سرمقاله روزنامه های صبح کشور؛
نشانگرهای مهم در نمودار موازنه قدرت/ اصلاحطلبی در محاق
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

آب بگذارید و نان قسمت کنید!
,

, ,
آب بگذارید و نان قسمت کنید!
, آب بگذارید و نان قسمت کنید!, آب بگذارید و نان قسمت کنید!,این فرمان یعنی هر تصمیمی در این باره باید در جمع تخصصی و علمی ستاد کرونا گرفته شود. شاید اگر این توصیه و فرمان نبود، در همان آغاز کار که برخی متولیان حرمهای مطهر و تریبونداران و فعالان مجازی دینی، در حال زمزمه مخالفت خود با تصمیمات ستاد کرونا بودند، کار گره میخورد. چنانکه امروز که رئیسجمهور امریکا از طرفدارانش میخواهد در ایالتهایی که به قرنطینه پایبند هستند، با سلاح به مقابله با پلیسهای ایالتی بیایند و «ایالتهای خود را آزاد کنند»، کار بر فرمانداران مشکل شده است و روزنامه رسمی لسآنجلستایمز درخواست تجزیه امریکا را مطرح میکند.
دوم، اهمیت فرمان «کمک مؤمنانه» است. گرایشهای انسانی و خیرخواهانه در همه ملتهای جهان کم و بیش موجود است، اما در برخی کشورها این کمکهای خیرخواهانه به عادات اجتماعی و رفتارهای قانونی ملتها بازمیگردد، نه به اهمیت انسانی و الهی آن. بهویژه وقتی پای ثروتمندان و نهادها و شرکتهای بزرگ در میان باشد، مصنوعی و تبلیغی بودن آن بیشتر عیان است. در واقع کار خیر نه «برای رضای خدا» که با هدف مشارکت در نظم اجتماعی و عمل به قانون انجام میشود. حتی در خود غرب اذعان میکنند که هیچ ثروتمندی در کار خیری شرکت نمیکند، مگر آنکه امیدی به افزون شدن ثروتش از همین طریق بسته باشد!
برای ملت مسلمان ایران البته بخش رضایت الهی این کمکها پررنگتر است. گستردگی کمکها و انجام بسیاری از آنها در سکوت خبری گواهی بر رفتار خداپسندانه به جای رفتار دولتپسندانه است.
تفاوت اثر کمک بر مبنای عادات و رسوم قانونی و اجتماعی -که امروزه در بیشتر جهان متعهد به آن هستند- با رفتاری که فقط برای جلب رضایت خدا باشد و مخصوص مؤمنان ادیان توحیدی است، در داستانی از مثنوی به خوبی توصیف شده است:
در شهر آتشی میافتد و همه چیز را از خشک وتر میسوزاند. مردم پیش خلیفه میروند و میگویند هرچه آب بر این آتش میزنیم، شعلهورتر میشود. خلیفه غفلت آنها را گوشزد میکند:
گفت آن آتش ز آیات خداست
شعلهای از آتش بخل شماست
آب و سرکه چیست، نان قسمت کنید!
بخل بگذارید اگر آل منید
مردم میگویند اتفاقاً ما اهل جود و جوانمردی هستیم و دستگیر مردم، اما خلیفه میپرسد آن بخششهای شما بر حسب رسم و عادت بود یا برای خدا؟!
خلق گفتندش که در بگشودهایم
ما سخی و اهل فتوت بودهایم
گفت نان در رسم و عادت دادهاید
دست از بهر خدا نگشادهاید!
بهر فخر و بهر بوش و بهر ناز
نه از برای ترس و تقوی و نیاز
اهل دین را باز دان از اهل کین
همنشین حق بجو با او نشین
هر کسی بر قوم خود ایثار کرد
کاغه (جاهل) پندارد که او خود کار کرد
این فرمان یعنی هر تصمیمی در این باره باید در جمع تخصصی و علمی ستاد کرونا گرفته شود. شاید اگر این توصیه و فرمان نبود، در همان آغاز کار که برخی متولیان حرمهای مطهر و تریبونداران و فعالان مجازی دینی، در حال زمزمه مخالفت خود با تصمیمات ستاد کرونا بودند، کار گره میخورد. چنانکه امروز که رئیسجمهور امریکا از طرفدارانش میخواهد در ایالتهایی که به قرنطینه پایبند هستند، با سلاح به مقابله با پلیسهای ایالتی بیایند و «ایالتهای خود را آزاد کنند»، کار بر فرمانداران مشکل شده است و روزنامه رسمی لسآنجلستایمز درخواست تجزیه امریکا را مطرح میکند.
,
دوم، اهمیت فرمان «کمک مؤمنانه» است. گرایشهای انسانی و خیرخواهانه در همه ملتهای جهان کم و بیش موجود است، اما در برخی کشورها این کمکهای خیرخواهانه به عادات اجتماعی و رفتارهای قانونی ملتها بازمیگردد، نه به اهمیت انسانی و الهی آن. بهویژه وقتی پای ثروتمندان و نهادها و شرکتهای بزرگ در میان باشد، مصنوعی و تبلیغی بودن آن بیشتر عیان است. در واقع کار خیر نه «برای رضای خدا» که با هدف مشارکت در نظم اجتماعی و عمل به قانون انجام میشود. حتی در خود غرب اذعان میکنند که هیچ ثروتمندی در کار خیری شرکت نمیکند، مگر آنکه امیدی به افزون شدن ثروتش از همین طریق بسته باشد!
,
برای ملت مسلمان ایران البته بخش رضایت الهی این کمکها پررنگتر است. گستردگی کمکها و انجام بسیاری از آنها در سکوت خبری گواهی بر رفتار خداپسندانه به جای رفتار دولتپسندانه است.
,
تفاوت اثر کمک بر مبنای عادات و رسوم قانونی و اجتماعی -که امروزه در بیشتر جهان متعهد به آن هستند- با رفتاری که فقط برای جلب رضایت خدا باشد و مخصوص مؤمنان ادیان توحیدی است، در داستانی از مثنوی به خوبی توصیف شده است:
,
در شهر آتشی میافتد و همه چیز را از خشک وتر میسوزاند. مردم پیش خلیفه میروند و میگویند هرچه آب بر این آتش میزنیم، شعلهورتر میشود. خلیفه غفلت آنها را گوشزد میکند:
,
گفت آن آتش ز آیات خداست
شعلهای از آتش بخل شماست
,
,
آب و سرکه چیست، نان قسمت کنید!
بخل بگذارید اگر آل منید
,
,
مردم میگویند اتفاقاً ما اهل جود و جوانمردی هستیم و دستگیر مردم، اما خلیفه میپرسد آن بخششهای شما بر حسب رسم و عادت بود یا برای خدا؟!
,
خلق گفتندش که در بگشودهایم
ما سخی و اهل فتوت بودهایم
,
,
گفت نان در رسم و عادت دادهاید
دست از بهر خدا نگشادهاید!
,
,
بهر فخر و بهر بوش و بهر ناز
نه از برای ترس و تقوی و نیاز
,
,
اهل دین را باز دان از اهل کین
همنشین حق بجو با او نشین
,
,
هر کسی بر قوم خود ایثار کرد
کاغه (جاهل) پندارد که او خود کار کرد
,
,
,

, ,
نشانگرهای مهم در نمودار موازنه قدرت
, نشانگرهای مهم در نمودار موازنه قدرت, نشانگرهای مهم در نمودار موازنه قدرت,محمد ایمانی در کیهان نوشت:
, محمد ایمانی در کیهان نوشت:, محمد ایمانی در کیهان نوشت:,
, یکی، دو روز پیش اینستاگرام صفحه خواننده ایرانی به نام امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو را به دلایل اخلاقی و فرهنگی و حَسَب تقاضای عدهای از دلسوزان این عرصه مسدود کرد و همین امر بازتاب زیادی در رسانههای داخل و خارج پیدا کرد و باعث شد که نقطه نظرات گوناگونی در این خصوص از سوی افراد مختلف مطرح شود.
بررسی این موضوع از زاویه حقوقی حداکثر میتواند در محدوده بند «ب» ماده 743 قانون مجازات اسلامی (ماده 15 قانون جرائم رایانهای) مورد بحث و بررسی قرار گیرد که مجازات اینگونه اعمال یعنی تشویق به فساد و فحشا در فضاهای مجازی حداکثر یکسال حبس و دو میلیون تومان جزای نقدی دارد و درضمن مسائلی از این قبیل که آیا برخورد با این گونه افراد ورود دادستان را به موضوع میطلبد یا خیر و یا اینکه جرم واجد جنبه عمومی است یا نه و نحوه دستگیری ایشان مسائل پیش پا افتاده و سادهای است که ارزش مطرح شدن و یا بحث کردن را به هیچ عنوان ندارد.
اما مساله از زاویه دیگری به شدت میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه نامبرده نزدیک به پنج میلیون نفر در صفحه اینستاگرامی خود فالوئر داشته و بسیاری از جوانان به شدت به او علاقهمندند. راقم سطور زمانی که نامبرده در ایران بود و در مقطع زمان کوتاهی مورد بیمهری دادسرا و محکمه قرار گرفت، از او دفاع کردم و او را قربانی آسیبهای فرهنگی و اجتماعی وضعیت نابسامان جامعه دانستم. اما در عین حال تاکید کردم سلیقه و ذوق جوانان را نمیشود با تحکم و اجبار و در قالب مشخصی محبوس کرد.
سلیقه و ذائقه موسیقیایی نوجوانان یا جوانان امروزی با جوانان دهها سال پیش تفاوت دارد. امروزه صدای امثال شجریانها و بنانها و خوانساریها و... برای خیلی از این جوانان نامأنوس و حتی شاید ناخوشایند است اما زمانی که این خواننده به تقلید از پارهای از خوانندگان رپ دنیای غرب جملات و کلمات بسیار رکیک و مستهجن را در ترانههای خود بهکار بد، و در کمال ناباوری همین جوانان علاقهمند شروع به دست زدن و جیغ کشیدن کردند، احساس خطر کردم و نسبت به سلیقه و تفکر و ذائقه بخش مهمی از جامعه نگران شدم.
عدهای از دوستان میگفتند که تتلو در ترانههایی که میخواند و در رفتارش نوعی ساختارشکنی هویداست که مورد خوشایند آنها قرار میگیرد و درواقع تتلو حرف دل آنان را میزند که خب، این هم حرفی است و درخصوص آن میتوان ساعتها بحث کرد. اما سوال بزرگی ایجاد شده که یعنی این چهار میلیون جوان یا نوجوان ایرانی که تتلو را الگوی خود قرار دادهاند، چه چیزی را در او دیدهاند؟
و سوال بزرگتر آنکه متولی فرهنگ جامعه چه نهاد یا سازمان یا تشکیلاتی بوده که نتوانسته تاثیری بر این جوانان داشته باشد؟ این همه دستگاهها که دارای امکانات فراوان و تریبون کافی هستند، چه کارنامهای از خود به جای گذاشتهاند؟ گیرم آقای امیرحسین تتلو هم دستگیر شد و حداکثر مطابق قانون چندماهی هم در زندان ماند، آیا تتلوهای دیگر با حدّت و شدّت بیشتر از بطن همین جوانان سر برون نخواهند آورد؟
حال آنکه میدانیم پرورش فکری و روحی و تربیت اخلاقی جوانان با امر و نهی شدید و غلیظ و وضع قوانین خشک و بی روح هرگز سر سازگاری نداشته و مقدور و میسور نخواهد شد. امیرحسین تتلو معلول است نه علت، دنبال علتها باشیم نه معلولها.
یکی، دو روز پیش اینستاگرام صفحه خواننده ایرانی به نام امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو را به دلایل اخلاقی و فرهنگی و حَسَب تقاضای عدهای از دلسوزان این عرصه مسدود کرد و همین امر بازتاب زیادی در رسانههای داخل و خارج پیدا کرد و باعث شد که نقطه نظرات گوناگونی در این خصوص از سوی افراد مختلف مطرح شود.
بررسی این موضوع از زاویه حقوقی حداکثر میتواند در محدوده بند «ب» ماده 743 قانون مجازات اسلامی (ماده 15 قانون جرائم رایانهای) مورد بحث و بررسی قرار گیرد که مجازات اینگونه اعمال یعنی تشویق به فساد و فحشا در فضاهای مجازی حداکثر یکسال حبس و دو میلیون تومان جزای نقدی دارد و درضمن مسائلی از این قبیل که آیا برخورد با این گونه افراد ورود دادستان را به موضوع میطلبد یا خیر و یا اینکه جرم واجد جنبه عمومی است یا نه و نحوه دستگیری ایشان مسائل پیش پا افتاده و سادهای است که ارزش مطرح شدن و یا بحث کردن را به هیچ عنوان ندارد.
اما مساله از زاویه دیگری به شدت میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه نامبرده نزدیک به پنج میلیون نفر در صفحه اینستاگرامی خود فالوئر داشته و بسیاری از جوانان به شدت به او علاقهمندند. راقم سطور زمانی که نامبرده در ایران بود و در مقطع زمان کوتاهی مورد بیمهری دادسرا و محکمه قرار گرفت، از او دفاع کردم و او را قربانی آسیبهای فرهنگی و اجتماعی وضعیت نابسامان جامعه دانستم. اما در عین حال تاکید کردم سلیقه و ذوق جوانان را نمیشود با تحکم و اجبار و در قالب مشخصی محبوس کرد.
سلیقه و ذائقه موسیقیایی نوجوانان یا جوانان امروزی با جوانان دهها سال پیش تفاوت دارد. امروزه صدای امثال شجریانها و بنانها و خوانساریها و... برای خیلی از این جوانان نامأنوس و حتی شاید ناخوشایند است اما زمانی که این خواننده به تقلید از پارهای از خوانندگان رپ دنیای غرب جملات و کلمات بسیار رکیک و مستهجن را در ترانههای خود بهکار بد، و در کمال ناباوری همین جوانان علاقهمند شروع به دست زدن و جیغ کشیدن کردند، احساس خطر کردم و نسبت به سلیقه و تفکر و ذائقه بخش مهمی از جامعه نگران شدم.
عدهای از دوستان میگفتند که تتلو در ترانههایی که میخواند و در رفتارش نوعی ساختارشکنی هویداست که مورد خوشایند آنها قرار میگیرد و درواقع تتلو حرف دل آنان را میزند که خب، این هم حرفی است و درخصوص آن میتوان ساعتها بحث کرد. اما سوال بزرگی ایجاد شده که یعنی این چهار میلیون جوان یا نوجوان ایرانی که تتلو را الگوی خود قرار دادهاند، چه چیزی را در او دیدهاند؟
و سوال بزرگتر آنکه متولی فرهنگ جامعه چه نهاد یا سازمان یا تشکیلاتی بوده که نتوانسته تاثیری بر این جوانان داشته باشد؟ این همه دستگاهها که دارای امکانات فراوان و تریبون کافی هستند، چه کارنامهای از خود به جای گذاشتهاند؟ گیرم آقای امیرحسین تتلو هم دستگیر شد و حداکثر مطابق قانون چندماهی هم در زندان ماند، آیا تتلوهای دیگر با حدّت و شدّت بیشتر از بطن همین جوانان سر برون نخواهند آورد؟
حال آنکه میدانیم پرورش فکری و روحی و تربیت اخلاقی جوانان با امر و نهی شدید و غلیظ و وضع قوانین خشک و بی روح هرگز سر سازگاری نداشته و مقدور و میسور نخواهد شد. امیرحسین تتلو معلول است نه علت، دنبال علتها باشیم نه معلولها.
یکی، دو روز پیش اینستاگرام صفحه خواننده ایرانی به نام امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو را به دلایل اخلاقی و فرهنگی و حَسَب تقاضای عدهای از دلسوزان این عرصه مسدود کرد و همین امر بازتاب زیادی در رسانههای داخل و خارج پیدا کرد و باعث شد که نقطه نظرات گوناگونی در این خصوص از سوی افراد مختلف مطرح شود.
,بررسی این موضوع از زاویه حقوقی حداکثر میتواند در محدوده بند «ب» ماده 743 قانون مجازات اسلامی (ماده 15 قانون جرائم رایانهای) مورد بحث و بررسی قرار گیرد که مجازات اینگونه اعمال یعنی تشویق به فساد و فحشا در فضاهای مجازی حداکثر یکسال حبس و دو میلیون تومان جزای نقدی دارد و درضمن مسائلی از این قبیل که آیا برخورد با این گونه افراد ورود دادستان را به موضوع میطلبد یا خیر و یا اینکه جرم واجد جنبه عمومی است یا نه و نحوه دستگیری ایشان مسائل پیش پا افتاده و سادهای است که ارزش مطرح شدن و یا بحث کردن را به هیچ عنوان ندارد.
,اما مساله از زاویه دیگری به شدت میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه نامبرده نزدیک به پنج میلیون نفر در صفحه اینستاگرامی خود فالوئر داشته و بسیاری از جوانان به شدت به او علاقهمندند. راقم سطور زمانی که نامبرده در ایران بود و در مقطع زمان کوتاهی مورد بیمهری دادسرا و محکمه قرار گرفت، از او دفاع کردم و او را قربانی آسیبهای فرهنگی و اجتماعی وضعیت نابسامان جامعه دانستم. اما در عین حال تاکید کردم سلیقه و ذوق جوانان را نمیشود با تحکم و اجبار و در قالب مشخصی محبوس کرد.
,سلیقه و ذائقه موسیقیایی نوجوانان یا جوانان امروزی با جوانان دهها سال پیش تفاوت دارد. امروزه صدای امثال شجریانها و بنانها و خوانساریها و... برای خیلی از این جوانان نامأنوس و حتی شاید ناخوشایند است اما زمانی که این خواننده به تقلید از پارهای از خوانندگان رپ دنیای غرب جملات و کلمات بسیار رکیک و مستهجن را در ترانههای خود بهکار بد، و در کمال ناباوری همین جوانان علاقهمند شروع به دست زدن و جیغ کشیدن کردند، احساس خطر کردم و نسبت به سلیقه و تفکر و ذائقه بخش مهمی از جامعه نگران شدم.
,عدهای از دوستان میگفتند که تتلو در ترانههایی که میخواند و در رفتارش نوعی ساختارشکنی هویداست که مورد خوشایند آنها قرار میگیرد و درواقع تتلو حرف دل آنان را میزند که خب، این هم حرفی است و درخصوص آن میتوان ساعتها بحث کرد. اما سوال بزرگی ایجاد شده که یعنی این چهار میلیون جوان یا نوجوان ایرانی که تتلو را الگوی خود قرار دادهاند، چه چیزی را در او دیدهاند؟
,و سوال بزرگتر آنکه متولی فرهنگ جامعه چه نهاد یا سازمان یا تشکیلاتی بوده که نتوانسته تاثیری بر این جوانان داشته باشد؟ این همه دستگاهها که دارای امکانات فراوان و تریبون کافی هستند، چه کارنامهای از خود به جای گذاشتهاند؟ گیرم آقای امیرحسین تتلو هم دستگیر شد و حداکثر مطابق قانون چندماهی هم در زندان ماند، آیا تتلوهای دیگر با حدّت و شدّت بیشتر از بطن همین جوانان سر برون نخواهند آورد؟
,حال آنکه میدانیم پرورش فکری و روحی و تربیت اخلاقی جوانان با امر و نهی شدید و غلیظ و وضع قوانین خشک و بی روح هرگز سر سازگاری نداشته و مقدور و میسور نخواهد شد. امیرحسین تتلو معلول است نه علت، دنبال علتها باشیم نه معلولها.
,,

, کرونا و لیبرالیسم وطنی
, کرونا و لیبرالیسم وطنی, کرونا و لیبرالیسم وطنی,صبح نو نوشت:
, صبح نو نوشت:, صبح نو نوشت:,کرونا منهای اینکه یک آفت و بلیه انسانی است؛ طبعاً مانند بسیاری از آفات دیگر زندگی انسانی، تبعات، رنجها و هزینههای خودش را هم دارد اما به تنهایی به اندازه چندترم دانشگاهی برای بشر فهم، شهود و علم حضوری به ارمغان آورده است. سوای مطالعات شهودی و عرفانیِ ناچیز بودن قدرت انسان و تمدن عظیم ماشینیاش در برابر یک نانوویروس که چند گرم از آن برای فروپاشی تمدن مدرن امروزی کفایت میکند، بحثهای تئوریک و نظری هم حالا متأثر از کرونا شدهاند.
, کرونا منهای اینکه یک آفت و بلیه انسانی است؛ طبعاً مانند بسیاری از آفات دیگر زندگی انسانی، تبعات، رنجها و هزینههای خودش را هم دارد اما به تنهایی به اندازه چندترم دانشگاهی برای بشر فهم، شهود و علم حضوری به ارمغان آورده است. سوای مطالعات شهودی و عرفانیِ ناچیز بودن قدرت انسان و تمدن عظیم ماشینیاش در برابر یک نانوویروس که چند گرم از آن برای فروپاشی تمدن مدرن امروزی کفایت میکند، بحثهای تئوریک و نظری هم حالا متأثر از کرونا شدهاند.,فقط یک قلم این بحثها را در علوم اجتماعی تصور کنید که وضعیت امروز بشر را وضعیتی فراملیتی توصیف میکردند که دیگر دولتهایی ملی نقش، حدود و ثغوری ندارند و تمام مرزهای بشرِ مسکون روی کره خاکی فرو ریخته و چیزی به نام حاکمیت ملی در دوران اقتصاد فراملیتی وجودِ خارجی ندارد.به ناگاه ویروسی با چند نانومتر طول و عرض از راه میرسد و میتوفد و نیمی از کره زمین را در بر میگیرد.
, فقط یک قلم این بحثها را در علوم اجتماعی تصور کنید که وضعیت امروز بشر را وضعیتی فراملیتی توصیف میکردند که دیگر دولتهایی ملی نقش، حدود و ثغوری ندارند و تمام مرزهای بشرِ مسکون روی کره خاکی فرو ریخته و چیزی به نام حاکمیت ملی در دوران اقتصاد فراملیتی وجودِ خارجی ندارد.به ناگاه ویروسی با چند نانومتر طول و عرض از راه میرسد و میتوفد و نیمی از کره زمین را در بر میگیرد.,چنین وضعیتی باعث میشود هر یک از دولتها و حاکمیتها، حدود و ثغور خود را سفت بچسبند و به یکباره پرتاب شوند به یک قرن قبل که موج ناسیونالیسم در حال ربودن قاپ جوامع بشری بود. انگاری که کرونا از راه رسیده تا تهی و پوچ بودن بعضی نسخههای پیچیده شده برای بشر را به اثبات برساند.
, چنین وضعیتی باعث میشود هر یک از دولتها و حاکمیتها، حدود و ثغور خود را سفت بچسبند و به یکباره پرتاب شوند به یک قرن قبل که موج ناسیونالیسم در حال ربودن قاپ جوامع بشری بود. انگاری که کرونا از راه رسیده تا تهی و پوچ بودن بعضی نسخههای پیچیده شده برای بشر را به اثبات برساند. ,حق بدهید؛ یک ویروس کوچک نانومتری چونان موریانه به جان تئوریها و مکاتبی افتاده که معبد لیبرالهای وطنی است.
, حق بدهید؛ یک ویروس کوچک نانومتری چونان موریانه به جان تئوریها و مکاتبی افتاده که معبد لیبرالهای وطنی است.,,

, کرونا و واقعیت تحولات خاورمیانه
, کرونا و واقعیت تحولات خاورمیانه,مصطفی غنی زاده در خراسان نوشت:
, مصطفی غنی زاده در خراسان نوشت:,کرونا یک بیماری در عالم پزشکی است اما آثار حاشیه ای آن به حدی قابل توجه بوده که تمام تحلیل گران عرصه های سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک را وادار به بحث و گفت و گو کرده است. جوزف نای تحلیل گر با سابقه آمریکایی چند روز پیش در نوشتاری توضیح داد که بعید است دنیای پساکرونا چندان تفاوت جدی در زمینه وضعیت قدرت های جهانی داشته باشد.
,توضیحاتی که قابل تامل است اما به نظر می رسد شرایط خاورمیانه با وضعیت قدرت های جهانی متفاوت باشد و این بیماری بتواند تغییرات جدی را در منطقه ایجاد کند. قطعا مهم ترین عامل اثرگذار در دنیای پساکرونا برای منطقه ما مسئله نفت است. نفتی که در منگنه جنگ روسیه-عربستان و کاهش شدید تقاضای جهانی بر اثر قرنطینه ها قرار گرفته و به دوران منفی برای برخی از شاخص هایش نیز رسیده است.
,قیمت پایین نفت به معنای کاهش نقدینگی کشورهای منطقه است. کشورهایی که هر کدام درگیری خاص خود را دارند. اقتصاد عربستان تحت فشار جنگ فرسایشی یمن قرار دارد. اقتصاد امارات با کاهش شدید گردش نقدینگی ، در عرصه هایی مانند مسکن، تجارت و گردشگری گیر افتاده است.
,اقتصاد عراق پس از یک سال بی دولتی در شرایط تقریبا ورشکسته قرار گرفته. کشورهای کوچک منطقه نیز رگ حیاتی خود را به این ماده متصل کرده اند و حالا جایگزینی برای آن ندارند. در این میان ، ایران که پس از تحریم های نفتی با کاهش شدید صادرات مواجه بود ، احتمالا از موضوع فروش حداقلی کمترین ضرر را می کند اما از طرف دیگر قیمت نفت در بودجه امسال بیش از ۵۰ دلار تعریف شده و این یعنی همین حالا دولت با کسری شدید بودجه مواجه است.البته باید توجه داشت که ممکن است در بلند مدت این کاهش قیمت به نفع خاورمیانه باشد چراکه کمر تولید کنندگان نفت شیل آمریکا در این وقایع شکسته خواهد شد و بزرگ ترین رقیب خاورمیانه برای مستقل کردن آمریکا از نفت این منطقه خودبه خود از میان برداشته می شود. اما سوال این جاست که اقتصادهای مذکور، تا چه میزان می توانند در مقابل این فشار قیمتی مقاومت کنند؟
,در عربستان، بنسلمان که توانسته به شکل عجیبی خود را در قدرت حفظ و همه رقیبان را حذف کند، حالا به این بهانه بخش دیگری از دشمنان داخلی خود را به بهانه کرونا به تبعیدگاه فرستاده است ولی خود او با مشکل جنگ یمن مواجه است. جنگی که قرار بود چند ماهه تمام شود ، حالا به یک جنگ شش ساله تبدیل شده است. این درحالی است که واقعیت های میدانی نشان از آغاز فتوحات جدید برای نیروهای انصارا... و متحدان آن ها دارد، موضوعی که در صورت تداوم و بدون موافقت نامه آتش بس یک شکست بزرگ و خفت بار برای سعودی است. از همین رو، آتش بس بهترین گزینه موجود برای سعودی است چراکه روند فروپاشی داخلی نیروهای مورد حمایت در یمن آغاز شده و پول های نفت آورده نیز در حال تمام شدن است.
,روند قیمت نفت می تواند سعودی را مجبور به یک عقب نشینی بزرگ در منطقه کند. عقب نشینی که یک شکست بزرگ نامیده خواهد شد. از طرف دیگر بخشی از علل مصالحه طرف ها در عراق نیز می تواند به شرایط کرونایی برگردد. کشوری که در یک سال گذشته با اتفاقات سریع و غیرقابل پیش بینی مواجه شده بود ، برای پست نخست وزیری به سومین نفر دل بسته تا شاید بن بست ها پایان یابد. در حالی که طرف های غربی امید داشتند نفر نزدیک به خود را به کرسی بنشانند، اهرم فشار جمعیت معترض که در چند ماه قبل برایشان کارگر بود دیگر وجود نداشت و وضعیت کرونا خیابان های عراق را خلوت کرده است. از همین رو ، دوباره یک گزینه میانه برای نخست وزیری به میدان آمده است .
,در این میان مذاکرات مهم امنیتی آمریکا-عراق در ماه آینده یکی از مهم ترین وقایعی است که در فضای منطقه اثرگذار خواهد بود. گزینه های خروج یا عدم خروج نیروهای آمریکایی هرکدام دامنه گسترده ای از احتمالات را به وجود آورده است. دامنه ای از جنگ حشدالشعبی با آمریکا تا خروج سریع و خفت بار آمریکا از عراق که کرونا در این جا می تواند نقش های مختلفی مانند فشار افکار عمومی آمریکا برای پذیرش خروج از عراق ایفا کند.امارات نیز به مرور از حلقه سعودی دور شده وسعی می کند در قالب های دیگری چون جدایی طلبان جنوبی یمن منافع خود را دنبال کند در هر صورت به نظر می رسد این کشور حالا می داند آمریکایی ها در هر نبرد واقعی نظامی پشت اش را خالی خواهند کرد.
,وضعیت دنیای کرونایی برای ترکیه نیز حساس شده است. رکوردهای بدترین کشور در وضعیت روزانه چیزی نیست که اردوغان انتظارش را داشت. موضوعی که اقتصاد ترکیه را با فشار بیش از پیش مواجه ساخته است. در این میان نگرانی اصلی به کمپ های آوارگان سوری برمی گردد که هر لحظه ممکن است به یک بمب بزرگ انسانی تبدیل یا دوباره توسط اردوغان به بهانه ای برای امتیاز گیری از کشورهای جهان بدل شود.اما در سوریه فعلا خبر خاصی وجود ندارد.
,کشوری که زیرساخت های بهداشتی-درمانی خود را از دست داده ، می توانست با یک معضل بزرگ مواجه شود.متغیر دیگر اثرگذار در خاورمیانه وضعیت قدرت های جهانی و رفتار آنان در قبال کشورهای منطقه است. آمریکا که در بدترین وضعیت کرونایی قرار دارد، با نابودی صنعت نفت شیل مواجه شده و بخش بزرگی از اقتصاد خود را تعطیل کرده است. موضوعی که حتی بر انتخاب مجدد ترامپ هم سایه انداخته است.
,شروع بحث پایان دادن به حمایت از سعودی به علت جنگ نفتی یا برگرداندن بخش بزرگی از نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه به علت مخاطرات کرونا از مواردی است که می تواند در منطقه اثرگذار باشد. در این میان وضعیت ضدتحریم شکل گرفته در فضای بین المللی بر اثر کرونا نیز یکی از متغیرهایی است که می تواند کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران را نیز با مشکلاتی مواجه سازد. از طرف دیگر روسیه و چین وضع بهتری نسبت به آمریکا دارند. حمایتهای آنان یا حداقل تداوم حمایت های سابق آنان از کشورهایی که با آمریکا دوستی وثیقی ندارند، می تواند شرایط را برای بلوک غرب گرا در منطقه سخت تر کند. به ویژه آن که زمینه سازیهای بن سلمان برای رفع کدورت ها با روسیه تقریبا نابود شده است.
,به صورت کلی به نظر می رسد کرونا توانسته از سرعت دیوانه وار رخدادها در خاورمیانه بکاهد. اعتراضات خیابانی هدایت شده در لبنان و عراق ، درگیری های سیاسی در افغانستان، بمباران های شدید در یمن، اختلافات سیاسی مقامات عالی رتبه و... حالا با سرعتی بسیار کمتر از قبل در حال رخ دادن است.
,اما سوال این جاست که این سرعت کم آرامش قبل از توفان است؟ شرایط مدیریت بحران و متغیرهای جهانی هنوز به ثبات حداقلی برای پاسخ دادن به این سوال نرسیده اند. ممکن است اختلافات سیاسی درون کشورها مدیریت و همین موضوع موجب پایان یافتن بسیاری از داستان های پیش از کرونا در پساکرونا بشود یا می تواند زمینه سازی برای گسترش نارضایتی ها و اعتراضات در کشورهای با اقتصاد ضعیف تر شود و عنان کار را از دست روسای کشورها بیرون آورد. اتفاقی که بی ثباتی بیشتر را به ارمغان خواهد داشت. اما مهم آن است که یقین کنیم خاورمیانه پساکرونا تفاوتی جدی با منطقه قبل از آن خواهد داشت.
,,

, اصلاحطلبی در محاق
, اصلاحطلبی در محاق,ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:
, ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:,دولت حسن روحانی چه بخواهیم چه نخواهیم برآمده از حمایت جریان اصلاحطلبی در کشور است. جریانی که این روزها بسیار صحبت از کاهش سرمایه اجتماعی آن میشود. بنابراین آنچه امروز به عنوان نقص در عملکرد دولت در افکار عمومی شکل بسته است به پای این جریان نوشته شده است.
,بی تردید مردمی که در سال 92 علیرغم همه گلایهها به پای صندوقهای رای آمدند انتظار داشتند تا روند معیوب دولت قبل در حوزههای اقتصادی و روابط بینالمللی اصلاح شود؛ انتظاری که بارقههای آن در 4 سال اول دولت کم و بیش امید به بهبود روند را در مردم بیدار کرد تا با رای قاطع باز هم این روند ادامه پیدا کند. این که چرا دولت روحانی نتوانست در دور دوم ریاست جمهوری انتظار مردم را برآورده کند بحث جداگانهای است. اما مردم آنچه را که امروز با تمام وجود لمس میکنند اقتصادی است که نه تورم آن کاهشی است و نه وضعیت معیشتیشان روبراه است. بنابراین نتیجه از دید مردم حتی بدتر از دوره محمود احمدینژاد است.
,چنانچه گاه شنیده میشود که حتی دوره احمدینژاد شرایط از امروز بهتر بود. این گزاره و نتیجهگیری مردم قطعاً به پای جریان اصلاحطلبی نوشته میشود هرچند که روحانی در دور دوم خود کمتر مشی اصلاحطلبی داشت. حتی اگر برای مردم توضیح داده شود که بیشترین درآمد نفتی تاریخ در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بوده است باز هم آنچه برای مردم مهم است نتیجه عملکرد دولت است. در این بین اما حتی امید به تغییر در ساختارها که میتوانست طبقه روشنفکر و جریانساز را با دولت همراه کند دیده نشد. روند تصمیمگیریها با دولت قبل تفاوت چندانی نکرد و در بر همان پاشنه تصمیمهای آنی و بی کاربرد چرخید.
,در این بین اما جریان اصلاحطلبی در انتخابات مجلس یازدهم شکست خورد تا تکلیف انتخابات 1400 نیز از حالا معلوم شود. هرچند نباید فراموش کرد که رد صلاحیتهای گسترده و عدم همراهی بخشی از حاکمیت با حضور همه افراد در این امر مهم است اما به هر حال در این شرایط اصلاحطلبان هیچ توجیهی برای آنچه که امروز در جریان است ندارند.
,این مسئله البته ریشه در سردرگمی گفتمانی جریان اصلاحطلبی از ابتدای شکلگیری آن دارد. به عبارت دیگر اصلاحطلبان همزمان با تغییر شرایط و البته فشارهای موجود خود را با شرایط وفق دادند تا به هر قیمت در قدرت حضور داشته باشند. همین مسئله سبب میشود تا مردم با یک جریان با اصالت به لحاظ گفتمانی روبه رو نباشند.
,نتیجه این بی گفتمانی اما به صورت کلی برای سپهر سیاسی و اجتماعی ایران چندان خوش عاقبت نخواهد بود. چنانچه در انتخابات مجلس یازدهم هم اصولگرایان تنها به کمک حضور کمرنگ مردم توانستند آرای لازم برای ورود به بهارستان را کسب کنند. بنابراین بخشی از پروسه حذف جریان اصلاحطلبی به دست خودشان رقم خورده است آنجا که بدون هیچ مشی مشخصی چشم بر تخطی برخی از اصلاحطلبان از مشی اصلاحطلبی بستند.
,آنچه مشخص است جریان اصلاحطلبی برای جریانسازی چه در انتخابات 1400 و چه در تغییر فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور راه دشواری در پیش دارند. راهی که البته به دلیل نبود چهرههای تاثیر گذار و البته اعوجاج گفتمانی سخت شده است. باید دید میتوان در آینده جریان اصلاحطلبی را نه در شوراها و اشخاص که در قالب یک حزب و یا جریان شناسنامهدار و البته شفاف در سپهر سیاسی دید یا باید منتظر بود تا همچنان اصولگرایان یکه تاز در عرصه سیاسی کشور باشند؟
,انتهای پیام/ک
]
ارسال دیدگاه