اخبار داغ

با نگاهی به همه کارهای برزمین مانده رئیس جمهور؛

چرا باید ادعای نابلدی روحانی را صادقانه دانست

چرا باید ادعای نابلدی روحانی را صادقانه دانست
آیا آقای روحانی از بهمن‌ماه سال 1392 که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، فرصت کرده‌اند که آن را مطالعه کنند؟
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، چند روز قبل سخنان عجیب حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران در مجمع عمومی بانک مرکزی موجی از واکنش‌ها را در فضای مجازی و حقیقی برانگیخت. روحانی گفته بود: «ما می‌دانستیم که بخشی از اقتصاد ما وصل به سیاست و سیاست خارجی است، اگر کسی بگوید من به دنیا کاری ندارم، کاملا درون‌گرا هستم و اقتصادم تمام مشکلاتش را حل می‌کنم، حالا من بلد نیستم، البته اقتصاددان نیستم ولی بلد هم نیستم اگر اقتصاددانی بلد است بیاید به ما بگوید که اگر همه روابط خارجی به هم ریخته و تخریب شده باشد و مردم احساس کنند شرایط هر روز سخت‌تر می‌شود و در فروش محصولاتمان با مشکل مواجه شویم و در عین حال اقتصاد مملکت دست نخورد؛ حداقل من بلد نیستم.»

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,

, ,

واقعیت این است که اهل فن پاسخ‌های درخوری به سخنان روحانی داده‌اند؛ چندان که مجال حذف و اضافه‌ای نگذاشته‌اند اما بد نیست به برخی از نکات برجسته مطرح‌شده اشاره کنیم.

مثلا شماری از متخصصان گفته‌اند جای شگفتی نیست که روحانیِ امنیتی، چیزی از اقتصاد نداند اما اگر اقتصاددان‌های دولت هم از اقتصاد چیزی ندانند باید تأسف خورد! روحانی البته ثابت کرده است که به سخن اقتصاددان‌های حتی همسو با دولت هم وقعی نمی‌نهد!

روحانی البته پیش از این نیز بارها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده بود و هربار بهانه‌ای برای عدم تحقق وعده‌هایش تراشیده بود! کما این که به تازگی گفته بود آن‌چه که وعده کردیم مربوط به دوران صلح بود اما اکنون ایام جنگ است! بی‌آن‌که به یاد آورد که یکی از دستاوردهای خود را دور کردن سایه جنگ از سر کشور عنوان کرده بود! واقعیت این است که بسیاری از اقتصاددان‌ها بر این باورند که مشکلات اقتصاد ایران فراتر از ارتباط داشتن یا نداشتن با کشورهای دیگر است! اما چرا سخن روحانی خطاست؟

نخست آن که اساسا چه کسی گفته است ما باید به دنیا بی‌اعتنا باشیم و «کاملا درون‌گرا» عمل کنیم؟ آیا آقای روحانی از بهمن‌ماه سال 1392 که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، فرصت کرده‌اند که آن را مطالعه کنند؟ اگر فرصت نکرده‌اند خوب است دست‌کم دو خط ابتدایی متن این سیاست‌ها را مطالعه کنند! عالی‌ترین سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی می‌گوید رویکرد اقتصاد مقاومتی، درون‌زا و برون‌گراست! با این وجود آقای روحانی از چه کسانی سخن می‌گوید که بر «کاملا درون‌گرا بودن» تکیه می‌کنند؟

دوم؛ آقای روحانی از کسانی سخن می‌گوید که معتقدند ما نباید به «دنیا» کاری داشته باشیم! در این که دنیای آقای روحانی به انگلیس و دو سه کشور دیگر محدود می‌شود تردیدی نیست اما چه کسی در موضع پرسش است؟ مردم و اقتصاددانان یا آقای روحانی؟ آیا ما حق نداریم بپرسیم که با آن همه ادعا چرا با دنیا رابطه خوبی ندارید؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا چین ارتباط ما با کونلون بانک را متوقف کرد؟ از کشوری سخن می‌گوییم که یک‌سوم از نفت ایران را می‌خرید!

آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا یکسال در چین سفیر نداشتیم؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا پس از پنج سال به عراق سفر کردند؟

خوب است به ایشان یادآوری کنیم که صادرات ایران به عراق، 5 برابر صادرات ایران به 25 کشور اروپایی است؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چقدر از ظرفیت همسایگان ایران بهره برده است؟ و باید توضیح دهد که چه برنامه‌هایی برای 600 میلیون نفر جمعیت اطراف ایران داشته است؟ پاسخ البته به روشنی تقریباً هیچ است!

سوم؛ اعتراف ایشان به بهم‌ریختگی روابط خارجی شایسته تقدیر است! مگر ایشان مدعی نبودند که زبان مذاکره با دنیا را می‌دانند؟ چرا زبان‌دانان دولت ایشان تا این حد از برقراری ارتباط با جهان ناتوان بوده‌اند؟ آن‌قدر ناتوان که سنگین‌ترین تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران پس از انقلاب اسلامی در دولت ایشان اتفاق افتاده است!(مادر تحریم‌ها را به خاطر آورید!)

چهارم؛ آقای روحانی به درستی گفته‌اند که بلد نیستند کشور را مدیریت کنند. واقعیت این است که از ابتدا هم بلد نبوده‌اند؛ منتها اعتراف به این واقعیت دشوار بود و حالا که تشت رسوایی نابلدی از بام افتاده، راه نجات را در این ادبیات جستجو می‌کنند. ایشان روحانی هستند و احتمالا با قرآن آشنا! قرآن توصیه‌ای به کسانی که نمی‌دانند دارد؛ فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون! آقای روحانی! به فرموده قرآن اگر نمی‌دانید از اهلش بپرسید!

مبادأ استبداد رأی که در ابتدای مسئولیتتان دیگران را از افتادن در دام آن بر حذر می‌داشتید اکنون دامان خودتان را بگیرد! و شواهد نشان می‌دهد که گرفته است! حتی اقتصاددانان همسو با شما گهگاه اعلام می‌کنند که نظرات کارشناسی به دولت شما راه ندارد! و هرچه بیش‌تر دیدگاه کارشناسان را می‌شنوید، بیشتر مستقل و مستبدانه تصمیم می‌گیرید!

کوتاه سخن؛ امیرالمومنین تعبیر تندی دارد درباره کسانی که می‌دانند دیگران از آن‌ها بهتر عمل می‌کنند و با این وجود مسئولیت می‌پذیرند! کاش روزی کاربلدها سر کار باشند!

انتهای پیام/

,

واقعیت این است که اهل فن پاسخ‌های درخوری به سخنان روحانی داده‌اند؛ چندان که مجال حذف و اضافه‌ای نگذاشته‌اند اما بد نیست به برخی از نکات برجسته مطرح‌شده اشاره کنیم.

مثلا شماری از متخصصان گفته‌اند جای شگفتی نیست که روحانیِ امنیتی، چیزی از اقتصاد نداند اما اگر اقتصاددان‌های دولت هم از اقتصاد چیزی ندانند باید تأسف خورد! روحانی البته ثابت کرده است که به سخن اقتصاددان‌های حتی همسو با دولت هم وقعی نمی‌نهد!

روحانی البته پیش از این نیز بارها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده بود و هربار بهانه‌ای برای عدم تحقق وعده‌هایش تراشیده بود! کما این که به تازگی گفته بود آن‌چه که وعده کردیم مربوط به دوران صلح بود اما اکنون ایام جنگ است! بی‌آن‌که به یاد آورد که یکی از دستاوردهای خود را دور کردن سایه جنگ از سر کشور عنوان کرده بود! واقعیت این است که بسیاری از اقتصاددان‌ها بر این باورند که مشکلات اقتصاد ایران فراتر از ارتباط داشتن یا نداشتن با کشورهای دیگر است! اما چرا سخن روحانی خطاست؟

نخست آن که اساسا چه کسی گفته است ما باید به دنیا بی‌اعتنا باشیم و «کاملا درون‌گرا» عمل کنیم؟ آیا آقای روحانی از بهمن‌ماه سال 1392 که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، فرصت کرده‌اند که آن را مطالعه کنند؟ اگر فرصت نکرده‌اند خوب است دست‌کم دو خط ابتدایی متن این سیاست‌ها را مطالعه کنند! عالی‌ترین سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی می‌گوید رویکرد اقتصاد مقاومتی، درون‌زا و برون‌گراست! با این وجود آقای روحانی از چه کسانی سخن می‌گوید که بر «کاملا درون‌گرا بودن» تکیه می‌کنند؟

دوم؛ آقای روحانی از کسانی سخن می‌گوید که معتقدند ما نباید به «دنیا» کاری داشته باشیم! در این که دنیای آقای روحانی به انگلیس و دو سه کشور دیگر محدود می‌شود تردیدی نیست اما چه کسی در موضع پرسش است؟ مردم و اقتصاددانان یا آقای روحانی؟ آیا ما حق نداریم بپرسیم که با آن همه ادعا چرا با دنیا رابطه خوبی ندارید؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا چین ارتباط ما با کونلون بانک را متوقف کرد؟ از کشوری سخن می‌گوییم که یک‌سوم از نفت ایران را می‌خرید!

آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا یکسال در چین سفیر نداشتیم؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا پس از پنج سال به عراق سفر کردند؟

خوب است به ایشان یادآوری کنیم که صادرات ایران به عراق، 5 برابر صادرات ایران به 25 کشور اروپایی است؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چقدر از ظرفیت همسایگان ایران بهره برده است؟ و باید توضیح دهد که چه برنامه‌هایی برای 600 میلیون نفر جمعیت اطراف ایران داشته است؟ پاسخ البته به روشنی تقریباً هیچ است!

سوم؛ اعتراف ایشان به بهم‌ریختگی روابط خارجی شایسته تقدیر است! مگر ایشان مدعی نبودند که زبان مذاکره با دنیا را می‌دانند؟ چرا زبان‌دانان دولت ایشان تا این حد از برقراری ارتباط با جهان ناتوان بوده‌اند؟ آن‌قدر ناتوان که سنگین‌ترین تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران پس از انقلاب اسلامی در دولت ایشان اتفاق افتاده است!(مادر تحریم‌ها را به خاطر آورید!)

چهارم؛ آقای روحانی به درستی گفته‌اند که بلد نیستند کشور را مدیریت کنند. واقعیت این است که از ابتدا هم بلد نبوده‌اند؛ منتها اعتراف به این واقعیت دشوار بود و حالا که تشت رسوایی نابلدی از بام افتاده، راه نجات را در این ادبیات جستجو می‌کنند. ایشان روحانی هستند و احتمالا با قرآن آشنا! قرآن توصیه‌ای به کسانی که نمی‌دانند دارد؛ فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون! آقای روحانی! به فرموده قرآن اگر نمی‌دانید از اهلش بپرسید!

مبادأ استبداد رأی که در ابتدای مسئولیتتان دیگران را از افتادن در دام آن بر حذر می‌داشتید اکنون دامان خودتان را بگیرد! و شواهد نشان می‌دهد که گرفته است! حتی اقتصاددانان همسو با شما گهگاه اعلام می‌کنند که نظرات کارشناسی به دولت شما راه ندارد! و هرچه بیش‌تر دیدگاه کارشناسان را می‌شنوید، بیشتر مستقل و مستبدانه تصمیم می‌گیرید!

کوتاه سخن؛ امیرالمومنین تعبیر تندی دارد درباره کسانی که می‌دانند دیگران از آن‌ها بهتر عمل می‌کنند و با این وجود مسئولیت می‌پذیرند! کاش روزی کاربلدها سر کار باشند!

انتهای پیام/

,

واقعیت این است که اهل فن پاسخ‌های درخوری به سخنان روحانی داده‌اند؛ چندان که مجال حذف و اضافه‌ای نگذاشته‌اند اما بد نیست به برخی از نکات برجسته مطرح‌شده اشاره کنیم.

مثلا شماری از متخصصان گفته‌اند جای شگفتی نیست که روحانیِ امنیتی، چیزی از اقتصاد نداند اما اگر اقتصاددان‌های دولت هم از اقتصاد چیزی ندانند باید تأسف خورد! روحانی البته ثابت کرده است که به سخن اقتصاددان‌های حتی همسو با دولت هم وقعی نمی‌نهد!

روحانی البته پیش از این نیز بارها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده بود و هربار بهانه‌ای برای عدم تحقق وعده‌هایش تراشیده بود! کما این که به تازگی گفته بود آن‌چه که وعده کردیم مربوط به دوران صلح بود اما اکنون ایام جنگ است! بی‌آن‌که به یاد آورد که یکی از دستاوردهای خود را دور کردن سایه جنگ از سر کشور عنوان کرده بود! واقعیت این است که بسیاری از اقتصاددان‌ها بر این باورند که مشکلات اقتصاد ایران فراتر از ارتباط داشتن یا نداشتن با کشورهای دیگر است! اما چرا سخن روحانی خطاست؟

نخست آن که اساسا چه کسی گفته است ما باید به دنیا بی‌اعتنا باشیم و «کاملا درون‌گرا» عمل کنیم؟ آیا آقای روحانی از بهمن‌ماه سال 1392 که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، فرصت کرده‌اند که آن را مطالعه کنند؟ اگر فرصت نکرده‌اند خوب است دست‌کم دو خط ابتدایی متن این سیاست‌ها را مطالعه کنند! عالی‌ترین سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی می‌گوید رویکرد اقتصاد مقاومتی، درون‌زا و برون‌گراست! با این وجود آقای روحانی از چه کسانی سخن می‌گوید که بر «کاملا درون‌گرا بودن» تکیه می‌کنند؟

دوم؛ آقای روحانی از کسانی سخن می‌گوید که معتقدند ما نباید به «دنیا» کاری داشته باشیم! در این که دنیای آقای روحانی به انگلیس و دو سه کشور دیگر محدود می‌شود تردیدی نیست اما چه کسی در موضع پرسش است؟ مردم و اقتصاددانان یا آقای روحانی؟ آیا ما حق نداریم بپرسیم که با آن همه ادعا چرا با دنیا رابطه خوبی ندارید؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا چین ارتباط ما با کونلون بانک را متوقف کرد؟ از کشوری سخن می‌گوییم که یک‌سوم از نفت ایران را می‌خرید!

آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا یکسال در چین سفیر نداشتیم؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا پس از پنج سال به عراق سفر کردند؟

خوب است به ایشان یادآوری کنیم که صادرات ایران به عراق، 5 برابر صادرات ایران به 25 کشور اروپایی است؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چقدر از ظرفیت همسایگان ایران بهره برده است؟ و باید توضیح دهد که چه برنامه‌هایی برای 600 میلیون نفر جمعیت اطراف ایران داشته است؟ پاسخ البته به روشنی تقریباً هیچ است!

سوم؛ اعتراف ایشان به بهم‌ریختگی روابط خارجی شایسته تقدیر است! مگر ایشان مدعی نبودند که زبان مذاکره با دنیا را می‌دانند؟ چرا زبان‌دانان دولت ایشان تا این حد از برقراری ارتباط با جهان ناتوان بوده‌اند؟ آن‌قدر ناتوان که سنگین‌ترین تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران پس از انقلاب اسلامی در دولت ایشان اتفاق افتاده است!(مادر تحریم‌ها را به خاطر آورید!)

چهارم؛ آقای روحانی به درستی گفته‌اند که بلد نیستند کشور را مدیریت کنند. واقعیت این است که از ابتدا هم بلد نبوده‌اند؛ منتها اعتراف به این واقعیت دشوار بود و حالا که تشت رسوایی نابلدی از بام افتاده، راه نجات را در این ادبیات جستجو می‌کنند. ایشان روحانی هستند و احتمالا با قرآن آشنا! قرآن توصیه‌ای به کسانی که نمی‌دانند دارد؛ فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون! آقای روحانی! به فرموده قرآن اگر نمی‌دانید از اهلش بپرسید!

مبادأ استبداد رأی که در ابتدای مسئولیتتان دیگران را از افتادن در دام آن بر حذر می‌داشتید اکنون دامان خودتان را بگیرد! و شواهد نشان می‌دهد که گرفته است! حتی اقتصاددانان همسو با شما گهگاه اعلام می‌کنند که نظرات کارشناسی به دولت شما راه ندارد! و هرچه بیش‌تر دیدگاه کارشناسان را می‌شنوید، بیشتر مستقل و مستبدانه تصمیم می‌گیرید!

کوتاه سخن؛ امیرالمومنین تعبیر تندی دارد درباره کسانی که می‌دانند دیگران از آن‌ها بهتر عمل می‌کنند و با این وجود مسئولیت می‌پذیرند! کاش روزی کاربلدها سر کار باشند!

انتهای پیام/

,

واقعیت این است که اهل فن پاسخ‌های درخوری به سخنان روحانی داده‌اند؛ چندان که مجال حذف و اضافه‌ای نگذاشته‌اند اما بد نیست به برخی از نکات برجسته مطرح‌شده اشاره کنیم.

,

مثلا شماری از متخصصان گفته‌اند جای شگفتی نیست که روحانیِ امنیتی، چیزی از اقتصاد نداند اما اگر اقتصاددان‌های دولت هم از اقتصاد چیزی ندانند باید تأسف خورد! روحانی البته ثابت کرده است که به سخن اقتصاددان‌های حتی همسو با دولت هم وقعی نمی‌نهد!

,

روحانی البته پیش از این نیز بارها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده بود و هربار بهانه‌ای برای عدم تحقق وعده‌هایش تراشیده بود! کما این که به تازگی گفته بود آن‌چه که وعده کردیم مربوط به دوران صلح بود اما اکنون ایام جنگ است! بی‌آن‌که به یاد آورد که یکی از دستاوردهای خود را دور کردن سایه جنگ از سر کشور عنوان کرده بود! واقعیت این است که بسیاری از اقتصاددان‌ها بر این باورند که مشکلات اقتصاد ایران فراتر از ارتباط داشتن یا نداشتن با کشورهای دیگر است! اما چرا سخن روحانی خطاست؟

,

نخست آن که اساسا چه کسی گفته است ما باید به دنیا بی‌اعتنا باشیم و «کاملا درون‌گرا» عمل کنیم؟ آیا آقای روحانی از بهمن‌ماه سال 1392 که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، فرصت کرده‌اند که آن را مطالعه کنند؟ اگر فرصت نکرده‌اند خوب است دست‌کم دو خط ابتدایی متن این سیاست‌ها را مطالعه کنند! عالی‌ترین سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی می‌گوید رویکرد اقتصاد مقاومتی، درون‌زا و برون‌گراست! با این وجود آقای روحانی از چه کسانی سخن می‌گوید که بر «کاملا درون‌گرا بودن» تکیه می‌کنند؟

,

, ,

دوم؛ آقای روحانی از کسانی سخن می‌گوید که معتقدند ما نباید به «دنیا» کاری داشته باشیم! در این که دنیای آقای روحانی به انگلیس و دو سه کشور دیگر محدود می‌شود تردیدی نیست اما چه کسی در موضع پرسش است؟ مردم و اقتصاددانان یا آقای روحانی؟ آیا ما حق نداریم بپرسیم که با آن همه ادعا چرا با دنیا رابطه خوبی ندارید؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا چین ارتباط ما با کونلون بانک را متوقف کرد؟ از کشوری سخن می‌گوییم که یک‌سوم از نفت ایران را می‌خرید!

,

آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا یکسال در چین سفیر نداشتیم؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چرا پس از پنج سال به عراق سفر کردند؟

,

خوب است به ایشان یادآوری کنیم که صادرات ایران به عراق، 5 برابر صادرات ایران به 25 کشور اروپایی است؟ آقای روحانی باید پاسخ دهد که چقدر از ظرفیت همسایگان ایران بهره برده است؟ و باید توضیح دهد که چه برنامه‌هایی برای 600 میلیون نفر جمعیت اطراف ایران داشته است؟ پاسخ البته به روشنی تقریباً هیچ است!

,

سوم؛ اعتراف ایشان به بهم‌ریختگی روابط خارجی شایسته تقدیر است! مگر ایشان مدعی نبودند که زبان مذاکره با دنیا را می‌دانند؟ چرا زبان‌دانان دولت ایشان تا این حد از برقراری ارتباط با جهان ناتوان بوده‌اند؟ آن‌قدر ناتوان که سنگین‌ترین تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران پس از انقلاب اسلامی در دولت ایشان اتفاق افتاده است!(مادر تحریم‌ها را به خاطر آورید!)

,

, ,

چهارم؛ آقای روحانی به درستی گفته‌اند که بلد نیستند کشور را مدیریت کنند. واقعیت این است که از ابتدا هم بلد نبوده‌اند؛ منتها اعتراف به این واقعیت دشوار بود و حالا که تشت رسوایی نابلدی از بام افتاده، راه نجات را در این ادبیات جستجو می‌کنند. ایشان روحانی هستند و احتمالا با قرآن آشنا! قرآن توصیه‌ای به کسانی که نمی‌دانند دارد؛ فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون! آقای روحانی! به فرموده قرآن اگر نمی‌دانید از اهلش بپرسید!

,

مبادأ استبداد رأی که در ابتدای مسئولیتتان دیگران را از افتادن در دام آن بر حذر می‌داشتید اکنون دامان خودتان را بگیرد! و شواهد نشان می‌دهد که گرفته است! حتی اقتصاددانان همسو با شما گهگاه اعلام می‌کنند که نظرات کارشناسی به دولت شما راه ندارد! و هرچه بیش‌تر دیدگاه کارشناسان را می‌شنوید، بیشتر مستقل و مستبدانه تصمیم می‌گیرید!

,

کوتاه سخن؛ امیرالمومنین تعبیر تندی دارد درباره کسانی که می‌دانند دیگران از آن‌ها بهتر عمل می‌کنند و با این وجود مسئولیت می‌پذیرند! کاش روزی کاربلدها سر کار باشند!

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه