خرید تخفیفی و اقساطی، منجر به بحران بدهی خانوار ایرانی شده است
یک اقتصاددان درباره بحران بدهی خانوار ایرانی هشدار داد و گفت تبلیغات خرید اقساطی و تخفیفی منجر به بی ثباتی اقتصادی خانواده ها می شود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر مهسا مشایخی در کارگاه «پول احساس دارد» که در کافه تاریخ تهران برگزار شد، بیان کرد: خانوار ایرانی این روزها با بدهی های منجر به فقر روبروست که بخشی از این بدهی مربوط به تبلیغات خرید اقساطی و تخفیفی است.
این اقتصاد دان با توضیح اینکه در شرایط بیثباتی اقتصادی، تصمیمهای مالی خانوارها بیش از آنکه بر محاسبههای دقیق و عقلانی استوار باشد، تحت تأثیر احساس نااطمینانی، اضطراب و فشار روانی شکل میگیرد،گفت: گسترش تخفیفهای گسترده، فروش اقساطی و تبلیغات مبتنی بر «فرصت محدود»، اگرچه در ظاهر به افزایش قدرت خرید و رونق مصرف کمک میکند، اما در عمل میتواند یکی از مسیرهای اصلی شکلگیری بحران بدهی خانوار باشد؛ بحرانی که بهتدریج و اغلب پنهان شکل میگیرد.
استاد دانشگاه علوم و تحقیقات با توضیح منطق اقتصاد رفتاری بیان داشت: تخفیف فقط به معنای کاهش قیمت نیست. ریچارد تیلر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، مفهوم «لذت معامله» را مطرح میکند؛ احساسی که فرد نه از خود کالا، بلکه از «خوب معامله کردن» تجربه میکند. تخفیف، دوپامین حس برد را فعال میکند و مقاومت ذهنی در برابر خریدهای غیرضروری را کاهش میدهد. در چنین شرایطی، تصمیم خرید کمتر به نیاز واقعی و بیشتر به ترسِ از دست دادن یک فرصت گره میخورد.
مشایخی با بیان آنکه فروش اقساطی نیز دقیقاً بر یکی از شناختهشدهترین سوگیریهای رفتاری انسان، یعنی «سوگیری حال»، سوار است، گفت: جورج لوونشتاین توضیح میدهد که افراد تمایل دارند لذت فوری را بیشازحد بزرگ و هزینههای آینده را کماهمیت تصور کنند. قسط یعنی دریافت کالا در زمان حال و انتقال درد پرداخت به آینده. از این منظر، قسط بیش از آنکه یک ابزار مالی باشد، ابزاری روانی برای به تعویق انداختن فشار پرداخت است؛ فشاری که معمولاً در آینده با تعهدات متعدد و همزمان بازمیگردد.
سقوط اقتصادی خانوار، تدریجی است
این مشاور سرمایه گذاری در ادامه توضیحات خود بیان کرد: در ادبیات سیاستگذاری اقتصادی، بدهی خانوار ذاتاً مسئله محسوب نمیشود. مسئله زمانی آغاز میشود که خانواده نتواند تعهدات مالی خود را بدون آسیب به نیازهای اساسی یا پایداری مالی مدیریت کند؛ وضعیتی که از آن با عنوان «بدهی بیشازحد» یاد میشود. تأخیر مکرر در پرداخت اقساط، تعدد تعهدات همزمان و استفاده از بدهی جدید برای پوشش بدهی قبلی از نشانههای رایج این وضعیت است.
مسیر سقوط معمولاً تدریجی است: تخفیف، حس برد را فعال میکند؛ قسط، درد پرداخت را بیحس میسازد؛ تعدد اقساط، محاسبه ذهنی را مختل میکند و استرس مالی، خود به محرکی برای خریدهای تسکینی تبدیل میشود. به این ترتیب، چرخه بدهی کامل میشود و خروج از آن دشوارتر خواهد شد.
مشایخی در بخش دیگری از سخنانش افزود: واقعیت آن است که بدهی مصرفی اغلب از فقر آغاز نمیشود، بلکه از تصمیمهای کوچک، توجیههای روزمره و نادیده گرفتن هزینههای آینده شکل میگیرد. در اقتصادی بیثبات، پول ناگزیر احساسیتر میشود؛ اما مسئولیت سیاستگذاری و آگاهسازی عمومی، انکار این احساس نیست، بلکه کمک به طراحی تصمیمهایی است که احساسات را بشناسد و آنها را در مسیر عقلانیت هدایت کند.
ارسال دیدگاه