نایب رئیس سابق انجمن ملی خرما در گفتگو با دانا؛
خرما فراتر از یک کالای کشاورزی، بخشی از امنیت غذایی و فرهنگی ایران است/ چرا خرمای ۷۰ هزار تومانی تا ۲۵۰ هزار تومان فروخته میشود؟
کارشناس بازار خرما، تأکید کرد که گرانی خرما بیش از آنکه ناشی از صادرات باشد، نتیجه ضعف سیاست گذاری دولتی و بازرگانی، بستهبندی و ناکارآمدی زنجیره توزیع است.
محسن رشید فرخی ، کارشناس و فعال با تجربه اقتصادی در حوزه بازار خرما و نایب رئیس سابق انجمن ملی خرما، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی شبکه اطلاعرسانی راه دانا، به بررسی عوامل مؤثر بر قیمت این محصول پرداخت و با تأکید بر اینکه نگاه سطحی و تمرکز بر قیمت هر دانه خرما میتواند افکار عمومی را از مسیر درست منحرف کند، تصریح کرد که خرما به عنوان یک کالای فلهای، نیازمند ارزیابی دقیق بر اساس وزن و کل فرآیند تولید است.
این کارشناس توضیح داد که چنین رویکردی نه تنها به درک بهتر بازار کمک میکند، بلکه میتواند به سیاستگذاران در اتخاذ تصمیمات هوشمندانهتر یاری رساند.
وی با اشاره به ماهیت فلهای خرما، آن را با کالاهایی همچون برنج یا گندم مقایسه کرد و افزود که قیمتگذاری این محصول باید بر پایه کیلوگرم و با در نظر گرفتن تمام مراحل زنجیره ارزش از مزرعه تا مصرفکننده نهایی انجام شود. وی گفت که یکی از اشتباهات رایج در بحثهای عمومی، قیاس خرما با میوههای تازه مانند خیار یا گوجهفرنگی است، در حالی که خرما پس از برداشت، مراحل پیچیده و پرهزینهای را طی میکند.
به گفته او، این مراحل شامل خشککردن برای حفظ کیفیت، شستوشو به منظور حذف آلودگیها، بستهبندی حرفهای برای جلوگیری از فساد و انبارداری مناسب برای توزیع در طول سال میشود، که هر کدام هزینههای قابل توجهی به همراه دارد و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. این فعال اقتصادی تأکید کرد که بدون توجه به این فرآیندها، هرگونه تحلیل قیمتی ناقص و گمراهکننده خواهد بود، و این موضوع میتواند به تشدید سوءتفاهمها در جامعه منجر شود.
وی در تشریح مسیر افزایش قیمت خرما از باغ تا سوپرمارکت، با ارائه یک تحلیل گامبهگام، تصویر روشنی از واقعیتهای اقتصادی ترسیم کرد.
چرا خرمای ۷۰ هزار تومانی تا ۲۵۰ هزار تومان فروخته میشود؟
رشید فرخی توضیح داد که به عنوان نمونه خرمای کبکاب درجه سوم در استانهایی مانند بوشهر، در باغ با قیمتی حدود ۷۰ هزار تومان خریداری میشود، اما پس از محاسبه ضایعات حدود ۱۰ درصدی و هزینههای برداشت که شامل دستمزد کارگران و ابزارهای لازم است، این رقم به حدود ۷۷ تا ۸۰ هزار تومان افزایش مییابد. او افزود که مرحله بعدی، یعنی انتقال به کارخانه برای شستوشو، ضدعفونی و فرآوری، هزینههای دیگری مانند مصرف انرژی، آب و نیروی انسانی را اضافه میکند، که میانگین ۴۰ تا ۶۰ هزار تومان به قیمت هر کیلوگرم میافزاید و در نهایت قیمت را به ۱۲۰ تا ۱۴۰ هزار تومان میرساند.
این کارشناس با تجربه، ادامه داد که بستهبندی نیز نقش کلیدی دارد، جایی که هزینه کارتن، چاپ حرفهای برای جذابیت بصری و دستمزد نیروی کار، حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان دیگر اضافه میکند. در نهایت، سود عمدهفروشان و خردهفروشان، به همراه هزینههای حملونقل شهری و نمایش محصول در قفسههای فروشگاه، قیمت نهایی را به ۱۴۵ هزار تومان میرساند. در حالی که همین محصول در برخی فروشگاههای تهران بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان در هر کیلو فروخته میشود.
رشید فرخی تأکید کرد که این افزایشها نه نشانهای از سودجویی غیرمنصفانه، بلکه بازتابی از هزینههای واقعی و ضروری در زنجیره تولید است، و بدون درک این جزئیات، نمیتوان به قضاوت عادلانهای رسید.
بررسی عوامل گرانی خرما
در بخش دیگری از این گفتوگو، این فعال اقتصادی به بررسی دلایل احساس گرانی بیش از حد خرما در میان مردم پرداخت و دو عامل اصلی را برجسته کرد. وی توضیح داد که نخستین عامل، بستهبندیهای بزرگ و نامناسب است که خانوادهها را وادار به خرید یک یا دو کیلوگرم خرما میکند، حتی اگر نیاز روزانه آنها تنها چند دانه باشد. این امر نه تنها هزینه اولیه را افزایش میدهد، بلکه منجر به هدررفت محصول به دلیل فساد در انبار خانگی میشود. رشید فرخی افزود که عامل دوم، مداخلات دیرهنگام و ناکارآمد دولت است، که معمولاً تنها در آستانه ماه رمضان به یاد تنظیم بازار میافتد، در حالی که مدیریت بازار باید یک فرآیند مداوم و سالانه باشد تا نوسانات را کنترل کند. او با انتقاد از این رویکرد مقطعی، گفت که چنین سیاستهایی نمیتواند به ثبات پایدار منجر شود و در عوض، به افزایش ناگهانی تقاضا و فشار بر قیمتها دامن میزند.
برای حل این مشکلات، محسن رشید فرخی راهکارهای عملی و مبتنی بر تجربیات گذشته پیشنهاد کرد و از طرح "خرمای ملی" به عنوان یک مدل موفق یاد کرد. وی توضیح داد که این طرح میتواند با محوریت تعاونیهای محلی و بسیج محلات اجرا شود، جایی که خرید مستقیم از باغداران در استانهای تولیدکننده انجام گیرد، سپس محصول در سردخانههای دولتی یا تعاونی ذخیرهسازی شود، و در نهایت در بستهبندیهای کوچک ۲۵۰ یا ۵۰۰ گرمی توزیع گردد تا دسترسی آسانتر و مقرونبهصرفهتری برای مصرفکنندگان فراهم آید. او با اشاره به تجربیات موفق دهه ۶۰، افزود که در آن دوران، تعاونیهای محلی مانند آنچه در نازیآباد تهران وجود داشت، با سرمایهای محدود توانستند خرما را با ۴۰ درصد تخفیف نسبت به بازار آزاد به مردم برسانند، و امروز نیز با بهروزرسانی این مدلها، میتوان همان دستاوردها را تکرار کرد.
رشید فرخی همچنین خواستار حمایتهای مالیاتی از واحدهای بستهبندی کوچک شد تا از مالیات بر ارزش افزوده معاف شوند، و تأکید کرد که شفافسازی قیمتها از طریق انتشار روزانه نرخها در تالار معاملات میتواند به کاهش واسطهگری کمک کند. وی در ادامه پیشنهاد داد که ایجاد "کارت خرما" برای ماه رمضان، با تخصیص اعتبار مشخص به خانوادهها، راهی ساده برای تهیه محصول با قیمت مناسب باشد، و این اقدامات میتواند بازار را به سمت عدالت بیشتری سوق دهد.
در خصوص نقش صادرات در بازار داخلی، این کارشناس اقتصادی دیدگاه متفاوتی ارائه کرد و گفت که برخلاف تصور عمومی، صادرات عامل اصلی گرانی نیست، بلکه به دلیل مشکلات ارزی و بانکی، حجم صادرات کاهش یافته و حتی واردات از کشورهای همسایه افزایش داشته است.
فرخی توضیح داد که مشکل واقعی، نگهداری طولانیمدت محصول برای افزایش قیمت در بازار داخلی است، و اگر دولت با تسهیلات ارزی و حمایت از بستهبندی استاندارد، صادرکنندگان را تقویت کند، آنها میتوانند بخشی از سود خود را به صورت تخفیف در بازار داخلی بازگردانند، که این امر صادرات را از تهدید به فرصتی برای تعادل بازار تبدیل میکند.
او افزود که قیمت خرما در تالار معاملات حدود ۹۰ هزار تومان است، اما همان محصول در سوپرمارکت به ۱۵۰ هزار تومان میرسد، و این اختلاف ۶۰ هزار تومانی نشاندهنده ناکارآمدی در زنجیره توزیع است که باید با سیاستهای هوشمندانه برطرف شود.
محسن رشید فرخی با ارائه آمار تاریخی، به مقایسه رشد قیمت خرما با تورم عمومی پرداخت و گفت که از سال ۱۳۸۱ تاکنون، دستمزد کارگران بستهبندی بیش از ۳۳۰ برابر افزایش یافته، در حالی که قیمت خرما تنها ۱۵۰ برابر شده است، که این نشاندهنده رشد کمتر خرما نسبت به سایر بخشهای اقتصاد است. وی توضیح داد که حساسیت اجتماعی نسبت به قیمت این محصول، بیشتر به دلیل جایگاه نمادین آن در ماه رمضان است، نه به خاطر افزایش غیرمنطقی، و این موضوع نیازمند اطلاعرسانی دقیقتر برای تغییر نگرش عمومی است.
خرما فراتر از یک کالای کشاورزی، بخشی از امنیت غذایی و فرهنگی ایران است
در پایان این گفتوگو، رشید فرخی به جنبه فرهنگی خرما اشاره کرد و گفت که این محصول فراتر از یک کالای کشاورزی، بخشی از امنیت غذایی و فرهنگی ایرانیان است. وی خاطرهای از دوران کودکی خود نقل کرد که پدرش هر سال با کیسهای ۵۰ کیلویی خرما به خانه بازمیگشت تا آن را میان همسایهها تقسیم کند، و امروز دیدن نگرانی یک بازنشسته برای خرید چند دانه خرما برای نوهاش، نشانهای از شکست فرهنگی است. او افزود که بازگرداندن خرما به سفرههای مردم، نیازمند مدیریت هوشمند، همکاری نزدیک بین دولت و بخش خصوصی، و بهرهگیری از راهکارهای ساده و کمهزینه است، زیرا گاهی اوقات، ارزانترین مسیر، همان سادهترین آن است، و با اجرای این پیشنهادها میتوان به تعادل پایدار در بازار دست یافت.
ارسال دیدگاه