حمیت و تعصب باطل. حکمت یا هوی. وقار یا خفّت. توبه و بازگشت یا اصرار بر خطا. طلب بخشش یا مغرور و فریفته شدن. محافظت یا سستی و تهاون. نشاط یا بیحوصلگی و کسلی. الفت و وحدت، یا تفرقه و جدایی». نوع موفقیتها یا ناکامیهای ما، به میزان کشش ما به هر یک از این دو جبهه برمیگردد.
,
۲- عقل، جریان پایدار فهم و شعور است و اگر به هر دلیل دچار اختلال شد، خسارت به بار میآورد. دروغ گفتند، آنها که از عقل دم زدند، اما امید به دشمن را ترویج کردند و برای فراموشی عبرتها کوشیدند. دروغ گفتند آنها که احساس عجز را در پیکره جامعه تزریق کردند، بیتابی و دستپاچگی را جای حلم و ثبات قدم نشاندند، تحریف کردند و سفاهت را دوراندیشی جا زدند، همت و نشاط کار را تعطیل کردند و مردم را به سراب حوالت دادند، جامعه را دو قطبی کردند و پس از همه اینها، وقتی خسارتها آشکار شد، حاضر به پذیرش خطاهای بزرگ خود نشدند. آنها خطرناکتر از هر دشمن بیرونی هستند؛ بلکه آنها حربه کُند دشمن را صیقل میدهند.
,
۳- مذاکره را به ادامه جنگ در جبهه دیپلماسی معنا کردهاند و اصل آن، صیانت از منافع و مصالح است، نه الزاما معامله. ترجمه مذاکره به صِرف «معامله»، مغالطه است؛ هر چند که میتواند به معامله در
غیر خطوط قرمز منتهی شود. معامله سالم هم، رفتاری طرفینی است و در غیر این صورت، شرخری و کلاهبرداری محسوب میشود. حقوق اساسی یک کشور، قابل چانهزنی و معامله نیست. مثلا واگذاری سرزمین و حاکمیت و امنیت و اقتدار و ظرفیتهای حیاتی پیشرفت یک کشور، در قالب مذاکره و معامله مشروع نمیگنجد. با همه این ملاحظات، حتی اگر مذاکره را با تسامح و تغافل، بده- بستان محض بدانیم، باز هم باید ارزش افزودهای تولید کرده باشید تا بتوانید پای معامله بروید. اگر عرقجبین و کدّ یمین نخبگان توانمند ایرانی نبود -که برخی هم به شهادت رسیدند- آقایان روحانی و ظریف چه چیزی برای فروش نقد در مقابل وعدههای نسیه (چک برگشتی) برجام داشتند؟ آیا دولت در این هفت سال، غیر از واگذاری خسارتبار بخشی از توانمندیهای کشور، چیزی هم خلق کرد و جای آن گذاشت تا چرخ پیشرفت متوقف نشود یا بتواند از موضع دارندگی مذاکره کند؟
,
,
۴- اگر پالایشگاه ستاره خلیج فارس ساخته شد و در بنزین به خودکفایی رسیدیم، اگر انواع تسلیحات پیشرفته و بازدارنده را ساختیم و متجاوزان را ادب کردیم، و اگر نفوذ و اقتدار منطقهای پیدا کردیم تا امنیت داشته باشیم، رهاورد غیرت و همت و تدبیر نیروهایی بود که بنا را بر بیاعتمادی به دشمن، و اعتماد به وعدههای هدایت و نصرت الهی گذاشته بودند. برعکس، اگر مدیری نگاه خوشبین به دشمن داشت، اسیر خدعه او شد و کشور را دچار مشکل کرد. این، فرق مکتب سلیمانی با مکتب عاریتی برجام است؛ اسب تروای نفوذی که جان ساورز (رئیس وقت سرویس جاسوسی انگلیس) نتوانست دربارهاش خویشتنداری کند و گفت «توافق هستهای ظرف 15 سال، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از مبانی انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد. اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم توسعه یابد.» در مقابل این راهبرد نفوذ بود که سردار شهید سلیمانی هشدار داد «برای دشمن، برجام، سهضلعی است نه یکضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. آنها برجام ۳ هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید در ایران خشکانده شود.»
,
۵- لازم نیست خود را به زحمت بیندازیم تا ثابت کنیم مدعیان مذاکره و اعتماد دوباره به دشمن، در زمره سفیهانند و باید بستری شوند. به حکم آقای روحانی، هر کس دم از مذاکره دوباره بزند، دیوانه است: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ (آمریکاییها) میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورها میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید.»
۶- عناصر تُهیمغز یا مأمور، کاملا نشان شدهاند: در حالی نسخه مذاکره میپیچند که از دادن کمترین تضمین و تعهد درباره سرانجام کار، طفره میروند و حال آنکه نوبت قبل، وعدههای فریبنده هم میدادند. بنابراین، اصل حرفشان باد هواست. آنها اغلب رویشان نمیشود بگویند این بار چه چیزی را باید واگذار کرد تا همان وعدههای برجامی را دوباره خرید؟ ثانیا با توجه به اینکه طرف مقابل، سابقهدار بوده و کلاهبرداریاش مجددا ثابت شده، چرا باید معامله یکطرفه با او کرد؟ اگر آمریکاییها (دموکراتها و جمهوریخواهان) تاکید کردهاند تا تحریمها کارگر است، از کاربست آن دست نمیکشند و به کمتر از تسلیم ایران راضی نمیشوند، پس هدف این حضرات، چیزی غیر از ضعیفنمایی ایران مقتدر و عصا گذاشتن زیر بغل دشمن سرشکسته است؟
,
,
۷- فهرستی طولانی از بیتدبیری و سوءمدیریتها را میتوان شمرد که هیچ ربطی به مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا ندارد و علت اصلی گرفتاریهای اقتصادی است:
- عدم اهتمام به رونق تولید در حوزه پیشرانها (مسکن، شرکتهای دانشبنیان، کشاورزی، خودرو، لوازم خانگی و نظایر آن) که در کوتاهمدت میتواند میلیونها شغل ایجاد کند و رکود تورمی را مهار نماید.
- اصرار بر تحمیل رکود به بخش مسکن به مدت حداقل پنج سال؛ در حالی که اهتمام به این بخش میتوانست ضمن مهار نقدینگی سرگردان، چرخ 250 صنعت را بچرخاند، در تیراژ میلیونی ایجاد اشتغال کند و در کنار تامین نیاز ضروری مردم، ترمز تورم را بکشد.
-کوتاهی در اصلاح نظام بانکی، پولی و مالی تورمساز؛ سوءمدیریت در حوزه نقدینگی و رساندن آن از 430 هزار میلیارد به سه هزار هزار میلیارد (سه تریلیون) تومان.
- واگذاشتن امنیت کسب و کار و تولید، در معرض تاخت و تاز دلالان و واردکنندگان و قاچاقچیان.
- کوتاهی و عدم قاطعیت در مقابل اقتصاد زیرزمینی چند صد هزار میلیاردی و فرار مالیاتی حداقل 30 هزار میلیارد تومانی.
- فرار از شفافیت و حذف سامانههای شفافیتساز مانند «ایرانکد و شبنم» که مسیر قاچاق به داخل و خارج را میبست و میتوانست صدها هزار میلیارد تومان صرفهجویی به ارمغان داشته باشد. بعد از هفت سال سیر غلط، میگویند میخواهند 9/9/99 از سامانه جامع تجارت رونمایی کنند! قاچاق و واردات بیرویه، دهها میلیارد دلار درآمد ارزی را نابود کرد و ضمنا موجب از بین رفتن صدها هزار شغل شد.
- حذف کارت سوخت که موجب قاچاق 144 هزار میلیارد تومانی سوخت در طول چهار سال و سپس تحمیل بحران امنیتی در آبان 98 شد.
- واگذاری برخی مناصب مهم بدون رعایت شایستگی (مثل وزرای نفت، و راه و شهرسازی) و بر مبنای حضور در ستاد انتخاباتی (مثل تعیین وزیر صمت در سالهای 92 و 96 و همچنین صدها انتصاب مهم در معاونتها و شرکتهای زرخیز).
- فساد دها هزار میلیارد تومانی در واگذاری برخی شرکتها و کارخانهها (کشتوصنعت مغان، نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و...).
- دهها هزار میلیارد تومان اختلاس یا عدم بازپرداخت بدهیهای کلان در برخی بانکها، صندوق ذخیره فرهنگیان، شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی و...).
- بیثباتی مدیریتی مانند پنج ماه بیوزیر گذاشتن وزارت راهبردی صمت، یا بیسفیر گذاشتن سفارت ایران در چین.
- تعطیلی دیپلماسی اقتصادی نسبت به برخی کشورها و مناطق دنیا.
- بیسر و سامانی شرکتهای دولتی که 75 درصد کل بودجه را به خود اختصاص دادهاند اما کمترین بازدهی و بیشترین هدررفت بودجهای را دارند.
- انحراف 68 درصدی از احکام بودجه و اجرا نکردن 18 درصد دیگر. انحراف 74 درصدی از اهداف خصوصیسازی حداقل به میزان ۱۱هزار و ۷۵۰ میلیارد تومان (گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات).
- حراج 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی در کمتر از دو ماه.
- قبول و اجرای مخفیانه 37 خواسته FATF که به لو رفتن برخی مجاری دور زدن تحریم و انسداد آنها منتهی شد.
- و...
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
۸- تهدید واقعی، خودتحریمی است نه تحریم. تحریم برای نخبگان مسئولیتشناس ما، فرصت است. دشمن، سوخت ۲۰ درصد رآکتور تهران را تحریم کرد، با همت شهید شهریاری و دوستانش، همان را تولید کردیم. بنزین را تحریم کردند، پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به همت قرارگاه خاتمالانبیا(ص) ساختیم و در دوره ارزانی و تحریم نفت، توانستیم بنزین صادر کنیم. دشمن، ما را تحریم تسلیحاتی کرد، مدرنترین تسلیحات جهان را تولید کردیم و صادرکننده شدیم. با وجود این واقعیتهای معجزهآسا، چه کسانی نگذاشتند همین اتفاق مبارک در حوزه تولید خودرو، لوازم خانگی، داروسازی، کشاورزی، برخی حوزههای دانشبنیان، و تبدیل مواد خام به ارزش افزوده با درآمد چند ده برابری اتفاق بیفتد و همچنان معطل فروش بشکهای نفت بمانیم؟ چرا نتوانیم در این حوزهها صادرکننده باشیم؟ چه کسانی ملت ما را محتاج اجنبی میخواهند؟ تحریم، سازنده است؛ آنچه خطرناک است، خودتحریمی و اخلال و اختلال داخلی است. متهمان خودتحریمی، اگر مأمور دشمن نباشند، محروم از عقلند. مردم بعد از تجربهای گرانقیمت، به این عبرت نزدیک میشود که از عاقلنمایان بیکفایت عبور کنند. متقابلا، برخی هیاهوهای سیاسی و رسانهای رادیکال، برای ممانعت از وقوع این اتفاق مبارک است. لشکر عقل، به فضل خداوند و همت مسئولیتشناسان، در حال بسیجی بزرگ است.
,
,
,
,
ایران و چند ضلعی صلح درافغانستان
,
ایران و چند ضلعی صلح درافغانستان,
ایران و چند ضلعی صلح درافغانستان,
,
جاوید حسینی در خراسان نوشت:
,
جاوید حسینی در خراسان نوشت:,
جاوید حسینی در خراسان نوشت:,
,
عبدا... عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان (نهاد تازه تاسیس برآمده از جدال های انتخابات ریاست جمهوری) در رأس هیئتی وارد تهران شده است .سفر عبدا... در امتداد سفرهای وی به اسلام آباد و دهلینو صورت می گیرد و پس از تهران احتمالا به دیگر کشورهای منطقه نیز سفر کند. واقعیت این است که مذاکراتی را که زلمی خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا برای مصالحه افغانستان از دو سال پیش آغاز کرد، می توان به چند فاز تقسیم کرد؛ مذاکره با طالبان، مذاکره با دولت، احزاب و شخصیت های با نفوذ افغانستان و مذاکره با کشورهای تاثیرگذار منطقه در پرونده افغانستان. از این بین، وی موفق شد تا مذاکره با طالبان را به فرجام و توافق نامه ای با این گروه در اسفند ماه سال گذشته را به امضا برساند اما مذاکرات با کشورهای منطقه و به ویژه مذاکرات در بُعد درون افغانستانی موفقیت چندانی را به همراه نداشته است. علت عدم موفقیت در این دو مرحله، سیاست یکجانبه گرایی واشنگتن در پرونده مذاکرات صلح افغانستان بوده است.در درون افغانستان، به رغم این که افغان ها تشنه صلح هستند اما روند پیش رو را نگران کننده و حتی بازگشت به عقب می دانند.
جامعه سیاسی افغانستان با شدت و درجات مختلف چنین نگاه بدبینانه ای به روند خلیل زاد دارند اما با وجود این یکپارچگی در نظر و عملکرد سیاسیون افغانستان وجود ندارد. می توان گفت دو طیف کلی در درون جامعه سیاسی افغانستان درباره روند صلح شکل گرفته است؛ در حالی که یک طیف معتقد است طالبان باید در درون حکومت فعلی ادغام شود، طیف دیگر نگاه متفاوت تری دارد و آماده مذاکره با طالبان برای برپایی حکومتی جدید است. رهبری طیف نخست را اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان و طیف دوم را عبدا... عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه ملی در دست دارند. این نوع اختلاف نظرها و عدم یکپارچگی ممکن است منجر به دست بالای طالبان در مذاکرات شود. هر یک از این دو رهبر سیاسی به رغم روابط ظاهری همکارگونه، برای موفقیت دیدگاه خود مستقلانه در تلاش هستند.
سفر عبدا... به کشورهای منطقه و از جمله جمهوری اسلامی ایران تلاشی است برای همراهسازی کشورهای منطقه با نظریات طیف دسته دوم که معتقدند برای برقراری صلح میتوان قانون اساسی را اصلاح کرد و حتی حکومت موقت تشکیل داد. استقبال بی نظیر اسلام آباد از عبدا... نشان داد که پاکستان حاضر به همراهی با این نوع دیدگاه است اما به نظر می رسد دهلی نو بر اصول خود پایبند است و هنوز حمایت از حکومت افغانستان را در دستور کار دارد.
جمهوری اسلامی ایران که حدود 900 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، از تاثیرگذارترین بازیگران در پرونده این کشور است و جناح های مختلف در افغانستان این نکته را درک می کنند که حمایت این بازیگر مهم منطقه ای، به شدت اثرگذار است، به همین دلیل عبدا... پس از اسلام آباد و دهلی نو، تهران را به عنوان مقصد سوم برگزید.این موضوع را که جمهوری اسلامی ایران با دیدگاه عبدا... و حامیان تفکر وی چه رویه ای خواهد داشت شاید بتوان پس از پایان این سفر ارزیابی کرد اما جمهوری اسلامی ایران در طول چهل سال بحران افغانستان همواره یک رویه و اصل ثابت داشته و آن حل بحران با مشارکت تمام جناح ها بوده است. این اصل ثابت در دو سال گذشته به خوبی ملموس تر بوده است.
سفرهای متعدد مقامات ایرانی از جمله ابراهیم طاهریان نماینده ویژه وزیر امور خارجه ایران به کابل و دوحه به منظور دیدار با نمایندگان دولت، جناح های مختلف سیاسی و نمایندگان طالبان حکایت از عملکرد بر اساس اصل ثابت جمهوری اسلامی یعنی تلاش برای اجماع سازی دارد. همین منش سبب شده است که تمام بازیگران داخلی افغانستان در ادوار مختلف حتی طالبان، به دیدگاه های تهران اعتماد داشته باشند.در مجموع، روند مذاکرات صلح افغانستان به ویژه در بُعد داخل افغانستانی و منطقه ای نیاز به بازنگری دارد. در بُعد درون افغانستانی نیاز به اجماع بین حکومت و جناح های سیاسی است که در غیر این صورت، شکاف به وجود آمده روزنه ای برای سلطه جناح سوم یعنی طالبان بر افغانستان خواهد شد. در بعد منطقه ای، بالانس به هم خورده بین بازیگران منطقه ای باید اصلاح شود. در غیر این صورت بعید است که روند خلیلزاد بتواند افغانستان را در میان مدت و دراز مدت به ثبات و آرامش برساند.
,
عبدا... عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان (نهاد تازه تاسیس برآمده از جدال های انتخابات ریاست جمهوری) در رأس هیئتی وارد تهران شده است .سفر عبدا... در امتداد سفرهای وی به اسلام آباد و دهلینو صورت می گیرد و پس از تهران احتمالا به دیگر کشورهای منطقه نیز سفر کند. واقعیت این است که مذاکراتی را که زلمی خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا برای مصالحه افغانستان از دو سال پیش آغاز کرد، می توان به چند فاز تقسیم کرد؛ مذاکره با طالبان، مذاکره با دولت، احزاب و شخصیت های با نفوذ افغانستان و مذاکره با کشورهای تاثیرگذار منطقه در پرونده افغانستان. از این بین، وی موفق شد تا مذاکره با طالبان را به فرجام و توافق نامه ای با این گروه در اسفند ماه سال گذشته را به امضا برساند اما مذاکرات با کشورهای منطقه و به ویژه مذاکرات در بُعد درون افغانستانی موفقیت چندانی را به همراه نداشته است. علت عدم موفقیت در این دو مرحله، سیاست یکجانبه گرایی واشنگتن در پرونده مذاکرات صلح افغانستان بوده است.در درون افغانستان، به رغم این که افغان ها تشنه صلح هستند اما روند پیش رو را نگران کننده و حتی بازگشت به عقب می دانند.
,
,
جامعه سیاسی افغانستان با شدت و درجات مختلف چنین نگاه بدبینانه ای به روند خلیل زاد دارند اما با وجود این یکپارچگی در نظر و عملکرد سیاسیون افغانستان وجود ندارد. می توان گفت دو طیف کلی در درون جامعه سیاسی افغانستان درباره روند صلح شکل گرفته است؛ در حالی که یک طیف معتقد است طالبان باید در درون حکومت فعلی ادغام شود، طیف دیگر نگاه متفاوت تری دارد و آماده مذاکره با طالبان برای برپایی حکومتی جدید است. رهبری طیف نخست را اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان و طیف دوم را عبدا... عبدا... رئیس شورای عالی مصالحه ملی در دست دارند. این نوع اختلاف نظرها و عدم یکپارچگی ممکن است منجر به دست بالای طالبان در مذاکرات شود. هر یک از این دو رهبر سیاسی به رغم روابط ظاهری همکارگونه، برای موفقیت دیدگاه خود مستقلانه در تلاش هستند.
,
,
سفر عبدا... به کشورهای منطقه و از جمله جمهوری اسلامی ایران تلاشی است برای همراهسازی کشورهای منطقه با نظریات طیف دسته دوم که معتقدند برای برقراری صلح میتوان قانون اساسی را اصلاح کرد و حتی حکومت موقت تشکیل داد. استقبال بی نظیر اسلام آباد از عبدا... نشان داد که پاکستان حاضر به همراهی با این نوع دیدگاه است اما به نظر می رسد دهلی نو بر اصول خود پایبند است و هنوز حمایت از حکومت افغانستان را در دستور کار دارد.
,
,
جمهوری اسلامی ایران که حدود 900 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، از تاثیرگذارترین بازیگران در پرونده این کشور است و جناح های مختلف در افغانستان این نکته را درک می کنند که حمایت این بازیگر مهم منطقه ای، به شدت اثرگذار است، به همین دلیل عبدا... پس از اسلام آباد و دهلی نو، تهران را به عنوان مقصد سوم برگزید.این موضوع را که جمهوری اسلامی ایران با دیدگاه عبدا... و حامیان تفکر وی چه رویه ای خواهد داشت شاید بتوان پس از پایان این سفر ارزیابی کرد اما جمهوری اسلامی ایران در طول چهل سال بحران افغانستان همواره یک رویه و اصل ثابت داشته و آن حل بحران با مشارکت تمام جناح ها بوده است. این اصل ثابت در دو سال گذشته به خوبی ملموس تر بوده است.
,
,
سفرهای متعدد مقامات ایرانی از جمله ابراهیم طاهریان نماینده ویژه وزیر امور خارجه ایران به کابل و دوحه به منظور دیدار با نمایندگان دولت، جناح های مختلف سیاسی و نمایندگان طالبان حکایت از عملکرد بر اساس اصل ثابت جمهوری اسلامی یعنی تلاش برای اجماع سازی دارد. همین منش سبب شده است که تمام بازیگران داخلی افغانستان در ادوار مختلف حتی طالبان، به دیدگاه های تهران اعتماد داشته باشند.در مجموع، روند مذاکرات صلح افغانستان به ویژه در بُعد داخل افغانستانی و منطقه ای نیاز به بازنگری دارد. در بُعد درون افغانستانی نیاز به اجماع بین حکومت و جناح های سیاسی است که در غیر این صورت، شکاف به وجود آمده روزنه ای برای سلطه جناح سوم یعنی طالبان بر افغانستان خواهد شد. در بعد منطقه ای، بالانس به هم خورده بین بازیگران منطقه ای باید اصلاح شود. در غیر این صورت بعید است که روند خلیلزاد بتواند افغانستان را در میان مدت و دراز مدت به ثبات و آرامش برساند.
,
,
,
,
,
,
,
«نفوذ» خطری که جدی گرفته نشد
,
«نفوذ» خطری که جدی گرفته نشد,
«نفوذ» خطری که جدی گرفته نشد,
,
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:
,
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:,
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:,
,
۱ - یکی از واژگان پرکاربرد در سیره گفتاری و کلام امام خامنهای، واژه نفوذ بهویژه نفوذ جریانی است. به میزانی که واژه در کلام رهبری پرکاربرد است، به همان میزان و بلکه بیشتر، نفوذ در بین مسئولان کشور و دستگاههای ذیربط مورد غفلت و بی اعتنایی قرار گرفته است.
۲ - جمهوری اسلامی ایران طی چهاردهه گذشته بیشترین آسیب را از ناحیه نفوذ متحمل شده است. جریان نفوذ و نفوذ جریانی نه به فقط تمام اجزا و ارکان، دستگاهها و ارگانهای نظام بلکه به همه ساحات نظام در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و... آسیبهای بعضاً جبرانناپذیر وارد کرده است. به دلیل کمتوجهی و سادهانگاری مسئولان نظام نسبت به نفوذ، متأسفانه شاهد توسعه کمی و کیفی نفوذ در لایههای آشکار و پنهان حاکمیت هستیم.
۳ - جریان نفوذ در پی آن است که کاری کند که مسئولان و کارگزاران نظام، همان جوری به مسائل و مشکلات کشور نگاه کنند که سردمداران نظام سلطه و سران فاسد امریکایی نگاه میکنند. مقام معظم رهبری درباره نفوذ، چهارم آذرماه ۹٤ و در کوران سادهاندیشی و خیالبافی برخی مسئولان و دولتمردان درخصوص برجام خسارت محض در جمع بسیجیان فرمودند: «نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن امریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک امریکایی نگاه میکند.»
۴ - جریان نفوذ پس از شبکه سازی و حضور پنهان در لایههای مختلف و در ساختار اجرایی نظام و پس از تأثیرگذاری حداکثری بر اقتصاد کشور و معیشت مردم گام سوم خود را آغاز کرده و دین، ایمان، اعتقادات، باورها و اعتماد مردم به نظام را نشانه رفته و متأسفانه خسارات سنگینی به ملت و نظام وارد نموده است. جریان نفوذ قویاً به دنبال تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها و تغییر سبک زندگی است. بر این اساس زمانی نفوذ در کشور موفق به اعمال تغییرات مذکور خواهد شد که موفق به تغییر نگاه و باور و سبک زندگی مسئولان کشور شده باشد که در این صورت بر اساس قاعده «الناس علی دین ملوکهم» مردم در سبک زندگی دنبالهرو مسئولان خود خواهند بود.
۵ - وقتی نفوذ موفق به اعمال تغییرات موردنظر شد از طریق شبکه گسترده و پنهانی خود وارد ساختار تصمیم سازی کشور شده و پا را فراتر گذاشته و وارد حوزه تصمیمگیری شده است. خاطره تیتو رهبر و رئیسجمهور یوگسلاوی در اینباره شنیدنی و درسآموز است؛ هنگامی که سرویس اطلاعاتی شوروی سابق (ک. گ. ب) معاون اول تیتو را بهعنوان جاسوس سازمان اطلاعات امریکا (CIA) به وی معرفی میکند، تیتو به معاون اولش میگوید مدتهاست ما سیستم را تحت نظر اطلاعاتی گرفته و کل تلفنها و ارتباطات را تحت شنود و رصد قرار دادیم، اما هیچ نشانهای از جاسوسی ندیدیم و معاون اول ضمن بیان روش و نحوه همکاری با سیا میگوید من مطلقاً ارتباطی با سیا ندارم و سازمان سیا به من مأموریت داده در تصمیمگیری درخصوص انتصابات به گونهای دخالت کنم که هیچ مسئول و مدیری سر جای خودش نباشد. تیتو میگوید وقتی دقت کردم دقیقاً به این حقیقت تلخ پی بردم.
۶ - ناکارآمدی، سوءمدیریت، انتصابات نابجا، تفاسیر غلط از وقایع تاریخی نظیر برداشت ناصواب از صلح امام حسن علیه السلام و... که منجر به تشدید بی اعتمادی مردم و تخریب باورها و ارزشها و آرمانهای انقلاب و جایگزینی سبک زندگی فرسوده و مبتذل بیگانه شده، همگی نتیجه و میوه شجره خبیثه نفوذ جریانی است. به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که مسئولان و دولتمردان بر خلاف سیاستهای کلی نظام به مهندسی افکار عمومی پرداخته و برای نظام چالشهای پرهزینه تولید کنند. افراد در عکس العملها باید به گونهای عمل کنند که در پازل دشمن بازی نکنند، مسئولان در هرکاری که انجام میدهند باید فایده و هزینههای آن را مدنظر داشته باشند.
۷ - بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب، فوریترین و حیاتیترین اقدام، ایجاد اشراف کامل اطلاعاتی درباره اشکال مختلف نفوذ و مهندسی و طراحی روش و مدل فوری فوتی ریشه کنی نفوذ از ساحت انقلاب اسلامی است و تردیدی نیست که تحقق بیانیه گام دوم در گرو برخورد قاطعانه و منطقی با پدیده خطرناک و پرهزینه نفوذ است و بدون ریشه یابی و ریشه کنی نفوذ تحقق بیانیه گام دوم با اختلال و مانع جدی روبهرو خواهد شد.
,
۱ - یکی از واژگان پرکاربرد در سیره گفتاری و کلام امام خامنهای، واژه نفوذ بهویژه نفوذ جریانی است. به میزانی که واژه در کلام رهبری پرکاربرد است، به همان میزان و بلکه بیشتر، نفوذ در بین مسئولان کشور و دستگاههای ذیربط مورد غفلت و بی اعتنایی قرار گرفته است.
,
۲ - جمهوری اسلامی ایران طی چهاردهه گذشته بیشترین آسیب را از ناحیه نفوذ متحمل شده است. جریان نفوذ و نفوذ جریانی نه به فقط تمام اجزا و ارکان، دستگاهها و ارگانهای نظام بلکه به همه ساحات نظام در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و... آسیبهای بعضاً جبرانناپذیر وارد کرده است. به دلیل کمتوجهی و سادهانگاری مسئولان نظام نسبت به نفوذ، متأسفانه شاهد توسعه کمی و کیفی نفوذ در لایههای آشکار و پنهان حاکمیت هستیم.
,
,
۳ - جریان نفوذ در پی آن است که کاری کند که مسئولان و کارگزاران نظام، همان جوری به مسائل و مشکلات کشور نگاه کنند که سردمداران نظام سلطه و سران فاسد امریکایی نگاه میکنند. مقام معظم رهبری درباره نفوذ، چهارم آذرماه ۹٤ و در کوران سادهاندیشی و خیالبافی برخی مسئولان و دولتمردان درخصوص برجام خسارت محض در جمع بسیجیان فرمودند: «نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن امریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک امریکایی نگاه میکند.»
,
,
۴ - جریان نفوذ پس از شبکه سازی و حضور پنهان در لایههای مختلف و در ساختار اجرایی نظام و پس از تأثیرگذاری حداکثری بر اقتصاد کشور و معیشت مردم گام سوم خود را آغاز کرده و دین، ایمان، اعتقادات، باورها و اعتماد مردم به نظام را نشانه رفته و متأسفانه خسارات سنگینی به ملت و نظام وارد نموده است. جریان نفوذ قویاً به دنبال تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها و تغییر سبک زندگی است. بر این اساس زمانی نفوذ در کشور موفق به اعمال تغییرات مذکور خواهد شد که موفق به تغییر نگاه و باور و سبک زندگی مسئولان کشور شده باشد که در این صورت بر اساس قاعده «الناس علی دین ملوکهم» مردم در سبک زندگی دنبالهرو مسئولان خود خواهند بود.
,
,
۵ - وقتی نفوذ موفق به اعمال تغییرات موردنظر شد از طریق شبکه گسترده و پنهانی خود وارد ساختار تصمیم سازی کشور شده و پا را فراتر گذاشته و وارد حوزه تصمیمگیری شده است. خاطره تیتو رهبر و رئیسجمهور یوگسلاوی در اینباره شنیدنی و درسآموز است؛ هنگامی که سرویس اطلاعاتی شوروی سابق (ک. گ. ب) معاون اول تیتو را بهعنوان جاسوس سازمان اطلاعات امریکا (CIA) به وی معرفی میکند، تیتو به معاون اولش میگوید مدتهاست ما سیستم را تحت نظر اطلاعاتی گرفته و کل تلفنها و ارتباطات را تحت شنود و رصد قرار دادیم، اما هیچ نشانهای از جاسوسی ندیدیم و معاون اول ضمن بیان روش و نحوه همکاری با سیا میگوید من مطلقاً ارتباطی با سیا ندارم و سازمان سیا به من مأموریت داده در تصمیمگیری درخصوص انتصابات به گونهای دخالت کنم که هیچ مسئول و مدیری سر جای خودش نباشد. تیتو میگوید وقتی دقت کردم دقیقاً به این حقیقت تلخ پی بردم.
,
,
۶ - ناکارآمدی، سوءمدیریت، انتصابات نابجا، تفاسیر غلط از وقایع تاریخی نظیر برداشت ناصواب از صلح امام حسن علیه السلام و... که منجر به تشدید بی اعتمادی مردم و تخریب باورها و ارزشها و آرمانهای انقلاب و جایگزینی سبک زندگی فرسوده و مبتذل بیگانه شده، همگی نتیجه و میوه شجره خبیثه نفوذ جریانی است. به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که مسئولان و دولتمردان بر خلاف سیاستهای کلی نظام به مهندسی افکار عمومی پرداخته و برای نظام چالشهای پرهزینه تولید کنند. افراد در عکس العملها باید به گونهای عمل کنند که در پازل دشمن بازی نکنند، مسئولان در هرکاری که انجام میدهند باید فایده و هزینههای آن را مدنظر داشته باشند.
,
,
۷ - بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب، فوریترین و حیاتیترین اقدام، ایجاد اشراف کامل اطلاعاتی درباره اشکال مختلف نفوذ و مهندسی و طراحی روش و مدل فوری فوتی ریشه کنی نفوذ از ساحت انقلاب اسلامی است و تردیدی نیست که تحقق بیانیه گام دوم در گرو برخورد قاطعانه و منطقی با پدیده خطرناک و پرهزینه نفوذ است و بدون ریشه یابی و ریشه کنی نفوذ تحقق بیانیه گام دوم با اختلال و مانع جدی روبهرو خواهد شد.
,
,
,
,
,
,
برخی اول سخن میگویند و بعد فکر میکنند
,
برخی اول سخن میگویند و بعد فکر میکنند,
برخی اول سخن میگویند و بعد فکر میکنند,
,
محمدرضا خباز در آرمان نوشت:
,
محمدرضا خباز در آرمان نوشت:,
محمدرضا خباز در آرمان نوشت:,
,
شرایط کنونی حاکم بر کشور، شرایطی کاملا استثنایی است بهطوریکه در طول 40 سال گذشته مشابه آن را نداشتهایم. از طرفی هم رهبر انقلاب و هم قبل از ایشان، امام امت به دستاندرکاران نظام در همه جناحها توصیه میفرمودند ید واحده باشید که در این صورت میتوانید به موفقیت برسید. چندی پیش مطلبی از آقای مجتبی ذوالنوری مبنی بر اینکه دکتر روحانی باید اعدام شود، توئیت شد درحالیکه در طول 40 سال انقلاب چنین سخنی از زبان هیچکدام از دوستان انقلاب بیان نشده و در هیچ جناحی چه چپ و چه راست، چنین سخنی خطاب به دومین شخصیت نظام گفته نشد. البته از آقای ذوالنوری بیش از این انتظاری نیست و از این دست اظهارات کم نداشتهاند. برخی اول سخن میگویند و بعد فکر میکنند این یعنی ایشان ابتدا جوانب کار را در نظر نمیگیرد که حالت خطرناکی برای یک مسئول است.
,
,
آیا از اینکه واشنگتن و تلآویو و منافقین با شنیدن این حرف خوشحال شدند، مطلع است؟ سوال این است که اصلا این حرف از جانب یک نماینده مجلس که در مسند قضا نیست، چه معنایی دارد؟ حتی رئیس قوه قضائیه که مسئول قضائی کشور هستند، نسبت به یک فرد عادی حکم اعدام صادر نمیکند و حکم را منوط به محاکمه از سوی قاضی و طی مراحل دادرسی میداند. این درحالی است که وقتی طرف حکم گرفت، امکان اعتراض به حکمش را دارد که به دادگاه تجدیدنظر برود و تقاضای فرجامخواهی نماید. اما آقای ذوالنوری چون اول حرف میزند و بعدا فکر میکند، حکم اعدام را صادر کرد! حکایت ذوالنور به معنای صاحب نور است که در واقع صاحب تاریکی است و استیضاح و اعدام مطالبه همیشگی اوست.
,
,
اما چه هدفی دارند؟ به نظر میرسد جز بهم ریختن هدف دیگری دنبال نمیکنند و از صبوری مردمی که بهسختی اوضاع را تحمل میکنند و به آینده امیدوارند، گویا ناراحتند. دلیل دیگر، همان کینه انتخابات است که یکی از صفات ناپسند در اسلام است که مذمت شده و همانا کینهتوزی است. ذوالنوری اگر بخواهد روی منبر مردم را از نظر اخلاقی دعوت به مهربانی نسبت به یکدیگر کند که کینه همدیگر را به دل نگیرند و اهل مدارا باشند، چگونه میتواند وقتی دائم دنبال استیضاح و سخن از اعدام میگوید. انتظار میرود که قوهقضائیه از طرف 24میلیون رای رئیسجمهور احقاق حق کرده و دادگاه ویژه روحانیت، اقدام قانونی خود را انجام دهد تا کسانی که در برابر سخنانی که در لباس رافت و مهربانی بیان میکند، پاسخگو باشند یا لااقل توجیه شوند که امروز، روز بیان این مطالب تحریککننده نیست.
,
,
بگذارید این پلها را پشت سر بگذاریم و از این مسائل عبور کنیم، وقت برای دعوا هنوز وجود دارد ولی متاسفانه بهجای اینکه از بلندگوی مجلس که به دستشان افتاده، برای هدایت و رفع مشکلات کشور استفاده شود، استفادههای غیرمرتبط میکنند. ذوالنوری در جایگاه رئیس کمیسیون امنیت ملی به جای اینکه دنبال امنیت و آرامش باشد، درحالی اعدام رئیسجمهور را مطرح میکند که به جوانب آنچه در پی آن بهوجود میآید، بیتوجه بوده و گویی دنبال دعواست.
,
,
,
,
,
,
,
دوگانگی تفاهم و شکاف
,
دوگانگی تفاهم و شکاف,
,
ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:
,
ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:,
,
سالهاست مفاهیم کلی تبدیل به پاردایم غالب در ادبیات سیاسی کشور شده است. مفاهیمی مانند خدمتگزاری، عدالت، شکوفایی اقتصادی و... همواره به صورت شعارگونه در گفتار مسئولان جاری بوده است.
,
,
روز گذشته نیز محمد باقر قالیباف رئیس مجلس با بیان اینکه مسئولان چه مدیر اجرایی و چه نماینده مجلس نباید بر طبل اختلاف بیحاصل بکوبند گفت: باید از این لحظه «روزه کار و تلاش» بگیریم و هر آنچه جز کار برای تقویت معیشت مردم است به دیوار بکوبیم.
,
,
این اظهار نظر البته در ادامه همان رویه و گفتمان غالب بیان شده است. این در حالی است که جامعه ایران این روزها برای این کلیگوییها چندان گوش شنوایی ندارد. به بیان دیگر در مقطع کنونی و تجربه چندباره از بینتیجه بودن عینی این دست از مفاهیم، مردم همچنان نسبت به اظهارنظرهای مسئولان در جایگاه های متفاوت واکنش چندانی نشان نمیدهند.
,
,
گو اینکه عبارت «مقطع حساس کنونی» به عنوان یک دستاویز همواره فاصله جامعه با مسئولان را در مطالبهگری مصداقی درخصوص عملکرد آنها عمیق کرده است. این مساله نه مختص رئیس مجلس که رئیس جمهوری نیز با تاکید بر کنار گذاشتن اختلافات جناحی خواست تا از این مقطع حساس عبور کنیم. غافل از اینکه در وضعیت فعلی آنچه که زنگ خطرش به صدا در آمده است شکافی است که بین گفتمان مسئولان و مردم رخ داده است. از سوی دیگر اختلافات سیاسی بین مسئولان در برخی مواقع نه تنها مخرب نیست که میتواند نمودی از تکثرگرایی در سپهر سیاسیای باشد که نمودی از دموکراسی و بیان خواسته مردم در قالب صندوق رای برای انتخاب یک تفکر است. اما آنچه امروز شاهدیم تلاش برای رسیدن به یک مفاهمه تکصدایی برای درست کردن وضعیت فعلی است. مسالهای که حداقل تجربه توسعه نشان میدهد چندان کارآمد نخواهد بود.
,
,
این مفاهمه البته با همان گفتمان کلیگویی بدون ارائه راهکار عملیاتی و بیان یک چشم انداز صریح برای مردم است.
این در حالی است که رفتار سیاسی مردم در انتخابات سال 96 گویای خواستهای بود که نمود تفاوتهای آن را در مناظرههای انتخاباتی بین رقبا دیدند. اما آنچه که در عمل دیدند گویا تفاوت چندانی با هم نداشت و در واقعیت رفتار هر دو جریان با اندک تفاوتهایی درنتیجه و خروجی شبیه به هم بود.
به نظر میرسد روسای قوا امروز به جای بیان مفاهیم کلی و واژهسازیهای جدید مانند روزه کار، بهتر است در قالب یک چارچوب منطقی و دقیق آنچه که به عنوان راهکار در سر دارند را به مردم ارائه و در جهت آن گام بردارند.
,
,
,
,
بی تردید کار کردن به تنهایی در شرایطی که هیچ برنامه ای برای حل بحران ها وجود نداشته باشد کافی نخواهد بود. کما اینکه کنار گذاشتن اختلافات سیاسی و فکری و سرکوب آن زیر سایه منافع عمومی اگر چه برای مقاطعی کوتاه ضروری است اما در بلندمدت کمکی به توسعه نخواهد کرد. نتیجه آن می شود که مردم با مشاهده تجربه شکست خورده هر دو جریان غالب، از انتخاب در قالب صندوق رای ناامید خواهند شد. ناگفته پیداست که در این وضعیت هیچ کدام از مفاهیم کلی و شعاری بدون درنظر گرفتن خواست واقعی جامعه و آسیبشناسی همه جانبه عملکردها کارآیی نخواهد داشت. حتی اگر رقبای انتخاباتی دیروز، امروز بر سر همه مسائل به توافق برسند.
,
,
,
انتهای پیام/ک
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه