هفتم اسفند خیلی نزدیک است؛
سهشنبه قبل از انتخابات/ دعوا در خانواده «اعتدال»
هاشمی با تحقیر روحانی در نسبتدادن آرای سه درصدی به او، زمینه را برای واگرایی با دولت آغاز کرده و چهبسا هاشمی با عدم پیروزی یاران اعتدال در خبرگان و لیست اصلاحطلبان در مجلس، نام روحانی را از صفحهی دوم شناسنامهی خود حذف کند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، مطالعه تاریخ سیاسی کشور از آغاز دورهی سازندگی تا به حال، نشان میدهد که چنانچه هر دولتی، گفتمانی را دنبالهروی کند که خلأ مؤلفههای آن گفتمان در فضای جامعه احساس شود، یقیناً با مقبولیت اجتماعی روبهرو میشود و میتواند عمر جمهوریتی خود را به 8 سال افزایش دهد. در مقابل نیز جناحها و گروههایی که نمیتوانند خود را در فضای ایدئولوژیک حاکم، هضم نمایند، با دولت وقت، زاویه نموده و رفتهرفته با افزایش مشکلات کشور خصوصا در 4 سال دوم ریاست جمهوری، به موضعی رادیکال نسبت به دولت تبدیل میشوند. حال اگر گفتمان رقیب بتواند خود را در مخالفت حداکثری با وضع موجود تبیین و تفسیر کند، بخش زیادی از سبد رأی جناح حاکم را از آن خود میکند و میتواند مدعی پیروزی در انتخابات بعدی شود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,این اتفاق در 3 دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد رخ داد و رقبا توانستند با امتیازگیری و استفادهی سیاسی از ضعفهای گفتمانی دولت وقت، وارد ساختمان ریاستجمهوری شوند.
,,

, ,
هاشمی از بحران سازندگی پس از جنگ، سود جست و با شعار «سازندگی» از سال 68 تا 76 رئیسجمهور ایران شد. خاتمی که علاقهی بسیار زیادی به آزادی بیان و مؤلفههای لیبرالیسم در حوزهی فرهنگ داشت و معتقد بود «اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی»، از خفقان دوران سازندگی بهره گرفت و گفتمان «اصلاحطلبی» را با مخالفت حداکثری نسبت به هاشمی و دولتش، شکل داد. یکی از وجوه مشترک 16 سال حاکمیت سازندگی و اصلاحات، کمرنگ شدن مسألهی «عدالتطلبی» و افزایش فاصلههای طبقاتی در نتیجهی رانتهای اقتصادی بود که رئیس دولت نهم و دهم، از این خلأ گفتمانی استفاده کرد و 8سال ساختمان پاستور را در اختیار گرفت.
,اما در سال 92 روحانی و کابینهاش فاقد گفتمانی بودند که بتواند اکثریت جامعه را نمایندگی کند؛ چرا که «اعتدال» فاقد مؤلفههای لازم جهت تبدیل به یک همگرایی اجتماعی است و تنها بالاتر بودن میزان مخالفت او با وضع موجود نسبت به رقبایش، توانست او را پیروز چند دهم درصدی انتخابات کند؛ چرا که معمولا یکی از خصوصیات گفتمانهای سیاسی-اجتماعی، آرای بالای متولیان آن است که این ویژگی با رأی 50 درصدی روحانی جور در نمیآید.
,شاید به همین دلیل است که هاشمی رأی روحانی را فقط 3 درصد اعلام کرده و برخی از اصلاحطلبان مانند صادق زیباکلام حرف هاشمی را تأیید نمودند. زیباکلام معتقد است: «اگر حمایت رهبری اصلاحطلبان و آقای هاشمی از آقای روحانی نباشد، حتی موفقیت ایشان در برجام هم نمیتواند باعث شود که ایشان در سال 96 پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود؛ به نظر بنده خود آقای روحانی هم میداند که موفقیت ایشان در 24خرداد 92 مدیون حمایت بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است.»
,,

, ,
این حرف، فارغ از بررسیهای جناحی و طیفی، مؤید آن است که اغلب طرفداران سینهچاک دولت نیز از آغاز میدانستند که روحانی فاقد هر گونه گفتمانی برای انتخابات است و او تنها با حمایت حداکثری اصلاحطلبان و اشخاصی مانند هاشمی، خاتمی و همچنین کنارهگیری عارف، توانست به پیروزی برسد. از زاویهای دیگر نیز میتوان چنین گفت که حداکثر مقبولیت اجتماعی اصلاحطلبان، آن هم در فضایی که 8 سال در شدیدترین موضع علیه دولت و حتی حاکمیت بودند، فقط 50 درصد است که امروز هاشمی، آن را فقط و فقط از آن خود میداند.
,اکنون نیز اصلاحطلبان در آستانهی انتخابات هفتم اسفند، با برجستهسازی مفاهیمی نظیر «مقابله با افراط و تفریط»، «عقلانیت»، «برجامهای 2 و 3 و...»، «آرامش و امید»، «نه به تندروها» و... درصددند تا اذهان عمومی را به سوی خود جلب کنند، در حالی که مردم به شدت درگیر مشکلات اقتصادیاند و مغناطیس اینگونه شعارهای گنگ و نامتعارف نمیتواند آحاد جامعه را به بدنهی اصلاحطلبان و دولتیها جذب کند.
,در طول مدت دو و نیم سال ریاست جمهوری روحانی، هیچ صدای انتقادی از اردوگاه اصلاحطلبان بلند نشد و آنهایی که معتقد بودند کشور در پرتگاه سیاست خارجی و تنگناهای اقتصادی گرفتار شده، اکنون خود به مشکلات بیسابقهی اقتصادی در کشور معترفاند و از عدم گشایش اقتصادی در دوران پساتحریم سخن میگویند.
,سهشنبهی قبل از انتخابات را باید سرآغاز روزهای سخت خانوادهی «اعتدال» دانست. هاشمی با تحقیر روحانی در نسبتدادن آرای سه درصدی به او، زمینه را برای واگرایی با دولت آغاز کرده و چهبسا هاشمی با عدم پیروزی یاران اعتدال در خبرگان و لیست اصلاحطلبان در مجلس، نام روحانی را از صفحهی دوم شناسنامهی خود حذف کند.
,اصلاحطلبان در زمینهی گفتمانی آنقدر ضعیف عمل کردهاند که حتی از پسِ مدیریت علی مطهری، عضو تازهوارد خود نیز برنیامدند. مطهری که با سردادن مهمترین شعار انتخاباتی اصلاحطلبان یعنی رفع حصر، از پشت تریبون مجلس اصولگرا، توانست خود را به اصلاحطلبان نزدیک کند، امروز و در سهشنبهی قبل از انتخابات، علیرغم حضور در فهرست سینفرهی اصلاحطلبان-دولت-کرباسچی، نتوانست با لیدر پارلمانی آنها کنار بیاید و نام عارف را در فهرست صدای ملت وارد نکرد!
,امروز سهشنبهی قبل از انتخابات است و هنوز چهرههای شاخص اصلاحطلب نسبت به دستداشتن کرباسچی در تنظیم لیست انتخاباتی آنان، هیچگونه واکنشی نشان ندادند و علامت سؤال بزرگی را در ذهن مردم ایجاد کردند.
,,

, ,
در سهشنبهی قبل از انتخابات، از طرفی بسیاری از علما و روحانیون شاخص، از لیست انگلیسپسند اعلام برائت کردند، و از سویی دیگر وزیر اطلاعات، وزیر کشور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، سرلیست فهرست اصلاحطلبان و بسیاری از چهرههای اصلاحطلب و دولتی، نام بردن از لیست مورد حمایت انگلیس را توهین به شعور مردم میدانند.
,امروز سهشنبه قبل از انتخابات است و شنیده شده که غلامحسین کرباسچی برای «میانجیگری» بین اعضای خانوادهی از هم پاشیدهی اصلاحطلبان به تبریز رفته است؛ ظاهرا او میخواهد ترفندهای سیاسی خود در زمان شهرداری تهران را اینبار در تبریز اجرا کند. اصلاحطلبان باید به این پرسش، پاسخ بدهند که چرا یک مفسد اقتصادی باید برای حل منازعات آنها ریشسفیدی کند؟
,انتهای پیام/م
, انتهای پیام/م]
ارسال دیدگاه