اخبار داغ

بن‌بست ریسک در لیگ برتر؛

سیکل معیوب سرمربی‌گری در فوتبال ایران؛ وقتی کارنامه‌ها بی‌ارزش‌اند!

سیکل معیوب سرمربی‌گری در فوتبال ایران؛ وقتی کارنامه‌ها بی‌ارزش‌اند!
تغییرات اخیر نیمکت‌‎های سرمربی‌گری تیم‌های لیگ برتر فوتبال نشان می‌دهد که این سیکل وارد چرخه و روند معیوبی شده است.

به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ انتصاب غلام‌رضا عنایتی به سرمربی‌گری تیم فوتبال پیکان بلافاصله پس از جدایی رسول خطیبی از جمع خودروسازان، شاید آخرین اتفاقی بود که به ذهن فوتبال‌دوستان ایرانی می‌رسید اما یک انتخاب عجیب از سوی اعضای هیأت‌مدیره این باشگاه تهرانی نشان داد که هنوز هم جایی برای اتفاقات غیرمنتظره هست.

عنایتی که در تیم فوتبال امید در رقابت‌های انتخابی جام ملت‌های زیر ۲۳ سال آسیا و بازی‌های آسیایی ۲۰۲۲ هانگ‌ژو یک ناکام تمام‌عیار لقب گرفت و تیم المپیک ایران را برای نخستین بار با شکست مقابل هنگ‌کنگ همراه ساخت، شاید خودش هم فکر نمی‌کرد که به این زودی‌ها و به سادگی به نیمکت یک تیم لیگ برتری، آن هم تهرانی برگردد.

روابط فرامتنی و انتصاب سرمربیان از لابی‌های غیرمعمول اما باعث شده تا ناکام‌ها خیلی زودتر از حد معمول به چرخه معیوب مربی‌گری در فوتبال باشگاهی و یا حتی ملی ایران بازگردند. چه آن که گزینه‌های دائماً ناکام و شکست‌خورده با نگاه مهربان سرمربی تیم ملی فوتبال، عضوی از کادر فنی تیم ملی شده و پای ثابت سفرهای خارجی هستند.

از ماجرای عنایتی گذشته اما داستان رسول خطیبی هم چندان معقول نیست. خطیبی که مدیرعامل باشگاه موفق مس سونگون بود و تیم فوتسالش در لیگ برتر به مقام قهرمانی هم دست یافت، در فصل بیست‌وسوم لیگ باز هم به نیمکت تیم فوتبال پیکان برگشت تا همه ببینند چه شیرینی خاصی دارد این نیمکت؛ حتی به قیمت شکست یک پروژه!

این‌ها تنها مصادیق ورود سیکل سرمربی‌گری در فوتبال ایران به اتمسفر معیوب نیستند و طی فصول گذشته لیگ هم سابقه داشته که ۲ سرمربی طی ۲ فصل بین ۲ باشگاه تعویض شوند؛ تعویض سیدمجتبی حسینی و مهدی تارتار با یک‌دیگر در تیم‌های ذوب‌آهن اصفهان و همین پیکان که سوابق نیمکت آن از بقیه تیم‌ها به مراتب عجیب‌تر است.

جالب است که در تعیین سرمربی خارجی هم باشگاه‌های موفق ایرانی خارج از برنامه و قاعده عمل کرده‌اند؛ مثلاً پرسپولیس که بی‌تردید موفق‌ترین تیم فوتبال ایرانی در دهه اخیر بوده پس از خروج برانکو ایوانکوویچ که فلسفه فوتبال مالکانه و تدافعی‌گونه داشت، به گابریل کالدرونی اعتماد کرد که کاملاً فوتبال هجومی و ضدحمله‌ای را می‌پسندید.

از این مثال‌ها در فوتبال باشگاه کم نیست و مع‌الاسف در تیم ملی هم سابقه‌اش را داشته‌ایم که همه مصادیق تفسیرگر آن هستند که با این چرخه معیوب و تأثیر عجیب لابی‌های فرامتنی، قرار نیست هیچ پیشرفتی در بحث مربی‌گری فوتبال ایران رخ بدهد و بدون ریسک، چرخ مولد چرخه تولید سرمربی به عدم خواهد رفت.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه