اخبار داغ

منتقد سینما در گفتگو با دانا؛

سینمای اجتماعی؛ آینه ترک‌خورده‌ای که ویترین شد

سینمای اجتماعی؛ آینه ترک‌خورده‌ای که ویترین شد
آرش فهیم گفت: «سینمای اجتماعی» ایران که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ با آثاری مثل بچه‌های آسمان و آژانس شیشه‌ای پیوندی عمیق با زندگی مردم داشت، از دهه ۸۰ به بعد به سمت تولیدات جشنواره‌محور رفت.

آرش فهیم، نویسنده و منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با اشاره به ژانر اجتماعی در سینمای ایران، بیان کرد: اصطلاح سینمای اجتماعی اصلاً در فضای جهانی معنا ندارد. خودِ سینما یک پدیده اجتماعی است، چه دربارۀ جنگ باشد چه یک قصه عاشقانه. این برچسب در ایران ساخته شد تا به فیلم‌هایی که یا ساختار ضعیفی داشتند یا می‌خواستند ژست روشنفکری بگیرند، وزن بدهد.» لحنش محکم است؛ انگار سال‌هاست این نظر را تکرار می‌کند. توضیح می‌دهد که در ایران این اصطلاح بیشتر وسیله‌ای بوده برای مشروعیت‌بخشی به آثاری که در ظاهر به زندگی مردم می‌پردازند اما در واقعیت، حاصل یک نگاه جشنواره‌ای یا سیاسی‌اند.

دهه‌های شصت و هفتاد؛ وقتی واقعیت، فیلمنامه را می‌نوشت

این منتقد سینما به اشاره به فیلم های دهه شصت و هفتاد افزود: دهه 60 و 70  را میتوان دورانی دانست که فیلم‌هایی مثل «بچه‌های آسمان» یا «آژانس شیشه‌ای» ریشه در تحقیق و واقعیت اجتماعی داشتند و تصویرگر تجربه‌های بومی بودند. در دهه هشتاد همه‌چیز تغییر کرد. فیلم‌سازها بیشتر چشم به جشنواره‌های خارجی دوختند و همین باعث شد فاصله میان پرده سینما و زندگی واقعی بیشتر شود. «جدایی نادر از سیمین» و «ابد و یک روز» را پیش می‌کشد. موفقیت این آثار فقط محصول کیفیت هنری نبود، بلکه کمپین‌های تبلیغاتی و فضای سیاسی وقت هم نقش داشتند. موج‌سازی‌ها را مثل موج مکزیکی تشبیه می‌کند؛ یک حرکت گروهی که خیلی زود همه را درگیر می‌کند، حتی اگر از اصل ماجرا اطلاع دقیقی نداشته باشند. همین موج‌ها گاهی نقد منطقی را عقب می‌زنند یا حتی از مسیر درست منحرف می‌کنند.

سعید روستایی و سه‌گانه ناخواسته‌ی تغییر مسیر

فهیم با اشاره به سوابق سعید روستایی به عنوان کارگردان شناخته شده سینمای اجتماعی، خاطرنشان کرد: شروعش با ابد و یک روز و متری شیش و نیم پر قدرت و با تکیه بر واقعیت زندگی طبقات فرودست ساخته شدند، اما «برادران لیلا» فاصله زیادی از تجربه‌های واقعی گرفت و بیشتر محصول فضای جشنواره‌ای و گفتمان‌های سیاسی شد. همین تغییر باعث شد ارتباط عاطفی مخاطب با اثر کمتر شود و حتی کاراکتر اصلی در هیبت یک ضدقهرمان دیده شود.

زن و بچه: از دیالوگ‌زدگی تا خطاهای حقوقی و نگاه سیاه به خانواده

وی در ادامه به فیلم سینمایی زن و بچه اشاره و تصریح کرد: زن و بچه فیلمی است که با حمایت غیرعادی رسانه‌ای اکران شد. ساختار روایی آن پر از دیالوگ است و گره‌های داستانی‌اش گاهی غیرمنطقی و فانتزی، مثل ماجرای ازدواج خواهر کوچک با نامزد خواهر بزرگ‌تر. نگاه کلی فیلم به خانواده، ازدواج و فرزندآوری به شدت منفی است و تقریباً هیچ جایی برای شخصیت‌های مثبت یا همدل باقی نگذاشته. از نظر حقوقی و اجتماعی هم ایرادهای جدی دارد؛ مثالش همین گرفتن حضانت توسط پدربزرگ الکلی است که در واقعیت امکان‌پذیر نیست.

بلاتکلیفی امروز؛ سکوت در بزنگاه‌ها و بازار حبابی فیلم‌ها

وی در ادامه به اشاره بخش کلان سینمای ایران گفت: سیاست‌گذاری‌ها به ضرر فیلم‌های ملی و خانوادگی‌ست، آثار ملی یا بومی کمتر فرصت اکران می‌گیرند، و هنرمندانی که مسیر ملی را انتخاب می‌کنند، در معرض بایکوت یا فشار قرار می‌گیرند. در بزنگاه‌های اجتماعی و سیاسی مهم، مثل جنگ دوازده روزه اخیر، سینما یا واکنشی و کند است یا اصلاً سکوت می‌کند. نتیجه این خلأ، پر شدن گیشه با کمدی‌های تجاری و فیلم‌های پمپاژی است که حبابی‌اند و دیر یا زود می‌ترکند.

فهیم معتقد است که نمیتوان امید چندانی به بازگشت واقعی سینمای اجتماعی داشت. به نظر این منتقد تا زمانی که پژوهش‌های عمیق و حمایت هدفمند شکل نگیرد و فضای جشنواره‌ای و سیاست‌زده بر سینما حاکم باشد، این برچسب فقط نامی پوشالی خواهد بود؛ چیزی که بیشتر به کار تبلیغات و موج‌سواری می‌آید تا بازتاب دادن چهره واقعی جامعه.

 

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه