کیهان در بخش سرمقاله نوشت: طرح موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» که برگرفته از تدبیر اعلام شده حضرت آقا بود و به قانون تبدیل شده و به اجرا درآمده است، نقطه پایانی بر روال دوسر باخت ایران بود.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,,
,
,
,
, ,
,
نشانههای امید در سال جدید
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
شواهد بسیاری حکایت از آن دارند که سال پیشروی با گشایشهای فراوانی همراه است. شواهدی که این کلام امیرالمومنین علیهالسلام را به ذهن مینشاند. در حکمت ۲۰۹ نهجالبلاغه آمده است؛ «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا.... دنیا همچون شتر بدخویى است که بعد از چموشى به ما روى مىآورد و شیر خود را به دیگران نداده و براى فرزندش نگاه میدارد»
حضرت امیر بعد از این سخن آیه ۲۵ از سوره مبارکه قصص را تلاوت میفرمایند؛« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِیالاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهًْ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ... و ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین کنیم» و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب که به جد باید از آن با عنوان نقشه راه امسال یاد کرد، رنگ و بوی همین مژده امیرالمومنین علیهالسلام را با خود داشت و از بایدها و نبایدهایی خبر میداد که زمینههای تحقق آنها را میتوان در سال پیشروی دید، سالی که در آغاز و پایان خود میلاد مراد غایبمان -ارواحنا له الفداء- را با خود دارد. در این وجیزه به چند نمونه از آنها اشاره میشود. بخوانید!
۱- دولت محترم طی ۸ سال گذشته بهگونهای عمل کرده بود که انگار همه کشور در وزارت خارجه خلاصه شده و تنها دستور کار آن نیز مذاکرات هستهای است! و در این راه تا آنجا پیش رفت که حتی آب خوردن مردم را هم به نتیجه مذاکرات گره زد. این تصور -بخوانید توهم- که برجام، فتحالفتوح است! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران است! همه قدرتهای بزرگ در برابر ما تسلیم شدهاند!
و امثال این ادعاهای گزاف، خیلی زود، اعتبار خود را از دست داد و به نتیجهای معکوس رسید. برجام در یک کلمه قرار بود تحریمها را لغو کند و در پی آن گشایش اقتصادی، اشتغال، رونق تولید و کسب و کار و ... پدید آید، ولی هیچیک از این وعدهها به حقیقت نپیوست و نه فقط تحریمها لغو نشد بلکه صدها تحریم دیگر نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد.
امسال اما، این چرخه نامبارک و خسارتبار متوقف شده و در مسیری امیدآفرین به چرخش افتاده است. طرح موسوم به «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» که برگرفته از تدبیر اعلام شده حضرت آقا بود و به قانون تبدیل شده و به اجرا درآمده است، نقطه پایانی بر روال دوسر باخت ایران بود. اکنون رهبر معظم انقلاب با تدبیر حکیمانه خود آمریکا را بر سر یک دو راهی قرار دادهاند که هر دو سوی آن برای حریف باخت است و با شکست سنگین همراه است.
خلاصه نظر حضرت آقا این است که (۱) آمریکا باید همه تحریمها را لغو کند (۲) لغو تحریمها شفاهی و کتبی نباشد بلکه عملی شود و انجام آن از سوی ایران راستیآزمایی شود (۳) تنها در این صورت آمریکا میتواند بهعنوان یکی از کشورهای ۱+۵ به برجام بازگردد (۴) هیچگونه مذاکرهای با آمریکا در پیش نخواهد بود (۵) ایران هیچ عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام ندارد.
آمریکا فقط دو راه در پیش دارد، اول اینکه تحریمها را لغو کند که در این صورت اولاً بزرگترین اهرم -بخوانید سلاح- خود علیه ایران را از دست داده است و ثانیاً شکست بزرگ و مفتضحانهای را در مقابل جمهوری اسلامی متحمل شده است. و راه دوم آنکه تحریمها را لغو نکند (که نخواهد کرد، چون تنها حربه حریف است) در این حالت باید برنامه بعدی خود موسوم به برنامه دوم -SECOND PLAN- را پیش بگیرد که برخورد نظامی است و این اقدام به هیچوجه از جانب آمریکا امکانپذیر نیست و با تقابل سنگین و شکننده ایران اسلامی روبهرو خواهد شد و به قول سردار سلامی فرمانده عزیز سپاه پاسداران، آمریکا حتی خواب جنگ علیه ایران را هم نمیبیند و راه سومی هم درمیان نیست. پیغام و پسغامهای آمریکا و سرگیجهای که بایدن و مقامات آمریکایی با آن روبهرو هستند از همین راهبرد حکیمانه و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب برخاسته است.
۲- طی سالهای متمادی، یک جریان مرموز سیاسی که برخی از مسئولیتهای کلیدی را نیز در اختیار داشت از یکسو شعار برقراری رابطه با دنیای بیرونی سرمیداد و از سوی دیگر دنیا را در آمریکا و اروپا خلاصه میکرد و در همان حال با همه توان میکوشید تا مانع از برقراری روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای بیرون از بلوک تعریف شده غرب شود. این جریان مرموز، علیرغم دشمنیها، بدعهدیها و جنایات بیشماری که آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی مرتکب شده بودند -که تحریمهای ظالمانه فقط اندکی از آن بسیارهاست- کماکان بر طبل تو خالی و پر سر و صدای رابطه تجاری و اقتصادی با آمریکا میکوبید و گشایش را از آن سوی اقیانوس اطلس انتظار میکشید! گفتنی است، نگاهی به مواضع و عملکرد این جریان به وضوح نشان میدهد که رابطه با غرب را هم در وابستگی به آمریکا و اروپا تعریف میکنند... که بماند!
سال جدید با امضای قرارداد همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین آغاز شد. بدیهی است که در برقراری این رابطه هریک از طرفین سود و زیان خود را به محاسبه مینشینند. امضای این قرارداد همانگونه که انتظار میرفت با مخالفت همراه با عصبانیت آمریکا و اروپا روبهرو شد چرا که میتوانست خط پایانی بر محاصره اقتصادی تحمیل شده به ایران باشد و چرخه فریبی را که متاسفانه با همکاری عمدی و یا انشاءالله ناآگاهانه(!) برخی از مسئولان برای اقتصاد کشورمان پدید آمده بود، فرو بریزد. نگرانی و اضطراب حریف از این معاهده به اندازهای است که علاوهبر مقامات آمریکایی و اروپایی که مخالفت با آن به تکیهکلامشان تبدیل شده است، تمامی رسانههای آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی نیز بسیاری از برنامههای عادی و بهاصطلاح «روتین» خود را متوقف کرده و به تبلیغات گسترده علیه معاهده ایران و چین روی آوردهاند! خندهدار آنکه بیبیسی نگران خدشهدار شدن شعار نه شرقی نه غربی شده و به روی خود نمیآورد که اولاً شرق و غرب عقیدتی با شرق و غرب سیاسی متفاوت است و ثانیاً اردوگاه مارکسیسم فرو پاشیده و دیگر شرق سیاسی وجود خارجی ندارد و ثالثاً ایران در دوران حضرت امام نیز با چین و شوروی سابق (روسیه کنونی) روابط تجاری داشت و ... نگارنده درباره چند و چون این قرارداد مصاحبهای با خبرگزاری فارس داشتهام که متن آن در کیهان امروز آمده است و از این روی در این وجیزه به همین مختصر بسنده میشود.
گفتنی است، برخی نیز با اشاره به عملکرد ناکام دولت در مذاکرات هستهای، ابراز نگرانی میکنند که مبادا این توافقنامه هم به سرنوشت فاجعهبار برجام دچار شود که در این خصوص همین اندازه باید گفت دولت محترم در برنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، مانند مذاکرات هستهای فعال مایشاء نیست.
۳- انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال جاری یکی دیگر از نشانههای امیدآفرین امسال است. انتخابات ریاست جمهوری مانند همیشه سرزندگی و ثبات مثالزدنی نظام را به نمایش میگذارد و به قول رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزیشان «انتخابات در واقع یک نوسازی در کشور است، وقتی انتخابات انجام میگیرد یعنی یک افراد تازهنَفَسی وارد میدان میشوند، وارد کار میشوند، و در دستگاه اجرایی کشور یک نوسازیای به وجود میآید که این خیلی چیز مهمّی است». ولی انتخابات امسال از ویژگی امیدبخش دیگری نیز برخوردار است. توضیح آنکه دولت آقای روحانی با وعدههای فراوانی که داد بر کرسی اجرایی کشور نشست ولی متاسفانه بسیاری از وعدهها بر زمین ماند و نه فقط مشکلاتی که وعده حل آنها را داده بود برطرف نشد بلکه مشکلات کمرشکن دیگری نظیر گرانیهای افسارگسیخته، بیکاری، تورم، افزایش نجومی قیمت مسکن و اجارهبها، تعطیلی کارخانجات و کارگاههای تولیدی، توقف فعالیتهای هستهای، افزایش تحریمها، کاهش بیسابقه ارزش پول ملی و... را نیز به ملت تحمیل کرد. برای ارزیابی عملکرد دولت کافی است وعدههای داده شده را با آنچه در عمل دیده میشود به مقایسه بنشینید...
این سخن اگرچه تلخ و ناگوار است ولی پایان کار دولت کنونی و رویکرد مردم به دولتی کارآمد و جوان و انقلابی یکی از نشانههای امیدآفرین در سال پیشروی است.
۴- سال ۱۴۰۰ را در حالی آغاز میکنیم که آمریکا بهعنوان اصلیترین دشمن مردم و نظام اسلامی ایران و نیز کشورهای اروپایی که همواره دنبالهروی آمریکا بودهاند با دهها بحران سخت و شکننده روبهرو هستند تا آنجا که برخی از صاحبنظران برجسته غربی، آمریکا را روی قوس نزولی ارزیابی کرده و برای نظر خود دلایل و نشانههای غیر قابل تردیدی ارائه میکنند. رژیم صهیونیستی که روی پرچم خود دو خط آبی بهنشانه از نیل تا فرات داشت امروزه دور خود از رو و زیرزمین دیوار میکشد! و در محاصره کامل نیروهای مقاومت قرار دارد. فلاکت کشورکهای اجق وجق آن سوی خلیجفارس که جای خود دارد و...
۵- و بالاخره برخورداری از مجلس جوان و انقلابی و پُرکار (برخلاف مجلس قبلی)، مقابله بیامان و بدون ملاحظات سیاسی و حزبی با مفسدان اقتصادی، بازگشت بسیاری از اموال غارت شده به بیتالمال، پیشرفتهای پرشتاب در عرصههای علمی و نظامی، گسترش شرکتهای دانشبنیان با دستاوردهای بزرگ و بعضاً منحصر به فرد، رواج کارآفرینی و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد، نشانههای قابل تکیهای است که از موفقیتهای درخور توجه در سال جدید حکایت میکند و برطرف شدن مشکلات پیشروی را نوید میدهد... انشاءالله الرحمن.
,
, ,
,
سال 1400 سال امید
, سال 1400 سال امید,سیدعلی علوی در خراسان نوشت:
, سیدعلی علوی در خراسان نوشت: ,
هبر انقلاب در سخنان نوروزی به مجموعه ای از مطالب اشاره کردند که در واقع نقشه راه ایران در سال 1400 است باتوجه به اهمیت و برخی رویدادهای خبری در ایام نوروز در این مقال به سه نکته می پردازم.
بارسنگین ریاست جمهوری آن چه از سخنان رهبر انقلاب برمی آید بیش از همه تاکید موکد ایشان به کاندیداهای کارزار انتخابات است موضوعی که متفاوت از دوره های قبل به نظر می رسد مخاطب قرار دادن صریح کسانی است که می خواهند خود را کاندیدای ریاست جمهوری کنند اصولا ادبیات رهبر انقلاب در انتخاب های گذشته توصیه عمومی به همه داوطلبانی بود که میخواستند وارد عرصه انتخابات شوند ولی نوع تحذیر ایشان به کاندیداهای احتمالی با این ادبیات «مطلبی را میخواهم به داوطلبان عرض بکنم، به آن کسانی که داوطلب ریاست جمهوری میشوند -حالا شروع شده دیگر؛ الان مدّتی است که افراد پیدرپی اعلام میکنند که میخواهند شرکت کنند- میخواهم به آنها بگویم انتظار داریم سنگینی کار را بدانید؛ شما که داوطلب شدهاید، بدانید چه چیزی را میخواهید بر دوش بگیرید، چه بار سنگینی را میخواهید بر دوش بگیرید؛ این را بدانید. اگر دیدید میتوانید، خیلی خب، وارد کارزار انتخاباتی بشوید؛ امّا این جور نباشد که سنگینی کار را ندانید. اوّلاً مشکلات و مسائل اصلی کشور را بشناسید.
مسائل کشور یکی، دو تا که نیست؛ صدها مسئله هست که از این صدها مسئله اقلّاً دهها مسئلهاش جزو مسائل اساسی و مهمّ کشور است؛ اینها را بدانید، بدانید که مشکل کشور کجاست و مسائل کشور چیست، برای حلّ آن مسائل هم یک برنامه و راه حلّی داشته باشید، ولو اجمالی؛ حالا نمیگوییم تفصیلی؛ ولو به نحو اجمال، یک راه حلّی برای آن داشته باشید. مسئله اقتصاد را بشناسید؛ اقتصاد مهم است. در خود مسئله اقتصاد کارهای مهمّی هست؛ رشد تولید ملّی، رشد سرمایهگذاری ملّی، تقویت پول ملّی، مسئله تورّم و امثال اینها ذیل عنوان اقتصاد است.» نشان از آن دارد که ازمنظر رهبر انقلاب ، اولا ریاست قوه مجریه آن هم در این مقطع کار سنگینی است که مرد میدان خود را می خواهد ثانیا شرایط کشور را شرایط آزمون و خطا نمی بینند شرایطی که تشخیص مسائل کشور، اشراف به مشکلات، داشتن راه حل ، کارآمدی به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت مردم در آن حرف نخست را میزند. در واقع آن چه که علاوه بر ایمان و مردمی بودن و ضد فساد بودن و مدیریت جهادی مورد اشاره رهبر انقلاب است تمرکز دولت آینده بر رفع مشکلات اقتصادی و برخورداری از راه حل های متناسب با توجه به ظرفیت های داخلی است رویکردی که برای خروج ایران از فشار بیرونی حداقل در دولت آینده ضروری به نظر می رسد.شاید بشود کارآمدی در حوزه اقتصاد را مهم ترین گزاره به عنوان ماموریت دولت سیزدهم و نیاز مردم دانست.
,
برجام و تصمیم قطعی لغو تحریم ها مذاکرات هسته ای نیز یکی دیگر از سرفصل هایی بود که رهبر انقلاب به آن پرداختند موضوعی که همچنان یکی از مسائل روز کشور است .رهبر انقلاب با تاکید بر مواضع قبلی راه بازگشت آمریکا به برجام را لغو عملی تحریم ها دانستند. موضوعی که در این مقطع حساس که دوره چانه زنی هاست و به عبارتی می تواند در ماه های پایانی جنگ اراده ها باشد باید مورد توجه دولت دکتر روحانی به ویژه در چند ماه باقی مانده قرار گیرد. در واقع گرچه آقای روحانی و دستگاه دیپلماسی طی هفته های گذشته مدل هایی را برای بازگشت گام به گام آمریکا به برجام مطرح کردند اما موضع صریح رهبر انقلاب در ضرورت لغو عملی کلیه تحریم ها برای بازگشت آمریکا به برجام به نظر میرسد راه را برای هرگونه دو صدایی و توجیهی در مذاکرات هسته ای بسته است.در 2 یادداشت قبلی ام ذکر کرده ام که زمان در شرایط فعلی در حوزه مذاکرات هسته ای به نفع ایران است بنابراین منطقی نیست تا وقتی که زمان برای کسب امتیاز بیشتر به نفع ماست به نفع طرف آمریکایی اقدامی صورت گیرد شاید بهتر باشد دولت دوازدهم حداکثر ظرفیت لازم را برای دولت سیزدهم فراهم کند.همچون برگ های برنده دولت ترامپ برای دولت بایدن.
مدیریت فضای مجازی
یکی دیگر از سرفصل هایی که رهبر انقلاب به آن پرداختند موضوع مدیریت فضای مجازی بود موضوعی که متاسفانه بااظهارات عجیب وزیر ارتباطات در دو قطبی فیلترینگ بازنمایی غلطی درباره آن صورت گرفت.جالب آن جاست که با یک جست وجوی ساده درمیان بیانات رهبرانقلاب می توان دید که ایشان هیچ گاه در بیانات شان از کلمه فیلترینگ حتی یک بار هم استفاده نکرده اند در واقع در حالی که رهبر انقلاب در آخرین بیانات خود در تاریخ 21 اسفند سال گذشته از فرصت های فضای مجازی صحبت می کنند و ماموریت جوانان را امیدآفرینی با ابزار فضای مجازی می دانند ،جای سوال دارد که آقای جهرمی به عنوان یکی ازمتولیان امر این حوزه چرا در بازنمایی مطالبه رهبر انقلاب از دوقطبی فیلترینگ سخن می گوید .
جالب آن جاست که آقای وزیر در مصاحبه اش در ایام نوروز با اعتماد آنلاین به صراحت با تاکید برهمان دوقطبی خود ساخته می گوید عده ای طرفدار فیلترینگ هستند و عده ای مخالف آن و من هم جزو کسانی هستم که مخالف فیلتریگ هستند و عقلانیت حاکمیت خودش تصمیم میگیرد که کدام مسیر بهتر است .
,در واقع آقای جهرمی بدون در نظر گرفتن جایگاه خود به عنوان اصلی ترین متولی مدیریت فضای مجازی با یکی کردن “مدیریت” و “فیلترینگ” خود را خارج از این گود ترسیم می کند این در حالی است که رهبر انقلاب در صحبت های نوروزی خود به صراحت از بحث رهاشدگی فضای مجازی گلایه کردند که ناظر به مدیریت است نه محدودیت .بله حتما فیلترینگ طرفدارانی دارد اما در بیانات رهبر انقلاب که فضای مجازی را یک فرصت می دانند سخنی از فیلترینگ مطرح نیست بلکه موضوع مدیریت بر فضای مجازی است. موضوعی که تقریبا به عنوان یک قاعده در تمامی کشورهای توسعه یافته برای آن ساختار ، قانون و سازمان های متولی دارند موضوعی که به طور مفصل در گزارش امروز صفحه5 روزنامه به آن پرداخته ایم به هر روی به نظر می رسد ورود به سال 1400 که طلیعه قرن جدید نیز است نیازمند نگاه جدید و مبتنی بر برنامه ریزی های بلند مدتی است که بخش زیادی از مشکلات فعلی کشور ناشی از همین برنامه ریزی های مقطعی است که عملا حاصلی جز تکرار دوباره مشکلات نداشته و فرایند حل اساسی مسائل را با تاخیر مواجه می کند امید آن که سال جدید آغازگر رویکردی جدید در نگاه و عملکرد مسئولان در حوزه های مختلف نسبت به مسائل و مشکلات مردم و کشور باشد. سال 1400 به همت مردم و مسئولان می تواند سال انتخاب دولتی کارآمد، گشایش های داخلی و خارجی و پایان کرونا باشدان شاء ا....
,,
, ,
,
غرب چرا نگران همکاری ایران و چین شد
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:
, عباس حاجی نجاری در جوان نوشت: ,
روز شنبه (۷ فروردین) سند جامع همکاری ایران و چین بعد از فراز و نشیبی پنج ساله به امضای وزرای خارجه دو کشور رسید و بهعنوان نقشه راهی برای ارتقای عملی روابط دو کشور در سطوح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعه همهجانبه همکاریهای دو کشور در دستور کار قرار گرفت. وزارت امور خارجه اعلام کرد که این سند یک نقشه راه برای همکاریهای جامع دو کشور بوده و حاوی هیچ قراردادی نیست. بنابراین در هیچ کجای این سند کمی سازی در خصوص چشمانداز همکاریهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا راهبردی صورت نگرفته و حاوی هیچ عدد و رقم خاصی ازجمله در مورد سرمایهگذاری و منابع پولی و مالی نیست. همچنین مطابق متن سند منتشرشده، واگذاری هیچ منطقه و یا انحصار متقابل و یکجانبهای به امضای وزیران خارجه دو کشور نرسیده و حاوی واگذاری مدیریت، اداره و یا بهرهبرداری هیچ منطقه و حوزهای نیز نیست. اما برنامه جامع در بازه زمانی بلندمدت (۲۵ ساله) رویکردی مبتنی بر احترام متقابل و منافع برد- برد در زمینه روابط دوجانبه، منطقهای و بینالمللی را مدنظر قرار داده است.
اما بهرغم جنجالسازی رسانههای غربی و برخی دنبالههای داخلی آنها که از همان روزهای اولیه تلاش کردند وابستگی ایران به چین و یا نادیده گرفته شدن اصل نه شرقی و نه غربی را در ورای این سند القا کنند به رسمیت شناختن اشتراکات فرهنگی، تقویت چندجانبه گرایی، حمایت از حق دولتها برای برخورداری از حق حاکمیت برابر و تأکید بر بومی بودن مدل توسعه از جمله موارد ذکرشده در سند است.
اگر اعلام نگرانی صریح بایدن نسبت به این تفاهمنامه و پاسخ چند روز پیش او به سؤال خبرنگاری که از وی پرسید «چقدر نگران همکاریهای ایران و چین هستید؟» و او پاسخ داد: یک سال است که نگران آن هستیم. ملاکی در زمینه نوع واکنش امریکاییها در شرایط تداوم فشار و تهدید علیه ایران بدانیم، ارزیابی نشریه امریکایی «والاستریت ژورنال» جزئیات بیشتری از این نگرانی را آشکار میکند. این نشریه امریکایی بابیان اینکه امضای سند راهبردی بین ایران و چین باعث نقش بر آب شدن نقشههای امریکا برای منزوی کردن تهران شد، نوشت پکن در سالهای اخیر یک شریک تجاری مهم برای ایران بوده است. این نشریه سپس بابیان اینکه چین در سالهای اخیر یک شریک تجاری حیاتی برای ایران بوده، بهگونهای که در ماه گذشته روزانه ۹۱۸ هزار بشکه [نفت]از ایران وارد کرده است، افزود: «اکنون این توافق با چینیها، چشمانداز سرمایهگذاریهای خارجی در ایران را که بسیار به آن نیاز داشت، ارائه میکند و توافق با چین، این سیگنال را میدهد که ایران متحدان قدرتمندی دارد ازجمله کشوری که یک کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل دارد.»
توجه به چند نکته کلیدی در مورد این سند ضروری است:
- بند هشتم سند مبنی بر اینکه در راستای حمایت از چندجانبه گرایی، طرفین در مقابل فشارهای غیرقانونی طرف ثالث از اجرای این سند حفاظت مینمایند، محاسبات دولت امریکا در اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران را بههمریخته و برای ایالاتمتحده امریکا یک کابوس است. موضع اخیر بایدن و سخنان نیکی هیلی یکی از مقامات سابق امریکا که گفته بود نباید اجازه دهیم این تفاهم به سرانجام برسد در غیراین صورت تحریمها بلااثر میشود، ناشی از آن است.
- در عرصه جهانی و تعاملات بینالمللی، وجود چنین اسنادی برای هر کشوری نوعی دارایی و ظرفیت تولید ثروت به شمار میرود، فارغ از آنکه بین آلمان و ژاپن باشد یا کانادا و ترکیه. اینکه ایران با دومین قدرت اقتصادی جهان چنین سندی را مبادله میکند، یک دستاورد مهم و ارزشمند است.
- عملیاتی کردن مفاد این سند، نیاز به دو گروه اسناد دارد: برنامه اقدام و عمل (Action Plan) و قراردادهای تعهدآور موردی برای هر طرح. بنابراین حفظ منافع ایران در عمل، بستگی به این اسناد و اجرای آن دارد.
- بهرغم فضاسازی رسانههای غربی و شبکههای مرتبط با آنها در روزهای اخیر، این سند بیانگر نقش راهبردی ایران درروند تحولات منطقه است و بیانگر آن است که چین برای رسیدن به قدرت برتر نیاز به همکاری، تعامل و تقویت روابط با کشوری مثل ایران دارد که در میان دو حوزه ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک خزر و خلیجفارس قرارگرفته است.
- به سند جامع راهبردی ایران و چین باید از زاویه منافع ملی نگریسته و از هرگونه بهرهبرداری جناحی پرهیز و تلاش شود تا منافع ملی در لایههای جامعه با هر گرایشی نسبت به تقویت آن روشنگری شود. در این میان جریان سازی غربگرایان داخلی علیه این سند با توجه به اینکه او دنیا را در امریکا و اروپا خلاصه میکند، از این منظر باید مورد توجه قرار گیرد. نباید فراموش کرد اصلیترین جریان مخالف این معاهده همان جریانی است که از امریکا خواسته بود علیه ایران دست به تحریمهای فلجکننده بزند!
- در عرصه جهانی و تعاملات بینالمللی، وجود چنین اسنادی برای هر کشوری نوعی دارایی و ظرفیت تولید ثروت به شمار میرود، فارغ از آنکه بین آلمان و ژاپن باشد یا کانادا و ترکیه. اینکه ایران با دومین قدرت اقتصادی جهان چنین سندی را مبادله میکند، یک دستاورد مهم و ارزشمند است؛ و این در حالی است که سیاست اصولی نه شرقی نه غربی به معنای نفی سلطهپذیری است نه قطع ارتباط با جهان خارج. طبیعی است که با حفظ این اصول منعی برای گسترش روابط دو یا چندجانبه در قالب اتحادها و ائتلافها وجود ندارد.
- بهرغم جنجالهایی که در روزهای اخیر برخی با هدایت رسانههای بیگانه تلاش کردند در داخل با شعار مرگ برچین به راه بیندازند، بهرغم قدرتهای غربی که از گذشته در پی استعمار و استثمار ایران عزیز بودهاند، چین هیچگاه در طول تاریخ چشم به تمامیت ارضی ایران نداشته است. در دوره معاصر نیز چه در زمان پهلوی و چه جمهوری اسلامی همواره در جهت ایجاد روابط متوازن با ایران ساعی بودهاست، البته این گزاره به معنای آن نیست که چینیها منافعشان را در همکاری با ایران دنبال نکنند.
- چین هم به نفوذ منطقهای و هم به نفت ایران نیازمنداست، با توجه به اینکه اکثر منابع نفتی جهان زیر تسلط امریکاست و در صورت ادامه روند رشد اقتصادی چین و تضعیف امریکا در معادلات اقتصاد و تجارت بینالملل، هرلحظه این امکان وجود دارد که امریکا متحدان نفتی خود را جهت تحریم فروش نفت به چین تحت فشار قرار دهد و تولیدات آن را مختل کند. بنابراین مسئولان چینی به دنبال یک منبع قابلاتکای درازمدت و دارای ثبات امنیتی برای خرید نفت باقیمت مناسباند.
- چین بههیچ وجه ازنقطه نظر فرهنگی ملت ایران را تهدید نمیکند و ایدئولوژیاش برای مردم ایران با فرهنگ متعالی اسلامی، ایرانی جذاب نیست، اما نقطه قوت چین به لحاظ فرهنگی که مورد نیاز ایران، نظم آهنین و مدیریت کارآمدی است که توانسته است تولید ثروت کند و کشوری با نزدیک به یک و نیم میلیارد نفر جمعیت را تبدیل به یک ابرقدرت اقتصادی و بازیگر اصلی در دنیا کرده و با سرعت در حال جلو زدن از امریکاست.
- مهمترین منفعت این توافق برای ایران دستیابی به فناوریهای جدید به ازای فروش و صدور نفت است و این همان راهبردی است که از سالهای اخیر بهعنوان جایگزینی برای صدور نفت و واردات محصولات ساختهشده و مدنظر ایران بوده است و از آنجایی که تحریمهای ۴۰ ساله غرب علیه جمهوری اسلامی بیشترین تأثیرش جلوگیری از دسترسی ایران به فناوری روز جهان بوده است، همکاری ایران با چین میتواند در ورود فناوریهای پیشرفته به ایران مؤثر باشد و نیروی کار ایران را در کارخانههای تولیدی فعال نماید.
- نکته آخر آنکه طبعاً کشورها در روابط و تعاملات اقتصادی و سیاسی منافع امنیت ملی خود را بر منافع طرفهای دیگر ترجیح داده و از آنجایی که رابطه ایران با چین، رابطه بین یک قدرت برتر اقتصادی و یک کشور در مسیر توسعه است در تنظیم اسناد و توافقات عملیاتی ذیل این سند باید ملاحظات ملی در زمینه راهبرد نه شرقی و نه غربی و اصول دیپلماسی کشور، یعنی عزت، حکمت و مصلحت مدنظر قرار گیرد.
,
, ,
,
تغییر ریل سیاست خارجی کشور
, تغییر ریل سیاست خارجی کشور,محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:
, محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت: ,,
امضای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، بهانهای شد که از منظری کلی و با نگاه از بالا سیاست خارجی جمهوری اسلامی مورد بازبینی و بررسی قرار گیرد. بسیاری از این سند به عنوان آغازِ پایانِ نگاه به غرب یاد میکنند. به دلایل متعدد تاریخی و سیاسی، میتوان گفت در این صد سال، سیاست خارجی ما معطوف به غرب بوده است. البته نگاه به غرب لزوماً به معنای غربگرایی نیست. به لحاظ تاریخی، در این صد سال، غرب در این منطقه حضور داشته و طبیعتاً چالش دولتها و ملتهای منطقه با غرب بوده است. اساساً حل مشکل با جهان، به معنای حل مسئله غرب بوده است. این قصه نه تنها برای ما صادق بوده بلکه برای همه کشورهای منطقه همینگونه بوده است. جهان اساساً غربی بود و لذا چالش غرب برای ما و جهان، در اولویت بود. برای ما البته نگاه به غرب، مرجحات دیگری نیز داشت. مولفههای ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ما، به علل مختلف، با غرب نسبت بیشتری مییافت تا با شرق. به طور مثال، امنیت خاورمیانه به امنیت اروپا بیشتر پیوند دارد تا با شرق جغرافیایی و...
,
امروز اما قدرت در جهان دچار شیفت شده است. شبکه قدرت جهانی دستخوش تحولات شده و عناصر جدیدی به صحنه بینالملل اضافه شده است. میتوان گفت جهان دیگر غربی نیست. این امر بسیار مهمی است. عناصر غیرغربی به جهان اضافه شده و عملاً ما وارد جهان پساغربی شدهایم.
لذا شرق به طور کلی جای غرب را تنگ کرده و در معادلات جهان جا باز کرده است. از طرف دیگر برای ما نیز مولفههای راهبردی که جبراً غرب را در اولویت سیاست خارجی ما قرار میداد دچار تغییر شدهاند. نفت خلیج دیگر برای غرب اهمیت چندانی ندارد، سوزن زدن به امنیت اروپا دیگر آمریکا را تحریک نمیکند و در واقع غرب از آن یکپارچگی امنیتی کمی فاصله گرفته است. موارد متعددی میتوان برشمرد که حکایت از این میکند که پارادایم قدرت در صحنه بینالملل عوض شده است. لذا طبیعتاً جمهوری اسلامی باید سیاست کلی و راهبردی خود را مورد بازبینی قرار دهد. البته سالها است که ما به دنبال تغییر راهبرد نگاه به غرب هستیم. گشودن پارادایم نگاه به شرق میتواند امکانهای جدیدی برای ما ایجاد کند. البته باز باید تاکید کرد معنای نگاه به شرق، شرقزدگی نیست. اساساً نباید خوانشی ایدئولوژیک از این راهبرد داشت. شرق، تازه موضوعیت یافته است. تا اکنون خود شرق نیز نگاه به غرب داشت؛ چراکه جهان، غربی بود. اما اکنون اصطلاحاً وارد جهان پساغربی شدهایم لذا شرق اهمیت راهبردی یافته است. مضافاً ما پس از انقلاب، به علت نگاه ضد غربی، نه توانستیم در نسبتی منطقی با غرب منافع خود را تامین کنیم و نه به طور جدی روابط استراتژیکی با شرق برقرار کردیم. برشمردن علل این ناکامی مجالی دیگر میخواهد اما به هر علت ما میان شرق و غرب معلق بودیم.
در چنین فضایی امضای سندی راهبردی با بزرگترین قدرت اقتصادی شرق، اقدام مهمی در تغییر ریل سیاست خارجی به حساب میآید. البته برخلاف نظر موافقان و مخالفان سند همکاری۲۵ ساله ایران و چین، اهمیت این سند به خاطر دستاوردهای اقتصادی و فنی آن نیست؛ چراکه این سند حاوی هیچ قرارداد مشخص اقتصادی که نشان دهد موضع مخالفان درست است یا موافقان، نیست بلکه اهمیت این سند به زعم نگارنده بخاطر رفع بلاتکلیفی از سیاست خارجی کشور میباشد. سالهاست در کنار دشمنی غرب با ایران راهبرد اصلی نظام، چرخش به شرق و گسستن روابط پرسابقه ایران و غرب بود. اما این مهم در منظومه عمل دولتهای سازندگی، اصلاحات، احمدی نژاد و روحانی گرفتار تعلیق شد. هیچکدام از دولتهای ذکر شده حاضر به تمکین این سیاست راهبردی نشدند. حال در انتهای دولت روحانی با امضای سند مذکور عملاً فرمان قطار سیاست خارجه کشور از ریل غرب به ریل شرق تغییرجهت داد. بیتردید این تغییر مسیر نمایش یک پارادایم جدید در سیاست خارجی کشور است و به دلیل خروج سیاست خارجی از تعلیق بین دوراهی غرب و شرق گام مهمی در جهت احیای فرصتهای جدید پیش روی سیاست خارجی کشور است.
,
, ,
,
ایران و جنگ سرد آمریکا و چین
, ایران و جنگ سرد آمریکا و چین ,سیدعلی خرم در آرمان نوشت:
, سیدعلی خرم در آرمان نوشت:,
از سه دهه پیش، استراتژیستها و برنامهریزان آمریکا به این نتیجه رسیدند این چین که در یک موقعیت استثنائی و با کمک استثنائی شامل میلیاردها دلار سرمایه، تکنولوژی پیشرفته و مدیریت نوین آمریکائی، رشد کرده، اکنون آنچنان بزرگ شده که در حال تنه زدن به دایهاش است و چه زود آمریکا را از صحنه اقتصادی و سپس نظامی و تکنولوژیک خارج سازد. لذا این استراتژیستها به دولت آمریکا تجویز کردند، ورق را برعکس کرده و قبل از اینکه چین از کنترل خارج شود، آن را با ابزار مختلف مهار سازند.
استراتژی مهار چین بهطور رسمی از زمان جورج بوش پسر پیاده شد و آمریکا به مناسبتهای مختلف اعلام میکرد، میخواهد مرکز ثقل سیاسی امنیتی خود را از خاورمیانه به خاور دور منتقل سازد. دونالد ترامپ این استراتژی را در ابعاد اقتصادی با صراحت پیاده کرد و صنعت چینی هواوی که دارای نفوذ و بازار زیادی در آمریکا و اروپا بود را زیر ضربات سهمگین خود گرفت تا حدی که با تبانی، مدیرعامل آن را در کانادا دستگیر و زندانی کرد. در مذاکرات تجاری نیز، جنگ قطعی آمریکا با چین واضح و روشن شد و دو طرف خجالت را کنار گذاشته و در مقابل هم صفآرائی کردند که اجلاس آلاسکا در هفته قبل آخرین نمونه آن بود. دونالدترامپ در راستای این استراتژی، چین را متهم کرد کوید 19 را در آزمایشگاههای ووهان تولید و در جهان گسترش داده تا از نظر اقتصادی دست بالا را بدست آورد. در حالیکه دلایل دیگری وجود دارد که امکان تولید عمدی این ویروس در آزمایشگاههای آمریکا بیشتر دیده میشود. به هرحال دستگاههای تبلیغاتی آمریکا و غرب دست به کار شدند تا در جهان و بهویژه در کشورهای مساعد مانند ایران، تبلیغات ضدچینی صورت گیرد تا به دو هدف نائل آیند، یکی کوبیدن قدرت چین و دیگری کوبیدن حکومت ایران و ایجاد بیاعتمادی بیشتر بین حکومت و مردم.
,کشورهای منطقه نیز که در اثر خصومتهای دهههای اخیر، همگی به دلایل مختلف مایل به مشاهده افول مردم و کشور ایران و حتی تجزیه ایران بوده، خیزش اقتصادی صنعتی ایران را مطابق با منافع ملی خود نمیبینند و طبیعتاً با کمک ستون پنجم خود در ایران، هرگونه اتصال ایران به چین با مقاصد راهبردی را محکوم کرده و در نزد مردم بیاعتبار میسازند.
,معارضین ایرانی خارج از کشور هم که دائم در تبوتاب سقوط جمهوری اسلامی بسر میبرند، طبیعتاً از طریق همفکران و یاران خود، تخم نفاق و اختلاف را در میان مردم ما میافشانند تا این کشور و مردم آن سامان نیافته و شاهد رشد و توسعه نباشند تا شاید شرایط برای حکومت آنان فراهم شود. به همین جهت مشاهده شد از بهمن 98 تا کنون بهطور مرتب تبلیغات ضد چینی به اشکال مختلف در ایران و آمریکا مطرح و در فضای مجازی ایران به طرز بیسابقهای دامن زده میشود. بعد از موج اول ضد چینی درباه تولید ویروس کوید 19، اکنون موج دوم درباره امضای برنامه راهبردی 25 ساله همکاری ایران و چین وارد بازار شده و آنچنان مضحک مطالبی کذب مطرح میشود که هر فرد با اطلاعات اولیه تشخیص میدهد که چقدر ساختگی و مصنوعی است. درحقیقت غرب و همه مخالفین جمهوری اسلامی، نمیخواهند ایران به سمت چین برود و اقتصاد و صنعت خود را سامان دهد به سه دلیل: اول اینکه ایران تا موقع انقلاب جزء بلوک غرب بوده حالا چرا باید به سمت شرق رفته و با برنامه راهبردی 25 ساله، خط مشی اقتصاد و صنعت و تجهیزات نظامی و مهمتر از آن استراتژیهای نظامیاش در شرق تعیین شود؟ دوم، ایران با پتانسیل قوی چرا باید به پتانسیل چین که قرار است درمقابل آمریکا کوبیده شود، اضافه شود؟ سوم، همه امید آمریکا و اروپا این بود که ایران را در صحنه برجام در سه کنج گیر بیاورند، شایدتسلیم شود...
,
پس چرا مفری برای ایران پیدا شود؟ به عبارت دیگر دلیل اول از نگاه منافع غرب، دلیل دوم از نگاه منافع چین و دلیل سوم از نگاه منافع ایران مطرح است. حقیقت این است که تاکنون چین و روسیه هیچگاه دوست واقعی ایران نبودهاند و فقط از کارت ایران در مذاکرات با آمریکا استفاده کردهاند. نمونهاش همراهی روسیه و چین با آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد و تصویب تحریمها علیه ایران (1390 – 1385) است. ایران هم هربار سرخورده برگشته است ولی چون تمام پلها با غرب را پشت سر خود خراب کرده، راهی برای برگشت بهسوی غرب وجود نداشت که به معنای تسلیم تلقی میشد و اعتبار خود را نزد طرفداران این سیاست در ایران از دست میداد. اما چین هم تصور میکرد دونالد ترامپ یک استثناء در تاریخ سیاسی آمریکا بود و با آمدن جو بایدن جهان گلستان میشود و درگیریها بین آمریکا و چین به سطح رقابت و همکاری بین دو کشور تغییر خواهد کرد. تا اینکه بعد از اجلاس آلاسکا بین دو کشور، چین متوجه شد خیر، سیاستهای ترامپ تبدیل به سیاستهای دائمی آمریکا شده است. امروز چین حلقه تنگ محاصره از سوی آمریکا و اروپا را کاملاً حس میکند و برای رهایی از این محاصره بایستی اولاً، در اندیشه تغییر در نظم و ساختار جهانی باشد ثانیاً دوستان و همپیمانانی شایسته اطمینان برای آینده بیابد. ایران نمونه بسیار خوبی برای این انتخاب چین است زیرا کشوری ثروتمند و در منطقه خود پرجمعیت است، دارای حکومتی ضد آمریکایی که در اشتیاق همکاری با شرق است. ضمناً در اثر تحریمهای آمریکا، بهشدت در پی یافتن پناهگاهی از نظر اقتصادی و سیاسی امنیتی است.
همان خصوصیاتی که چین برای مبارزه احتمالی با آمریکا احتیاج دارد و میتواند به آن اعتماد کند. البته نباید غافل بود که چین منتهای تلاش خود را به کار میبرد که جنگ سرد آمریکا با خود را تا آنجا که ممکن باشد نفی کرده و به عقب بیندازد؛ لذا هیچگاه آمریکا را دشمن خود تلقی و معرفی نمیکند. این موضوع با توجه به سرمایهگذاری عظیمی که چین در بازار مالی و اقتصادی آمریکا کرده است، روشنتر میشود. همچنین چین سعی میکند با متحدین آمریکا در اروپا و خاورمیانه آنقدر از نزدیک کند نماید که شائبه دشمنی چین با آمریکا اثبات نشود (قابل توجه عمیق سیاستمداران کشور). بنابراین برنامه راهبردی 25ساله چین با ایران که مدتی چین به آن بیرغبتی نشان میداد به یکباره جدی شد و حالا منافع و امنیت ملی چین ایجاب میکند در همکاری و دوستی استراتژیک با ایران کمی جدیتر باشد. اولین مظهر این دوستی، اعلام خرید دائمی نفت ایران بدون توجه به تحریمهای آمریکا که در برنامه راهبردی هم آمده است. دومین مظهر دوستی، اعلام مشترک با روسیه و درخواست برگشت آمریکا به همان برجام قبلی و تقبیح آمریکا بخاطر زورگویی به ایران و ادامه تحریمها.
,سومین مظهر دوستی با ایران میتواند در بهترین حالت این باشد که غرب را از بردن پرونده هستهای ایران از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل منصرف کند و اگر چین در شورای حکام آژانس نتوانست، در شورای امنیت از حق وتو برای مخالفت با تصویب قطعنامه تحریم علیه ایران، استفاده کند. این ضربه اساسی به ساختار فکری آمریکا و اروپا درباره برجام خواهد بود و مجبور میشوند بدون سروصدا به همان برجام بازگردند. در این رابطه باید قویاً به برخی نکات توجه کرد: اول، هرگونه مبالغه و بزرگنمایی طرف ایرانی درباره این برنامه راهبردی و یا قرار دادن آن به عنوان سکوی ابراز دشمنی با آمریکا و یا دشمنی با کشورهای منطقه میتواند چین را از نیمه راه پشیمان برگرداند. در اوایل راهاندازی برنامه هستهای ایران، اینجانب ترتیب دیدار آقای رضا امرالهی، معاون نخستوزیر و رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران با مقامات هستهای چین را دادم.
,ایشان در برگشت به تهران آنقدر از بازدیدها دچار شعف شده بود که در مصاحبه فرودگاه آنچه را نباید بگوید، گفت. مقامات چین اینجانب را احضار و هشدار دادند چون ملاحظات با آمریکا دارند اگر آقای امرالهی متوقف نشود هرگونه همکاری هستهای با ایران متوقف میشود. با اینکه به ایشان این پیغام را دادم ولی ایشان جدی نگرفت و با مصاحبه دوم آقای امرالهی، چینیها برنامه همکاری هستهای با ایران را متوقف و با اینکه مهندس موسوی، نخستوزیر به ایشان تذکر داد و ایشان دیگر مصاحبه نکرد اما چینیها تا دهسال حاضر به صحبت درباره فعالیتهای هستهای نشدند (قابل توجه آقای شمخانی). دوم، ممکن است آمریکا در پرتو این تحولات مجبور شود نرمشی اساسی در رفتار خود با چین نشان دهد در این صورت امکان دارد چین هم دوباره سرمست شده، بجای تلاش برای تغییر نظم جهانی، واقعه بزرگ را عقب بیندازد، درصدد دلجوییی و همکاری با آمریکا برآید و با کارت ایران مجدداً بازی کند.
,پس ایران باید بر روی امکانات و دیپلماسی خود حساب کند و همه تخممرغها را در سبد چین نگذارد و چین را فقط در کنار خود برای ارتقای اقتصاد و صنعت ببیند. سوم، ابداً به صلاح منافع و امنیت ملی ایران نیست که کشورمان در دعوای آمریکا و چین وارد شود که مجبور خواهد شد تبعات آن دعوا را بپذیرد. رضاشاه فدای دعوای بریتانیا و روسیه با آلمان شد و بدون دلیل او را از کار برکنار کردند چون رضاشاه با آلمان رفاقت قبلی داشت. چهارم، زمانی جایگاه ایران نزد چین و روسیه مهم و خواستنی میشود که آنها در بیم و امید بهبود روابط ایران با غرب باشند. به عبارت دیگر در یک تعامل سازنده با همه جهان، میتوان توازن و استقلال سیاسی کشور را حفظ کرد و تکیه یک طرفه به شرق یا غرب، طرف دیگر را نسبت به جایگاه ایران بیعنایت میسازد و اگر رقابت بین شرکتهای چینی، آمریکایی و فرانسوی باشد، همه درست کار میکنند و منافع مردم ایران محفوظ میماند. پنجم، بیش از اندازه بر روی این برنامه راهبردی ایران و چین حساب باز نکنیم که موجب وهن ایران و ایرانی میشود.
,زیرا اگر چین بتواند درباره نفت، تحریمها را در نظر نگیرد ولی نمیتواند درباره نقل و انتقال بانکی، FATF را مد نظر قرار ندهد و اگر ایران نسبت به پیوستن به کنوانسیونهای مربوطه اقدامی نکند، عملاً به معنای عملیاتی نشدن برنامه راهبری خواهد شد. ششم، شرکتهای چینی در گذشته هم نشان دادهاند هرکجا بتوانند از تقلب و زیادهخواهی مبرا نیستند بنابراین بحثهای انجامشده درباره برنامه راهبردی، بهمعنای نادیده گرفتن نقاط ضعف و نواقص چینیها در گسترش روابط نیست. مسئولین به نوبه خود، متخصصین، بخش خصوصی و مردم هم به نوبه خود بایستی دائماً چهارچشمی از منافع خود پاسداری کنند.
,در پایان، باید برنامه راهبردی با چین را جدی گرفت و به دور از بزرگنمایی مبالغهآمیز خودی و به دور از تبلیغات طرفداران غرب و دستگاههای تبلیغاتی منطقه و معارضین خارجنشین، آن را در کمترین وقت برای اقتصاد و صنعت عملیاتی کرد. بر متخصصین و برنامهریزان واجب است برای هرقسمت این برنامه 25 ساله، خود برنامه دقیق عملیاتی داشته باشند و آن را به صورت موافقتنامه و قرارداد به مقامات کشور عرضه کنند. در آخرین مقاله به بررسی انتقادهای صورت گرفته به برنامه 25 ساله پرداخته میشود.
,,
,
انتهای پیام/ک
]
ارسال دیدگاه