اخبار داغ

به‌مناسبت 15آذر، سالروز سقوط هواپیمای سی – ۱۳۰؛

نخبه‌هایی که 15 سال پیش پر کشیدند/ صحبت‌های خواندنی همسر شهید عبدیانی

نخبه‌هایی که 15 سال پیش پر کشیدند/ صحبت‌های خواندنی همسر شهید عبدیانی
پانزده سال از سقوط هواپیمای سی 130 ارتش می گذرد؛ حادثه ای که در آن جمعی از خبرنگاران، عکاسان و اعضای ارتش به شهادت رسیدند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس پانزده سال از سقوط هواپیمای سی 130 ارتش می‌گذرد؛ حادثه‌ای که در آن جمعی از خبرنگاران، عکاسان و اعضای ارتش که برای پوشش خبری رزمایش عاشقان ولایت رهسپار چابهار بودند به شهادت رسیدند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح زاگرس,

شبکه ایمنی هوانوردی ایران آن روز (15 آذر ماه 84) در گزارش کوتاهی درباره سقوط مرگبار هواپیمای سی 130 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نوشت: هواپیمای باری هرکولس فرودگاه مهرآباد را به طرف بندرعباس ترک کرد. مسافران هواپیما تعدادی از خبرنگاران ایرانی بودند که قرار بود رزمایشی را پوشش خبری دهند. خلبان مشکل فنی را حدود هشت دقیقه پس از برخاستن اعلام و درخواست فرود اضطراری در فرودگاه مهرآباد را بیان می کند. به هنگامه نزدیک شدن به باند با استفاده از سامانه ابزار فرود، هواپیمای سی130 به یک مجتمع مسکونی 10 طبقه در منطقه مسکونی آذری برخورد کرد. میدان دید در زمان حادثه در حدود 1500 متر گزارش شده است.

,

هواپیمای سی 130 پس از چندین ساعت تاخیر به دلیل نقص فنی در ساعت 13 و 30 دقیقه از فرودگاه مهرآباد برخاست اما بعد از هشت دقیقه از زمان پرواز، کاپیتان «بابک گوهری» خلبان نخست هواپیما متوجه نابسامانی در عقربه موتور شماره چهارم هواپیما شد و در مدت زمان کوتاهی، تمامی عقربه های مربوط به این موتور از کارافتاد.

,


در این هنگام افسر مهندس پرواز، دستور خاموش کردن موتور را صادر کرد وسپس خلبان پس از کنترل و تنظیم هواپیما، با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تماس گرفت و شرایط اضطراری اعلام کرد و یادآور شد که به دلیل ایجاد مشکل فنی در هواپیما به فرودگاه بازمی گردد.

, ,
,

هواپیما با حفظ ارتفاع به طرف مهرآباد تغییر مسیر داد و به آرامی ارتفاع خود را کم کرد، هنگام عبور از بالای منطقه کهریزک، کمک خلبان چرخ ها را باز کرد و پیش از رسیدن به منطقه قلعه مرغی مقداری زودتر از زمان تعیین شده، به طرف چپ پیچید. مسئولان برج مراقبت متوجه شدند که هواپیما از مسیر خود منحرف شده و تلاش کردند تا این موضوع را به اطلاع خلبان برسانند اما این موضوع بسیار دیر انجام شد و فرود اضطراری هواپیما در فضای خالی میان ساختمان های شهرک توحید در نزدیکی محله آذری تهران باعث برخورد بال راست هواپیما به یکی از ساختمان ها و انفجار هواپیما شد.

,

در حادثه سقوط هواپیمای سی 130، 128 نفر کشته که 94 نفر از سرنشینان هواپیما بودند و 132 تن زخمی شدند، 67 تن از فوت شدگان خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران رسانه‌های کشور بودند، یکی از افرادی که در این حادثه شهید شد، خبرنگاری از استان کهگیلویه و بویراحمد بود که در گلزار شهدای شهر یاسوج به خاک سپرده شده است، شهید «خداعفو عبدیانی» تصویربردار شبکه خبر و شبکه تهران صدا و سیما بود که در این حادثه به شهادت رسید.

,

همسر شهید عبدیان خاطرات شهید را اینگونه بیان می‌کند؛ "آذرماه سال 84 به خاطر یک بیماری، عمل کرده بودم. به دلیل اینکه کسی از آشنایان نزدیک ما نبود دو هفته مرخصی گرفت که از بچه ها مراقبت کند. رفتن به مأموریت چابهار را با من در میان گذاشت و منتظر تأیید من بود، مثل اینکه جواب من برایش مهم بود.

,

 گفتم: برو، بعد از چند دقیقه گفت: سختت نیست که تنها هستی؟ گفتم: نه، مثل همیشه که مأموریت هستی تحمل می کنم.

روز قبل از حادثه به تمام همکارانش جلوی درب سازمان صدا و سیما گفته بود بچه ها شاید من رفتم و برنگشتم، عصر همان روز کلی خرید کرده بود، گفت به خاطر اینکه هوا سرد است و نمی خواهم برای خرید کردن اذیت شوی.

شب قبل از سفر، سفره شام را پهن کردیم آن شب خیلی بی قرار بود دوباره از من پرسید فردا که می خواهم بروم سختت نیست؟ گفتم اولین بار نیست که می خواهی بروی مأموریت.

آن روز تلویزیون را روشن نکردیم. عصر با ایمان پسرم  برای گرفتن دارو بیرون رفتیم، شهید هم سفارش کرده بود که بیرون نروم. موقع برگشتن توی تاکسی نشسته بودیم ساعت تقریباً 5 عصر بود رادیوی تاکسی که روشن بود مجری گفت: تسلیت به ملت شریف ایران و صدایش آنقدر کم بود که من درست متوجه نشدم، از راننده پرسیدم چه شده؟ گفت هواپیما سقوط کرده. گفتم چه هواپیمایی؟ گفت: هواپیمای ارتش و من برگشتم و ایمان را نگاه کردم و گفتم: ایمان، بابا با هواپیمای ارتش رفته؟!!!

از راننده خواستم سریع ما را پیاده کند، با این که حال خوشی نداشتم نمی دانم چطور از در تاکسی تا ساختمان را طی کردم. به خانه که رسیدم سریع با شبکه خبر تماس گرفتم. آقایی که گوشی را برداشت صدایش گرفته بود خودم را معرفی کردم پرسیدم: از خبرنگاران خبر دارید که رسیدند یا نه؟ چند لحظه مکث کرد و گفت: آره، رسیدند. گفتم: قضیه سقوط هواپیما چیه؟ همه حرف هایش با مکث بود، ادامه داد: مگه شما اطلاع ندارید هواپیما مشکل فنی داشت و به زمین نشست، سرنشینانش هم مشکلی ندارند.

گفتم پس اگر آن ها را به بیمارستان برده اند، آدرس بیمارستان را به ما بگویید. بعد از چند دقیقه در حالی که بغض گلویش را گرفته بود، گفت: طاقتش را دارید؟ گوشی از دستم افتاد و  ایمان گوشی را برداشت، یادم هست که ایمان سه بار گفت: بابام، بابام، بابام."

آرامگاه شهید عبدیان هم اکنون در گلزار شهدای شهر یاسوج واقع شده است، سه شنبه 15 اذر ماه سال 84 را هیچکس فراموش نمی کند همان گونه که 29 بهمن ماه سال 96 هیچگاه برای مردم استان کهگیلویه و بویراحمد فراموش نخواهد شد، از شهید عبدیانی دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

شهید عبدیان طی دوران فعالیتش در صدا و سیما برای ساخت برنامه های تلویزیونی و خبری عازم کشورهای آلمان، شیلی، تایلند، هند، عراق و سوریه شد.

,

 گفتم: برو، بعد از چند دقیقه گفت: سختت نیست که تنها هستی؟ گفتم: نه، مثل همیشه که مأموریت هستی تحمل می کنم.

,

روز قبل از حادثه به تمام همکارانش جلوی درب سازمان صدا و سیما گفته بود بچه ها شاید من رفتم و برنگشتم، عصر همان روز کلی خرید کرده بود، گفت به خاطر اینکه هوا سرد است و نمی خواهم برای خرید کردن اذیت شوی.

,

شب قبل از سفر، سفره شام را پهن کردیم آن شب خیلی بی قرار بود دوباره از من پرسید فردا که می خواهم بروم سختت نیست؟ گفتم اولین بار نیست که می خواهی بروی مأموریت.

,

, ,

آن روز تلویزیون را روشن نکردیم. عصر با ایمان پسرم  برای گرفتن دارو بیرون رفتیم، شهید هم سفارش کرده بود که بیرون نروم. موقع برگشتن توی تاکسی نشسته بودیم ساعت تقریباً 5 عصر بود رادیوی تاکسی که روشن بود مجری گفت: تسلیت به ملت شریف ایران و صدایش آنقدر کم بود که من درست متوجه نشدم، از راننده پرسیدم چه شده؟ گفت هواپیما سقوط کرده. گفتم چه هواپیمایی؟ گفت: هواپیمای ارتش و من برگشتم و ایمان را نگاه کردم و گفتم: ایمان، بابا با هواپیمای ارتش رفته؟!!!

,

از راننده خواستم سریع ما را پیاده کند، با این که حال خوشی نداشتم نمی دانم چطور از در تاکسی تا ساختمان را طی کردم. به خانه که رسیدم سریع با شبکه خبر تماس گرفتم. آقایی که گوشی را برداشت صدایش گرفته بود خودم را معرفی کردم پرسیدم: از خبرنگاران خبر دارید که رسیدند یا نه؟ چند لحظه مکث کرد و گفت: آره، رسیدند. گفتم: قضیه سقوط هواپیما چیه؟ همه حرف هایش با مکث بود، ادامه داد: مگه شما اطلاع ندارید هواپیما مشکل فنی داشت و به زمین نشست، سرنشینانش هم مشکلی ندارند.

,

گفتم پس اگر آن ها را به بیمارستان برده اند، آدرس بیمارستان را به ما بگویید. بعد از چند دقیقه در حالی که بغض گلویش را گرفته بود، گفت: طاقتش را دارید؟ گوشی از دستم افتاد و  ایمان گوشی را برداشت، یادم هست که ایمان سه بار گفت: بابام، بابام، بابام."

,

آرامگاه شهید عبدیان هم اکنون در گلزار شهدای شهر یاسوج واقع شده است، سه شنبه 15 اذر ماه سال 84 را هیچکس فراموش نمی کند همان گونه که 29 بهمن ماه سال 96 هیچگاه برای مردم استان کهگیلویه و بویراحمد فراموش نخواهد شد، از شهید عبدیانی دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

,

, ,

شهید عبدیان طی دوران فعالیتش در صدا و سیما برای ساخت برنامه های تلویزیونی و خبری عازم کشورهای آلمان، شیلی، تایلند، هند، عراق و سوریه شد.

,

شهید عبدیان طی دوران فعالیتش در صدا و سیما برای ساخت برنامه های تلویزیونی و خبری عازم کشورهای آلمان، شیلی، تایلند، هند، عراق و سوریه شد.

,

فرازی از وصیت‌نامه شهید

, فرازی از وصیت‌نامه شهید,

دادن صدقه، صله رحم، تقوای الهی ،سنگ قبر ساده، مهریه سبک برای دخترم، نماز اول وقت، قرائت قرآن، احترام به بزرگترها را فراموش نکنید، چرا که دنیا محل گذر است وسعی کنید دین تان را فدای دنیایتان نکنید.

, ،,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه