گزارش دنا از اختلاف نظرهای نهادی در مدیریت بحران آب؛
مدیریت ۷۰۰ چاه در درگیری دو نهاد!/ آیا فضای سبز قربانی سیاستهای ناکارآمد میشود؟
پنج سال پس از امضای تفاهمنامهای برای جایگزینی پساب با آب زیرزمینی در آبیاری فضای سبز تهران، نهتنها وعدهها عملی نشدهاند، بلکه اختلافات نهادی و سیاستهای متضاد، پایتخت را به آستانه بحرانی بیسابقه در مدیریت منابع آب رساندهاند؛ بحرانی که بیش از آنکه طبیعی باشد، مدیریتی است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ طی روزهای اخیر سخنگوی صنعت آب با اشاره به اینکه پنج سال از امضای تفاهمنامه تاریخی میان وزارت نیرو و شهرداری تهران مبنی بر جایگزینی پساب به جای آب زیرزمینی در آبیاری فضای سبز میگذرد، اما نه تنها وعدهها محقق نشده، بلکه اختلاف نظرهای نهادی، سکوت در برابر بحران و سیاستهای متضاد، تهران را به یکی از بیسابقهترین بحرانهای آبی کشانده است. در حالی که سخنگوی صنعت آب کشور میگوید: «۵۵ حلقه از ۷۰۰ چاه شهرداری قابلیت تبدیل به منبع آب شرب دارند»، رییس شورای شهر تهران پاسخ میدهد: «این چاهها آب خام هستند و فقط برای فضای سبز مناسبند». این گزارش، بازتابی است از یک بحران مدیریتی، نه آبی، بر اساس شواهد موجود است.
تفاهمنامهای که نشکست، اما اجرا هم نشد
در سال ۱۳۹۹، با هدف کاهش فشار بر منابع زیرزمینی و اجرای قانون هوای پاک، تفاهمنامهای میان وزارت نیرو و شهرداری تهران امضا شد.
هدف این تفاهم کاهش تدریجی استفاده از آب زیرزمینی در آبیاری فضای سبز و جایگزینی آن با پساب تصفیهشده تا سال ۱۴۱۰.
اما پنج سال پس از آن، هیچ پیشرفت واقعی در این زمینه دیده نشده است.
- ۷۰۰ حلقه چاه همچنان در اختیار شهرداری برای آبیاری فضای سبز فعال است.
- شبکه انتقال پساب، نیمهکاره مانده است.
- ذخایر سدهای تهران با افت شدید مواجه شده است.
سخنگوی صنعت آب: ۵۵ چاه باید به آب شرب تبدیل شوند
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور، در گفتوگو با خبرنگار راه دانا، از وضعیت فعلی انتقاد کرد و گفت:«از میان ۷۰۰ چاه تحت مدیریت شهرداری، ۵۵ حلقه دارای کیفیت آب شرب هستند. این چاهها باید در اختیار وزارت نیرو قرار بگیرند تا بتوانیم در برابر بحران آب شرب مقاومت کنیم.
او افزود:«با توجه به افت شدید سدها و ممنوعیت حفر چاه جدید، فعالسازی چاههای باکیفیت، یکی از معدود راهکارهای سریع و عملیاتی برای تأمین آب شرب است.
مختاری: این چاهها آب شرب نیستند!
در مقابل، علیمحمد مختاری، مسئول شهرداری تهران، میگوید:«این چاهها چاه آب شرب نیستند، بلکه حاوی آب خام هستند که تنها برای آبیاری فضای سبز مناسبند. کیفیت آنها برای مصارف شرب مورد تأیید نیست.
او درباره استفاده از پساب توضیح داد:«در حال حاضر، فضای سبز تهران با ترکیبی از پساب و آب چاهها آبیاری میشود.
اما نکته حساس اینجاست:«هزینه لولهکشی و انتقال پساب باید توسط شرکت آب و فاضلاب تأمین میشد، اما با دستور شهردار، خود شهرداری ۵ هزار میلیارد تومان هزینه کرد تا زیرساخت لولهکشی را ایجاد کند. اما تاکنون، شرکت آب و فاضلاب خط انتقال را وصل نکرده است.»

چمران (رییس شورای شهر): ما همکاری کردیم، اما دیگران تشکر نمیکنند
مهدی چمران، رییس شورای اسلامی شهر تهران، در جلسه علنی شورا گفت:«شهرداری تهران مدتهاست از پساب برای آبیاری فضای سبز استفاده میکند. ما حتی چاههایی که قابلیت تبدیل به آب شرب دارند را هم در اختیار آبفا قرار دادهایم.
او با انتقاد از سخنان سخنگوی صنعت آب، افزود:«مدیرعامل آب و فاضلاب پیشنهاد داده در شورا گزارش دهد. از وزیر نیرو هم دعوت میکنیم بیاید و توضیح دهد.
چمران تأکید کرد:«ما موافق حفر چاه جدید در تهران نیستیم. ممکن است موقتاً مشکلی را حل کند، اما در بلندمدت، مشکل را دوچندان میکند.
او درباره فضای سبز گفت:«به سازمان بوستانها گفتیم: اگر آب ندارید، آب بخرید تا درختان خشک نشوند و فضای سبز از بین نرود. فضای سبز، بخشی حیاتی از هویت شهر است.
سروری (نایب رئیس شورا): چرا به جای تشکر، اختلاف ایجاد میکنید؟
پرویز سروری، نایب رئیس شورای شهر تهران، با لحنی تأسفبار گفت:«از دوستان صنعت آب انتظار نداشتم که چنین مواضع اختلافآفرینی مطرح کنند. شهرداری، شانه خود را زیر بار آسیبهای جنگ و بحران قرار داده و برای کمک به بخشهای مختلف تلاش میکند.
او افزود:«این ۷۰۰ چاه، مربوط به امروز نیست. ما مدتهاست آنها را در اختیار دولت و وزارت نیرو قرار دادهایم. چرا به جای تشکر، مطالب خلاف واقع میگویند؟
سروری تأکید کرد:«ما از این چاهها مدتهاست محروم هستیم. ما میدانیم آب شرب از فضای سبز مهمتر است، اما حفظ درختان و فضای سبز نیز وظیفه ماست.
او درباره سال گذشته یادآور شد:«بدون اینکه وظیفه ما باشد، ۵ هزار میلیارد تومان برای انتقال آب از سد لار به دولت کمک کردیم. وقتی چنین نگاهی داریم، چرا با مواضع غلط، به جای همافزایی، اختلاف ایجاد میکنید؟

تحلیل: بحران آب، اما ریشهاش سیاست و مدیریت است
- بحران آب تهران فقط یک بحران طبیعی نیست، بلکه نوعی بحران مدیریتی است.
- تفاهمنامهها امضا میشود، اما اجرا نمیشود.
- هزینهها توسط شهرداری پرداخت میشود، اما نهادهای دیگر پیگیری نمیکنند.
- هر نهاد روایت متفاوتی دارد، اما هیچکس پاسخگو نیست.
- فضای سبز به گروگان اختلاف نظرهای نهادی تبدیل شده است.
چرا پساب هنوز جایگزین نشده؟
۱. عدم اجرای تعهدات توسط شرکت آب و فاضلاب
- شهرداری لولهکشی را انجام داد، اما آبفا خط انتقال را وصل نکرده است.
۲. عدم هماهنگی بین نهادها
- وزارت نیرو، آبفا، شهرداری و شورا هر کدام دستورالعمل متفاوتی دارند.
۳. ضعف در برنامهریزی بلندمدت
- بدون برنامه شفاف برای توقف استفاده از آب زیرزمینی.
۴. سیاستهای کوتاهمدت
- تمرکز بر راهکارهای موقت، نه راهکارهای پایدار.
تهران در معرض خشکسالی مدیریتی است
- ۷۰۰ چاه در اختیار شهرداری، اما ۵۵ حلقه از آنها میتواند نجاتدهنده آب شرب باشد.
- پساب تصفیهشده آماده است، اما شبکه انتقال نیست.
- شهرداری ۵ هزار میلیارد تومان هزینه کرد، اما آبفا همچنان سکوت میکند.
- شورا میگوید: ما کمک کردیم، اما وزارت نیرو میگوید: شما مصرف بیرویه دارید.
این فقط یک بحران آب نیست، بلکه نمونهای از ناکارآمدی نهادی، ضعف هماهنگی و سیاستگذاریهای ناکارآمد است.
چرا وزارت نیرو نتوانسته منابع آب ایران را نجات دهد؟
به گزارش راه دانا؛ سالهاست که آب در ایران نه به عنوان یک منبع تجدیدپذیر، بلکه به عنوان یک کالای قابل تخصیص و فروش مدیریت شده است. با این دیدگاه، سیاستهای غلط، سدسازی بیرویه، بیتوجهی به آبخوانها و ناهمگونی نهادی، کشور را به سمت بحرانی عمقی در حوزه آب سوق داده است. امروز، شهرهایی مانند تهران، شیراز، همدان و سیستان و بلوچستان با کمبود شدید آب مواجه هستند، سفرههای زیرزمینی فرونشست میکنند و سدها در آستانه خشکی قرار دارند. عباس محمدی، کارشناس محیطزیست، حنیف رضا گلزار، متخصص آب و خاک، و محمد بازرگان، مشاور اتاق اصناف کشاورزی، در گفتوگو با خبرنگار شبکه اطلاعرسانی راه دانا، از شکست چهلساله مدیریت آب در وزارت نیرو هشدار میدهند و میگویند: «اگر فوراً مدیریت آب از این وزارتخانه گرفته نشود، نه تنها کشاورزی و امنیت غذایی در خطر است، بلکه بحران اجتماعی نیز اجتنابناپذیر خواهد بود.»
وزارت نیرو، مصرفکننده یا مدیر منابع آب؟
مدیریت آب در ایران تحت نظارت وزارت نیرو قرار دارد، اما بسیاری از کارشناسان این انتخاب را بنیادینترین اشتباه مدیریتی میدانند.
حنیف رضا گلزار، کارشناس حوزه آب و خاک در این خصوص به راه دانا میگوید:«وزارت نیرو از منابع آبی برای تولید انرژی استفاده میکند. یعنی خودش یکی از بزرگترین مصرفکنندگان آب است. چگونه میتوان مدیریت منابع آب را به نهادی سپرد که به خودش آب تخصیص میدهد؟ این مثل این است که یک بازیگر، داور مسابقه باشد.
او افزود:«اگر آب را به عنوان یکی از ارکان اصلی منابع طبیعی بشناسیم، باید مدیریت آن را به سازمان مدیریت منابع طبیعی واگذار کنیم، نه به وزارتخانهای که نگاهش صرفاً مهندسی و سازهمحور است.

نگاه مهندسی، نه محیطزیستی: ریشه بحران
عباس محمدی، کارشناس محیطزیست، در تحلیلی عمیق میگوید:«مدیریت آب در ایران به یک سیستم پیچیده و شکستخورده تبدیل شده است. این نتیجه سوءمدیریت چهلساله است. مدیران فقط به سدسازی و انتقال آب فکر کردهاند، نه به تغذیه آبخوان، حفاظت از رودخانهها یا توازن اکوسیستم.
او افزود:«سیاستهای غلطی مانند برداشت آب از خوزستان و ارسال آن به اصفهان، یا انتقال آب از اصفهان به یزد، در واقع بذر و بخشش آب از منابع دیگران بوده است. این کار نه تنها عدالت را نقض کرده، بلکه باعث اعتراضات مردمی در مناطق منبع شده است.
محمد بازرگان، مشاور اتاق اصناف کشاورزی، از رویکرد سدسازی بیرویه انتقاد شدیدی دارد:«نزدیک به ۶۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، اما ما متهم به استفاده ۹۸ درصدی هستیم! این محکومیت بیاساس است. مشکل این نیست که کشاورز زیاد آب میگیرد، بلکه این است که سیستم توزیع آب ما فاسد است.
او توضیح میدهد:«وقتی آب از سد رهاسازی میشود، در مسیر نهرها و رودخانهها تا ۴۰ درصد آن تبخیر یا هدر میرود. در نتیجه، کشاورز سرانجام فقط مقدار کمی از آب را دریافت میکند.
او افزود:«متاسفانه با ایجاد سدها، رودخانهها خشک شدهاند و شبکههای زیردست از بین رفتهاند. در حالی که وقتی آب در حرکت باشد، میتواند آبخوانها را تغذیه کند، اما امروز، آب در پشت سد جمع شده و فقط برای صنایع و شهرها تخصیص داده میشود.
آبفروشی، یا مدیریت آب!
بازرگان با لحنی تأسفبار میگوید:«تفکر وزارت نیرو آبفروشی است، نه مدیریت آب. آب به صنایع فروخته میشود، به شهرها فروخته میشود، اما به محیطزیط و آبخوانها توجهی نمیشود.
او پیشنهاد میدهد:«اگر یکدهم هزینهای که برای سدسازی شده بود، صرف لایروبی قنوات، ترمیم آبهای زیرزمینی و آبخیزداری میشد، امروز با این بحران مواجه نبودیم.
محرابیان، پا در جای قدیمان؛ سکوت در برابر بحران
در حالی که بحران آب روزبهروز شدیدتر میشود، محمدرضا محرابیان، وزیر سابق نیرو، در دوره مدیریت خود همچنان بر ادامه سیاستهای گذشته تأکید داشت.
عباس محمدی میگوید:«محرابیان طرح جدیدی برای مدیریت آب ارائه نکرد. او میخواهد با تقسیم منابع آب مشکل را حل کند، در حالی که این روش سالهاست که شکست خورده است. علی آبادی هم مثل محرابیان عمل کرده است.
او افزود:«حتی اردکانیان، وزیر قبلی، میگفت مدیریت آب در ایران اشتباه است، اما محرابیان حتی به این موضوع معترف نیست. در سکوت، پا جای مدیران قبلی را میگذارد و همین روند پراشتباه را ادامه میدهد.
بحران آب، بذر اعتراض اجتماعی
کارشناسان هشدار میدهند که بحران آب، تنها یک بحران زیستمحیطی نیست، بلکه تهدیدی امنیتی و اجتماعی است.
عباس محمدی توضیح میدهد:«امروز، امنیت غذایی کشور در گرو آب است. اگر کشاورزی دچار خشکی شود، تولید غله کاهش مییابد، نان گران میشود و مردم دیگر نمیتوانند تحمل کنند.
او افزود:«وقتی نان گران شود، هیچ نیرویی نمیتواند جلوی اعتراضات را بگیرد. بحران آب، میتواند زمینهساز بحران اقتصادی و اجتماعی گستردهای شود.
تجدیدنظر اساسی در مدیریت آب ضرورتی انکارناپذیر است
- وزارت نیرو به دلیل نگاه مهندسی و مصرفگرایانه، ناموفق بوده است.
- سدسازی بیرویه، آبخوانها و رودخانهها را نابود کرده است.
- سیاست انتقال آب، عدالت منطقهای را نقض کرده است.
- کشاورزی متهم به هدررفت آب شده، در حالی که سیستم توزیع فاسد است.
- وزرای نیرو طرح جدیدی ندارد و بر سیاستهای شکستخورده تکیه میکند.
راهکارهای فوری برای نجات منابع آب کشور
۱. انتقال مدیریت آب از وزارت نیرو به سازمان منابع طبیعی
۲. تجمیع تمام دادههای آبی کشور در یک سامانه ملی شفاف
۳. توقف فوری سدسازی بیرویه و تمرکز بر آبخیزداری و تغذیه آبخوان
۴. بازسازی قنوات و شبکههای آبی سنتی
۵. استفاده از سیستمهای آبیاری مکانیزه برای کاهش ۵۰ درصدی مصرف آب در کشاورزی
۶. شفافسازی تخصیص آب به صنایع و شهرها
۷. تشکیل کمیته ملی بحران آب با حضور کارشناسان محیطزیست و کشاورزی
ارسال دیدگاه