علاوه بر برخی سیاسیون که تکلیفشان مشخص است؛ نوع مواجهه بخشی از دلسوزان و فعالین فرهنگی هم با مقوله حجاب و عفاف از عمق زیادی برخوردار نبوده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از یزدرسا، یکی از روشهای مواجهه با موضوعات مختلف، سادهسازی و نگاه سادهانگارانه به آنها است، این مسئله البته زمانی تأسفبارتر است که به مقولات پیچیده نیز با همین رویکرد برخورد شود. مسئله حجاب و عفاف یکی از موضوعاتی است که با برخوردهای سادهانگارانه مواجه شده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, یزدرسا,برای بخشی از مسئولین و سیاسیون کشور، مسئله حجاب و عفاف ابزاری است برای پیشبرد اهداف و پروژههای سیاسی و انتخاباتیشان. این واقعیتی است که نوع برخورد دولت کنونی و دولتهای قبل با مقوله حجاب و عفاف و به طور کلی مسئله زنان، آن را تأیید میکند.
دو روز قبل نماینده اصلاحطلب مجلس دهم نیز به این واقعیت اذعان کرد. طیبه سیاوشی در گفت وگویی اظهار داشت: «در حوزه سیاست مرسوم است که تلاش میشود از پایگاه رأی گروههای مانند زنان و کارگران استفاده شود. دولت دوازدهم برای به دست آوردن قدرت، از رأی زنان استفاده کرد، اما در عین حال برای اینکه بتواند آن موانعی را که در راه کسب قدرت برای زنان وجود دارد کاهش دهد تلاشی نکرد.»
اما علاوه بر آن دسته از سیاسیون که تکلیفشان مشخص است؛ نوع مواجهه بخشی از دلسوزان و فعالین فرهنگی هم با مقوله حجاب و عفاف از عمق زیادی برخوردار نبوده است و تلاش کردهاند به نوعی مسئله را سادهسازی کنند، تا جایی که متأسفانه در مورادی مقوله مهم و عمیق اجتماعی و فرهنگی چون حجاب، به یک مسئله سیاسی و حیثیتی تبدیل شده است.
برای پی بردن به عمق مسئله بهتر است از مثال سادهتری استفاده کنیم.
نوع برخورد مردم با قوانین راهنمایی و رانندگی و میزان رعایت این قوانین توسط آنها، موضوعی است که ضرورت توجه به ابعاد روانشناختی و جامعهشناسی رفتارهای اجتماعی مردم را نشان میدهد.
قوانین راهنمایی و رانندگی، قاعده همگانی است که هیچگونه صبغه ایدئولوژیکی و سیاسی هم ندارد و صرفا یک قرارداد اجتماعی است که اتفاقا در همه کشورهای دنیا هم تقریبا به یک شکل وجود دارد.
با این وجود چه میزان از مردم ما به این قوانین پایبند هستند؟ چه تعداد از ما سرعت غیرمجاز میرویم؟ چه تعداد از ما سبقت غیرمجاز میگیریم و یا حتی چراغ قرمز را رد میکنیم؟
این در حالی است که برای قوانین راهنمایی رانندگی پلیس و دوربین وجود دارد و فرد متخلف با جریمههای بعضا سنگین مواجه میشود. افزون بر این، جراحت، فوت، معلولیت و ... نتیجه تقریبا مشخص برخی از تخلفات رانندگی است و در واقع فرد متخلف با نقض قوانین، جان خود را به بازی میگیرد؛ اما باز هم شاهد هستیم که قوانین توسط بخش قابل توجهی از مردم رعایت نمیشود و واقعا اگر به افراد جامعه مراجعه کنیم احتمالا درصد بسیار کمی هستند که تا کنون هیچگاه از قوانین رانندگی تخلف نکرده باشند.
یقینا عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ربطی به گرایشات سیاسی افراد ندارد و عدم رعایت قوانین رانندگی توسط بخشی از مردم دلایل مختلفی دارد که سهلانگاری، بیتوجهی به حقوق دیگران و بعضا عدم آگاهی را میتوان از جملهی آن نام برد.
مثال دیگر نوع مواجهه مردم با شرایط این روزهای جامعه است. چند ماهی است جامعه با ویروس کشنده کرونا دست وپنجه نرم میکند و به مردم مکرر توصیه میشود که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند اما باز هم شاهد هستیم که بخشی از مردم حتی از رعایت کمترین دستورالعملها هم امتناع میکنند.
مثلا بر لزوم استفاده از ماسک تأکید میشود و با وجود تبلیغات و تأکیدات گستردهای که در این زمینه صورت گرفته باز هم شاهدیم که کسانی از ماسک زدن امتناع میکنند. حتی رئیسجمهور اعلام میکند کسانی که بدون ماسک وارد ادارات دولتی شوند از خدماتدهی محروم میشوند اما باز هم بخشی از مردم حتی در مراجعه به ادارات دولتی هم از ماسک استفاده نمیکنند.
کسانی که با این همه تأکید و در چنین شرایطی از ماسک استفاده نمیکنند یقینا اشتباه میکنند و به جامعه و خودشان ضرر میزنند، اما واقعا نمیتوان گفت آنها الزاما هدفشان این است که به جامعه و خودشان ضرر بزنند و یا مثلا مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند!
کسانی که سرعت غیرمجاز میروند و سبقت غیرمجاز میگیرند یقینا به خودشان ضرر میزنند و به حقوق دیگران تجاوز میکنند اما نمیتوان گفت آنها الزاما هدفشان ضربه زدن به خود و دیگران است یا مثلا این کار آنها بخاطر عناد با جمهوری اسلامی است! در واقع این نوع رفتارهای اشتباه، بیشتر نتیجه سهلانگاری و بیتوجهی به تعهدات و حقوق اجتماعی است.
کسانی هم که حجاب را به خوبی رعایت نمیکنند به خودشان و به جامعه ضربه میزنند اما این به معنای این نیست که اینها الزاما به دنبال این هستند که به جامعه ضربه بزنند و یا مثلا با نظام جمهوری اسلامی مشکلی دارند.
لذا از یک منظر، نسبت دادن شل حجابی بخشی از جامعه به مسئله یایبندی یا عدم پایبندی به نظام همانقدر منطقی است که تخلف از راهنمایی و رانندگی افراد را به این مسئله ربط دهیم!
البته تردیدی نیست که افراد و جریانهایی کاملا هدفمند و سازماندهی شده به دنبال ترویج بیحجابی در جامعه و بیاهمیت جلوه دادن احکام اسلامی هستند و برای این مسئله نیز اهداف و طراحی حسابشدهای دارند، اما یقینا حساب این اقلیت با عموم جامعه جدا است.
مسئله حجاب و عفاف به مراتب مسئله عمیقتر و پیچیدهتری از ماسک زدن و یا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی است و علاوه بر اینکه مسئله اجتماعی است ابعاد مختلف دیگری نیز دارد.
اما آنچه مهم است اینکه، توجه به ابعاد مختلف مسئله حجاب و عفاف و معرفت نسبت به انگیزههای عدم رعایت حجاب در جامعه، موجب میشود تا کسانی که دلسوزانه برای حل این مسئله تلاش میکنند تحلیل واقعبینانهتری نسبت به چرایی آن داشته باشند و نسخههایی که برای رفع آن پیچیده میشود، متناسب با انگیزههای افراد جامعه و از عمق لازم برخوردار باشد. یقینا نمیتوان برای موضوعی با این سطح از اهمیت صرفا نسخههای ساده و ابتدایی پیچید و انتظار داشت جوابگوی مسئله باشد.
حمیدرضا زارع
انتهای پیام/
برای بخشی از مسئولین و سیاسیون کشور، مسئله حجاب و عفاف ابزاری است برای پیشبرد اهداف و پروژههای سیاسی و انتخاباتیشان. این واقعیتی است که نوع برخورد دولت کنونی و دولتهای قبل با مقوله حجاب و عفاف و به طور کلی مسئله زنان، آن را تأیید میکند.
,دو روز قبل نماینده اصلاحطلب مجلس دهم نیز به این واقعیت اذعان کرد. طیبه سیاوشی در گفت وگویی اظهار داشت: «در حوزه سیاست مرسوم است که تلاش میشود از پایگاه رأی گروههای مانند زنان و کارگران استفاده شود. دولت دوازدهم برای به دست آوردن قدرت، از رأی زنان استفاده کرد، اما در عین حال برای اینکه بتواند آن موانعی را که در راه کسب قدرت برای زنان وجود دارد کاهش دهد تلاشی نکرد.»
,اما علاوه بر آن دسته از سیاسیون که تکلیفشان مشخص است؛ نوع مواجهه بخشی از دلسوزان و فعالین فرهنگی هم با مقوله حجاب و عفاف از عمق زیادی برخوردار نبوده است و تلاش کردهاند به نوعی مسئله را سادهسازی کنند، تا جایی که متأسفانه در مورادی مقوله مهم و عمیق اجتماعی و فرهنگی چون حجاب، به یک مسئله سیاسی و حیثیتی تبدیل شده است.
,برای پی بردن به عمق مسئله بهتر است از مثال سادهتری استفاده کنیم.
,نوع برخورد مردم با قوانین راهنمایی و رانندگی و میزان رعایت این قوانین توسط آنها، موضوعی است که ضرورت توجه به ابعاد روانشناختی و جامعهشناسی رفتارهای اجتماعی مردم را نشان میدهد.
,قوانین راهنمایی و رانندگی، قاعده همگانی است که هیچگونه صبغه ایدئولوژیکی و سیاسی هم ندارد و صرفا یک قرارداد اجتماعی است که اتفاقا در همه کشورهای دنیا هم تقریبا به یک شکل وجود دارد.
,با این وجود چه میزان از مردم ما به این قوانین پایبند هستند؟ چه تعداد از ما سرعت غیرمجاز میرویم؟ چه تعداد از ما سبقت غیرمجاز میگیریم و یا حتی چراغ قرمز را رد میکنیم؟
,این در حالی است که برای قوانین راهنمایی رانندگی پلیس و دوربین وجود دارد و فرد متخلف با جریمههای بعضا سنگین مواجه میشود. افزون بر این، جراحت، فوت، معلولیت و ... نتیجه تقریبا مشخص برخی از تخلفات رانندگی است و در واقع فرد متخلف با نقض قوانین، جان خود را به بازی میگیرد؛ اما باز هم شاهد هستیم که قوانین توسط بخش قابل توجهی از مردم رعایت نمیشود و واقعا اگر به افراد جامعه مراجعه کنیم احتمالا درصد بسیار کمی هستند که تا کنون هیچگاه از قوانین رانندگی تخلف نکرده باشند.
,یقینا عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ربطی به گرایشات سیاسی افراد ندارد و عدم رعایت قوانین رانندگی توسط بخشی از مردم دلایل مختلفی دارد که سهلانگاری، بیتوجهی به حقوق دیگران و بعضا عدم آگاهی را میتوان از جملهی آن نام برد.
,مثال دیگر نوع مواجهه مردم با شرایط این روزهای جامعه است. چند ماهی است جامعه با ویروس کشنده کرونا دست وپنجه نرم میکند و به مردم مکرر توصیه میشود که دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند اما باز هم شاهد هستیم که بخشی از مردم حتی از رعایت کمترین دستورالعملها هم امتناع میکنند.
,مثلا بر لزوم استفاده از ماسک تأکید میشود و با وجود تبلیغات و تأکیدات گستردهای که در این زمینه صورت گرفته باز هم شاهدیم که کسانی از ماسک زدن امتناع میکنند. حتی رئیسجمهور اعلام میکند کسانی که بدون ماسک وارد ادارات دولتی شوند از خدماتدهی محروم میشوند اما باز هم بخشی از مردم حتی در مراجعه به ادارات دولتی هم از ماسک استفاده نمیکنند.
,کسانی که با این همه تأکید و در چنین شرایطی از ماسک استفاده نمیکنند یقینا اشتباه میکنند و به جامعه و خودشان ضرر میزنند، اما واقعا نمیتوان گفت آنها الزاما هدفشان این است که به جامعه و خودشان ضرر بزنند و یا مثلا مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند!
,کسانی که سرعت غیرمجاز میروند و سبقت غیرمجاز میگیرند یقینا به خودشان ضرر میزنند و به حقوق دیگران تجاوز میکنند اما نمیتوان گفت آنها الزاما هدفشان ضربه زدن به خود و دیگران است یا مثلا این کار آنها بخاطر عناد با جمهوری اسلامی است! در واقع این نوع رفتارهای اشتباه، بیشتر نتیجه سهلانگاری و بیتوجهی به تعهدات و حقوق اجتماعی است.
,کسانی هم که حجاب را به خوبی رعایت نمیکنند به خودشان و به جامعه ضربه میزنند اما این به معنای این نیست که اینها الزاما به دنبال این هستند که به جامعه ضربه بزنند و یا مثلا با نظام جمهوری اسلامی مشکلی دارند.
,لذا از یک منظر، نسبت دادن شل حجابی بخشی از جامعه به مسئله یایبندی یا عدم پایبندی به نظام همانقدر منطقی است که تخلف از راهنمایی و رانندگی افراد را به این مسئله ربط دهیم!
,البته تردیدی نیست که افراد و جریانهایی کاملا هدفمند و سازماندهی شده به دنبال ترویج بیحجابی در جامعه و بیاهمیت جلوه دادن احکام اسلامی هستند و برای این مسئله نیز اهداف و طراحی حسابشدهای دارند، اما یقینا حساب این اقلیت با عموم جامعه جدا است.
,مسئله حجاب و عفاف به مراتب مسئله عمیقتر و پیچیدهتری از ماسک زدن و یا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی است و علاوه بر اینکه مسئله اجتماعی است ابعاد مختلف دیگری نیز دارد.
,اما آنچه مهم است اینکه، توجه به ابعاد مختلف مسئله حجاب و عفاف و معرفت نسبت به انگیزههای عدم رعایت حجاب در جامعه، موجب میشود تا کسانی که دلسوزانه برای حل این مسئله تلاش میکنند تحلیل واقعبینانهتری نسبت به چرایی آن داشته باشند و نسخههایی که برای رفع آن پیچیده میشود، متناسب با انگیزههای افراد جامعه و از عمق لازم برخوردار باشد. یقینا نمیتوان برای موضوعی با این سطح از اهمیت صرفا نسخههای ساده و ابتدایی پیچید و انتظار داشت جوابگوی مسئله باشد.
,حمیدرضا زارع
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه