اخبار داغ

گفتگو با مادر شهید مفقودالاثر محسن امانی؛

چشم انتظاری ۳۷ ساله مادر شهید/ خوابی که تعبیر شد

چشم انتظاری ۳۷ ساله مادر شهید/ خوابی که تعبیر شد
فاطمه محمدنیا، مادر شهیدی که ۳۷ سال پیش پسرش را راهی جبهه کرده بود، هنوز هم چشم انتظار است که شاید نشانه ای از پسرش برگردد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصراترک، مادران و همسران شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم فاطمه‌وار برای اسلام و احیای دین خدا صبر و فداکاری کردند و از جگرگوشه‌های خود برای حفظ آرامش و امنیت جامعه گذشتند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, عصراترک,

بی‌شک شهیدان آموزگاری داشتند به نام مادر و همراهی داشتند به نام همسر که در دامان پر مهر و همنشینی با محبت آنان و در کلاس درس‌شان به این مقام و مرتبه رسیدند.

,

۱۳ جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام البنین(س) مادر قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) و روز تکریم مادران و همسران شهداست. به همین مناسبت پای صحبت های فاطمه محمدنیا، مادر شهید مفقودالاثر محسن امانی که فرزندش هیچ وقت به آغوشش برنگشته، نشستیم.

,

مادر این شهید مفقود الاثر در گفتگو با خبرنگار عصراترک اظهار داشت: محسن آرزویش شهادت بود، از خوابش برای من تعریف کرد و گفت با دوستانم به جنگ رفته بودم و بعد از پیروزی در جنگ برای زیارت به حرم رفتیم.

,

محمدنیا ادامه داد: پسرم گفت زمانی که در حرم حضرت ابوالفضل (ع) بودم، یک سید نورانی به من نزدیک شد و وقتی جویای دوستانم شدم، گفت آنها رفته اند اما تو اینجا بمان.

,

مادر شهید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: پسرم وقتی این خواب را برای من تعریف کرد، گفت من مطمئن هستم که این سفر برگشتی ندارد.

,

این بانوی صبور زینبی اضافه کرد: بعد از آن رفتن دیگرهیچ وقت نه در آغوش گرفتمش و نه صدایش را شنیدم رفت و همانند خوابی که دیده بود در جوار کربلا جا خوش کرد و هیچ وقت برنگشت .

,

مادر شهید امانی ادامه داد: دختر فرزندم محسن تازه به غذا خوردن افتاده بود، که از من و همسرش حلالیت و اجازه رفتن گرفت، رفتنی که بازگشتی نداشت، اما شهید هدفش را مشخص کرده بود و ما هم نتوانستیم سد راهش شویم.

,

محمدنیا اضافه کرد: محسن به همراه شهید محمدمهدی طاهری در عملیات همراه هم بودند که در یک حمله چند قایق به سمت مقر دشمن می روند و محسن و مهدی دیگر هیچ وقت از آن عملیات برنگشتند.

,

این مادر شهید گفت: البته یکی از همرزمان شهید بعد از شهادت پسرم برایمان تعریف می کرد که در زمان شدت گرفتن مبارزه و حملات دشمن، مهدی از ناحیه پا مجروح شده بود که محسن برای کمک به او برگشت، ولی خودش هم به شهادت رسید.

,

وی خاطرنشان کرد: وقتی شهدای گمنام و مفقودالاثر را به گرمه می آورند، پسرم را می فرستم تا پیگیر شود شاید پسرم برگشته باشد.

,

این مادر شهید گفت: چشانم دیگه نور نداشت، ولی چون پسرم را برای رضای خدا داده بودم، دلم آرام بود و هنوز هم فقط یاد خدا و حضرت زینب من را آرام می کند ولی هنوز چشمم به در است که یک روز محسن برگردد.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه